مبارزات شکوهمند زنان علیه حجاب اجباری

و مصوبه شکست خورده «عفاف و حجاب»!

 دیگر نیازی نیست اثبات کنیم که زنان پیش قراول قیام ژینا بودند و با آتش زدن حجاب اسلامی، آتش به جان رژیم مفلوک سلطنتی/ اسلامی انداختند!

دیگر نیازی نیست از این بگوئیم که زنان جسور ملیت‌های تحت ستم، بویژه زنان کُرد نقش و جایگاه تعیین کننده‌ای در قیام ژینا و فرا گیر کردن شعار «ژن ژیان ئازادی» داشتند!

دیگر نیازی نیست از این بگوئیم که دانش آموزان دختر، همان کودکان دختری که قرار بود تحت یک حکومت دینمدار فاشیست زن ستیز، آموزش اسلامی ببینند و مبدل به زنانی «مطیع و فرمانبردار» شوند، در خیزش ژینا، با سر نکردنِ حجاب و آتش زدن آن، با خواندن سرودهای انقلابی، با شعارهایی که مرزبندی دقیق با شاه و شیخ داشت و با حضور پر قدرت‌شان در مبارزات خیابانی، صحنه مبارزه را کیفیتا تغییر دادند و چهره آن را زنانه‌تر کردند!

دیگر نیازی نیست از این بگوئیم که مبارزات شکوهمند زنان، بسیاری از مردان بویژه جوانان را در سهم گرفتن آنان در مبارزه علیه ستم بر زن با خود همگام کرد و این چنین به اتحاد مردسالاران در حکومت و خارج از حکومت ضربه زد!

دیگر نیازی نیست از این بگوئیم که زنان زندانی سیاسی، زنانی که زیر شکنجه و خشونت‌های وحشیانه یک مشت شکنجه‌گر زن ستیز قرار دارند، با الهام از مبارزات مردم بخصوص زنان، عزم‌شان در مبارزه علیه جمهوری اسلامی راسخ‌تر شده است. زنان زندانی سیاسی‌ای که در زندان و رو در روی قداره بندان رژیم، حجاب سوزان راه می‌اندازند. زنان زندانی سیاسی‌ای که در زمان خروج از زندان، نه تنها حجاب اسلامی را سر نمی‌کنند بلکه با شعارهای ضد رژیم پیوند مبارزاتی خود را با همه ستمدیدگان و با همه زنان مبارز و جسور نشان می‌دهند!

آری بر بستر چنین شرایطی است که جمهوری اسلامی به استیصال افتاده است. رژیم از مبارزات زنان علیه حجاب اجباری و ادامه‌یابی آن که تا کنون گام‌های اولیه ولی مهمی را در راستای خلاصی بدن زنان از مالکیت پدر/ مردسالاران در قدرت و خارج از قدرت برداشته است، به هراس افتاده است. وحشت رژیم از این است که با ادامه‌یابی مبارزات زنان علیه حجاب اجباری، خیل وسیعی‌تری از مردم به ویژه مردان به این مبارزه بپیوندند. هراس رژیم از مبارزه زنان این است که آتش مبارزه، همه گیر شده و بر شور و شوق مبارزاتی مردم و شعله‌ور‌تر شدن مبارزه آنان بیفزاید.

بر همین اساس تلاش دارد با مصوبه «جدید» «عفاف و حجاب» که در مجلس اسلامی در ۲۹ شهریور ۱۴۰۲ با ۷۱ ماده به تصویب رسانده، مانع از گسترش مبارزات زنان علیه حجاب اجباری شود. قصد جمهوری اسلامی این است که با اتکا بر این مصوبه در کوچه و خیابان، دانشگاه و مدرسه، کارخانه، بیمارستان و ادارات و… زنان شورشگر و جسوری که به حجاب اجباری تن نمی‌دهند را تحت کنترل در آورد و از این طریق کنترل از دست رفته خود را بر کل جامعه اعمال کند.

برای عملی شدن این هدف، در «لایحه عفاف و حجاب» دست آزارگران، اَمر به معروف، بسیجی، لباس شخصی و همه نیروهای مزدور را برای اعمال عریان‌ترین شکل خشونت بر زنانی که در سراسر جامعه حجاب اسارت بار اسلامی را بر نمی‌تابند، بیش از پیش باز گذاشته است.

