در پی اعلام افزایش سه برابری قیمت بنزین، مردم در اهواز، بندرعباس، ماهشهر، خرمشهر، دزفول، تبریز، ارومیه، بهبهان، سیرجان، گچساران، اصفهان، شیراز، زاهدان، کرمانشاه، شهریار، کرج، قزوین، شوش، مرند، بروجن، کهگیلویه، کامیاران، سنندج، مریوان، سقز، اراک، خرم آباد، نجف آباد، بویر احمد، تهران، سرپل ذهاب، رشت و... به خیابان ها ریختند و با سر دادن شعارهایی هم چون "بنزین گران تر شده، فقیر فقیر ترشده"،" مرگ بر دیکتاتور"، "جمهوری اسلامی نابود باید گردد"، "اسلام ورشکسته رو کول ما نشسته" و..... خشم و انزجار خود را نه فقط نسبت به گرانی قیمت بنزین، بلکه نسبت به کل رژیم جمهوری اسلامی نشان دادند.
بار دیگر قوانین و سنت های عقب مانده و زن ستیز، جان یک زن را گرفت. سحر خدایاری معروف به "دختر آبی" که دست به خودسوزی زد، درگذشت. مرگ سحرنفرت نه تنها مردم ایران بلکه بسیاری از مردم جهان را بیش از گذشته، نسبت به رژیم ضد زن جمهوری اسلامی، عمیق ترکرد.
صد ها زندانی سیاسی که نام شان به هیچ رسانه ای راه پیدا نکرده است! اینان اسیرانی دست رژیم جمهوری اسلامی هستند که می خواهد با شکنجه کردن شان، نمایش اعتراف گیری از آنان، تهدید، خودکشی شدن،بریدن احکام طولانی مدت برای شان ، اعدام و... ، رعب و وحشت را در میان مردم ایجاد کند و آنان را از ادامه مبارزه بازدارد تا بتواند رژیم مستاصل و درمانده خود را نجات دهد!
قرار است روز ۱۲ مرداد دستگیر شدگان مبارزات کارگری؛ فعالین و حمایت کنندگان کارگری که برخی شان فعالین دانشجویی نیز هستند پس از مدت ها بلاتکلیفی در زندان های قرون وسطایی جمهوری اسلامی محاکمه شوند.«اتهام» آن ها “ اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی”، “اقدام علیه امنیت ملی از طریق تبلیغ علیه نظام”، “توهین به مقام رهبری”، “نشر اکاذیب به قصد تشویش علیه اذهان عمومی”، و “اخلال در نظم عمومی” و برخی دیگر بوده است.
ما و میلیون ها مردم ایران مخالف تحریم، جنگ و تجاوز نظامی به کشورهای جهان از جمله ایران هستیم و جنگ طلبی ترامپ و دارو دسته فاشیست اش را تحت لوای حمایت از مردم و زنان ایران، دروغ بزرگی می دانیم. ترامپ و رژیم اش خود زن ستیز و ضد توده های مردم در ایران و سراسر جهان هستند.
روز دوشنبه ۲۳ اردیبهشت جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران در مقابله با طرح حجاب و عفاف و آزار دانشجویان دختر و در پاسخ به فراخوانی از سوی «تشکلهای مستقل دانشجویی» دست به اعتراض زدند. این اعتراض را بهحق باید ادامهی آتش خشم جوانانی دانست که روزبهروز زبانههای آن شعلهورتر میشود. خشمی که زبانهاش از هرکجا سر بکشد بیشتر و بیشتر نشاندهندهی پیوند تمام مبارزاتی است که از دیماه ۹۶ شکلگرفته است. دانشجویان بار دیگر اعلام میکنند که «ذلت نخواهند پذیرفت». اعلام میکنند که حجاب اجباری «تعرض آشکار به حریم خصوصی و نقض مستقیم حقوق انسانی» است. «ستم عریان بر زنان» است. ذلت است. همانگونه که «بیکاری و بیگاری» ذلت است. نداشتن ابتداییترینها همچون «نان، کار، آزادی»، ذلت است.
در جهانی که شکاف طبقاتی هر روز عمق بیشتری مییابد، در جهانی که بهشدت نابرابر است، قربانیان اصلی آن کارگران و زحمتکشان شهر و روستا هستند. در این میان زنان بهعنوان نیمی از جمعیت جامعه و زنان کارگر بهعنوان بخش بزرگی از طبقهی کارگر و زحمتکش از قربانیان صف مقدم توحش دولت طبقاتی هستند از فقر، آزار جنسی، تجاوز و خشونتهای گسترده گرفته تا بیکاری، بی آیندهگی، اعتیاد و تنفروشی.
عامل اصلی ویرانی، خسارت، درب و داغان شدن زندگی مردم، از دست دادن ده ها نفر، بی خانمانی هزاران هزار نفر، زیر آب رفتن روستاها و.....، رژیم ارتجاعی و جنایتکار جمهوری اسلامی است.
سازمان زنان هشت مارس واحدی به نام دوسلدرف ندارد و هرگونه استفاده از این نام از نظر این سازمان، هم از زاویهی سیاسی و هم تشکیلاتی بی اعتبار و فرصتطلبانه است.
اوضاع اضطراری است؛ هم برای ما و هم برای جمهوری اسلامی. نمایشی که تحت نام «مستند» تلویزیونی در شبکهی دوی سیما ارائه شد و ضرب و شتم و دستگیری مجدد اسماعیل بخشی و سپیده قلیان ـ این بار همراه برادرش مهدی - زنگ خطر را برای همهی مبارزان آگاه و پیشگامان جنبشهای سیاسی و اجتماعی به صدا درآورده است. درست همانطور که افشاگریهای بیباکانهی اسماعیل و سپیده (بهویژه همان چند سطری که پیش از نمایش تلویزیونی علیه ستمگران فاسد منتشر کردند) زنگ خطر را برای جمهوری اسلامی نواخته است. صدای رسای این دو مبارزِ حقطلب و آزادیخواه، نشانهی تحولی است که در ذهنیت جامعه و روحیهی مردم شکل میگیرد.