در سی و پنج امین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در شرایطی یاد جانباختگان دهه ٦٠ و تابستان ٦٧ را گرامی می داریم که پرچم دادخواهی مادران خاوران با شعار«نمی بخشیم و فراموش نمی کنیم» در دست مادران خیزش ٨٨، خیزش دی ٩٦، خیزش آبان ٩٨ و خیزش ژینا برافراشته نگاه داشته شده است و به پیش می رود. مادران دادخواهی که از مبارزات عزیزان شان علیه رژیم جمهوری اسلامی و فدا کردن جان شان سرفرازند. مادران دادخواهی که در برابر سرکوب های وحشیانه رژیم عقب ننشسته اند و با پیام های نوید بخش شان، به روحیه مبارزاتی مردم علیه رژیم دمیده و هم چنان می دمند.
اوضاع کنونی و شرایط حاکم بر آن بر این واقعیت دلالت دارد که جامعه آبستن تحولات عظیمی است. اغراق آمیز نخواهد بود اگر بگوئیم خشم و نفرتی که در بین اکثریت مردم بویژه تهیدستان شهر و روستا، ملیت های تحت ستم، کارگران، دانشجویان، معلمان، بازنشستگان، مالباختگان، اقلیت های مذهبی، فعالین محیط زیست، اقلیت های جنسی و جنسیتی، زنان و... شکل گرفته است، هر آن می تواند به انفجاری به مراتب عظیم تر و گسترده تر از قیام ژینا بدل شود.
دوسال از به قدرت رساندن طالبان، این نیروی بنیادگرای اسلامی که تا مغز استخوان زن ستیز و ضد مردمی است می گذرد. دو سالی که با جنگ طالبان در تمام ابعاد علیه زنان سازماندهی شده است. دو سالی که ستم جنسیتی بر زنان یکی از اصلی ترین برنامه های امارت اسلامی طالبان را تشکیل داده است.
گشت ارشاد با زنانی روبروست که در همین ده ماه گذشته با خونین ترین سرکوب ها، کشتار، کور کردن، دستگیری و زندان و خودکشی شدن های خیزشگران زن و مرد روبرو بوده اند ولی این جنایات عزم و اراده آنان را از ادامه مبارزه علیه حجاب اجباری، علیرغم فروکش کردن موقتی مبارزات خیابانی، باز نداشته است.آری، گشت ارشاد با خیل عظیم زنان بویژه زنان جوان و نوجوانی روبروست که در مبارزه علیه حجاب اجباری و کل ساختار زن ستیز جمهوری اسلامی، آبدیده شدند، قد کشیدند و به عقب بر نمی گردند.
تنها راه مقابله با چوبه های دار جمهوری اسلامی ادامه مبارزه و پیشبرد وسیع و هدفمند و سراسری آن است. مبارزه در کف خیابان، در مدرسه و دانشگاه، در مقابل زندان با ابتکارات و خلاقیت های گوناگون می تواند نه تنها نقش مهمی را در جلوگیری از اعدام ها ایفا کند، بلکه به ادامه یابی مبارزه انقلابی در جهت سرنگونی رژیم شکنجه و دار جمهوری اسلامی یاری رساند. با پیشبرد این شکل مبارزه است که می توان طرح ها و برنامه های امپریالیست ها و وابستگان رنگارنگ شان را شکست داد. بر بستر این مبارزه است که شرایط برای درهم شکستن درهای زندان و آزادی همه زندانیان سیاسی مهیا می گردد.
بدون شک همه این مرتجعین از هر جنسیتی در پی تقلیل خواست های مردم و محدود کردن خیزش سراسری هستند، تا بر این اساس بتوانند مانع از انهدام کلیت سیستم ستم و استثمار به دست توده ها شوند و از آن جمله مطالبات زنان و مبارزات شکوهمند و غرور آفرین آنان را به منع حجاب اجباری به عنوان تنها خواسته زنان، محدود سازند.
این حمله وحشیانه، حاصل ترس و وحشتی است در دل گردانندگان این سیستم زن ستیز که در نتیجه ورود نوجوانان دختربه میدان نبرد برای انقلاب افتاده است. هراس از نونهالان مبارزی است که در خیزش ژینا هم از نظر کمی و هم کیفی بر وزنه مبارزاتی زنان تاثیر عمیقی گذاشتند و امید پیشروی انقلابی را در دل مردم به ویژه مبارزین راه رهایی کاشتند.
من از افغانستانم، افغانستانی که زنانش در اسارت کامل امارات اسلامی قرار دارند. افغانستانی که زنانش از اولیه ترین حقوق خود محروم هستند، افغانستانی که زنانش برای زنده ماندن اجازه کار ندارند، اجازه درس خواندن ندارند، اجازه بیرون شدن از خانه بدون مرد محرم ندارند، اجازه رفتن به حمام را ندارند، اجازه حرف زدن ندارند. افغانستان جائی است که امارت اسلامی می خواهد آن را برای زنان به قبرستانی سرد و خاموش بدل سازد. در این جا هر روز احکام شریعت اسلامی علیه زنان برای برده کردن شان صادر می شود. افغانستان به اسارتگاه کودکان دختر بدل شده است، جائی که ازدواج اجباری کودکان، هم به خاطر احکام شریعت اسلامی و هم به خاطر فقر مطلق روز به روز گسترش می یابد و زندگی هزاران دختر بچه را به تباهی می کشاند. افغانستان جایی است که از زمان قدرت گیری طالب، خشونت خانگی چندین برابر گشته و روزی نیست که زنی به خاطر تعصب و تحجرمردان خانواده با اتکا به احکام شریعت طالبانی و سنت های پدرسالارانه به قتل نرسد.
در شرایطی به پیشواز روز جهانی زن می رویم که در پنچ ماه گذشته زنان در ایران با مبارزات شورانگیز خود نا ممکن ها را ممکن ساختند. زنان به ویژه زنان جوان در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ با حضور پرصلابت و پرشمار خود در مبارزات سراسر کشور، با شعارهای کوبنده علیه رژیم و با آتش زدن حجاب اسلامی، هم نقش پیشتازی مبارزه را بر عهده گرفتند و هم خیابان ها را تسخیر کردند. خیابان هایی را که جمهوری اسلامی طی ۴۴ سال گذشته با بکار گیری قوانین ضد زن و نیروهای های سرکوبگر، تلاش کرد از وجود زنان خالی کند، پس گرفتند و با به نمایش گذاردن قدرت خود، شکل تازه ای به آن بخشیدند. این مبارزه خیابانی نه تنها سلطه و قدر قدرتی جمهوری اسلامیِ پدرسالار را به مصاف طلبیده، بلکه به سلطه مرد بر زن نیز ضربه زده است. در حقیقت خیابان برای زنان به مکان مبارزاتی برای نشانه رفتن ارزش ها و معیارهای زن ستیزانه جمهوری اسلامی و بازتاب آن در اجتماع و خانواده بدل گشته است. نقش پیشگامی زنان در این خیزش، تحول بزرگی را در جامعه بوجود آورده و توانسته بر محتوا و دورنمای انقلابی آن تاثیرعمیقی بگذارد.