اما، مگر قهر ضد انقلابی جمهوری اسلامی در خیزش ژینا که قلب ده‌ها زن و نوجوان دختر را به خاطر آتش زدن حجاب نشانه رفت و کشت، ده‌ها نفر را نابینا کرد، هزاران نفر را دستگیر و در زندان‌ها مورد انواع و اقسام خشونت، شکنجه، آزار و اذیت جنسی و تجاوز قرار داد، باعث شد که زنان دست از مبارزه علیه حجاب اجباری بردارند؟ زنان پس از فروکش کردن موقتی مبارزات خیابانی، سیاسی‌ترین مبارزه را با سر نکردن حجاب اسلامی و به مصاف طلبیدن رژیم، در سراسر جامعه پیش بردند و نشان دادند که از دیوار ضخیم سرکوب و ارعاب و بگیر و به بند، جریمه و…عبور کرده اند.

باید در نظر داشت که اوضاع رژیم حتی مدت‌ها قبل از قیام ژینا در موقعیت بحرانی قرار داشت. اما خیزش سراسری و مبارزات گسترده توده‌های جان به لب رسیده، این بحران را به مراتب عمیق‌تر و موقعیت رژیم را متزلزل‌تر کرد. این هم یک واقعیت غیر قابل انکار است که زنان با مبارزات‌شان بویژه مبارزه علیه حجاب اجباری و نشانه رفتن کل نظام زن ستیز، در بوجود آمدن این شرایط بحرانی برای رژیم، نقش اساسی ایفا کردند.

مجموعه این شرایط جمهوری اسلامی را مجبور کرده است که لایحه «عفاف و حجاب» را تصویب کند تا بر اساس آن بتواند اهداف خود را پیش برد. حفظ پایه‌های مفت خور و عقب مانده، ترمیم شکاف درون حکومتی، محکم کردن خود در منطقه و در بین نیروهای حزب الله، رقابت با طالبان کابل، ایجاد رعب و وحشت در جامعه و…، از جمله اهداف رژیم است. اما در مرکز اهداف رژیم، باز پس‌گیری دستاوردهای مبارزاتی زنان و در عین حال انتقام گیری سخت و سرکوب- گرایانه از آنان قرار دارد. جمهوری اسلامی از این که زنان، خیابان‌ها را با مبارزه علیه حجاب اجباری از آن خود کرده‌اند و به آن شکل تازه‌ای بخشیده اند، سخت به وحشت افتاده است. حال می‌خواهد با لایحه زن ستیزانه «عفاف و حجاب» خیابان‌ها را پس بگیرد. می‌خواهد با خیال خام خود با این مصوبه زنان را «سر جای خود» بنشاند به آحاد مردم پیام دهد که «حساب کار خودتان» را بکنید!

اما زنان تا کنون با مبارزات‌شان اثبات کرده‌اند که مبارزه علیه حجاب اجباری، به سبک زندگی روزمره مبارزاتی‌شان در سراسر جامعه بدل شده و حاضر نیستند خیابان‌هایی که با خون نیکا ها، سارینا ها، حدیث ها، غزاله ها، مینوها، ستاره‌ها و… گلگون شده را به آسانی از دست بدهند.  

اوضاع کنونی و شرایط حاکم بر آن بر این واقعیت دلالت دارد که جامعه آبستن تحولات عظیمی است. اغراق‌آمیز نخواهد بود اگر بگوئیم خشم و نفرتی که در بین اکثریت مردم بویژه تهیدستان شهر و روستا، ملیت‌های تحت ستم، کارگران، دانشجویان، معلمان، بازنشستگان، مالباختگان، اقلیت‌های مذهبی، فعالین محیط زیست، اقلیت‌های جنسی و جنسیتی، زنان و… شکل گرفته است، هر آن می‌تواند به انفجاری به مراتب عظیم‌تر و گسترده‌تر از قیام ژینا بدل شود. در این میان زنان جسور و مبارز بویژه زنان جوان و نوجوانی که از میان آتش و خون مبارزاتی سال ۱۴۰۱ علیه حجاب اجباری و کل رژیم جمهوری اسلامی عبور کرده اند، نقش مهمی را در انفجار خشم و نفرت مردم در سراسر جامعه بر عهده دارند. انفجاری که مسیر سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و به زیر کشیدن حجاب اجباری و همه مصوبه‌ها و قوانین ریز و درشت ضد زن را هموار می‌سازد.

۶ مهر ١٤٠٢/ ٢۸ سپتامبر ٢٠٢٣