بناً آنچه که جنبش زنان در افغانستان میخواهند و هدف قرار دادند بسیار وسیع است و محدود به آزادی زنان نمیتواند شود هر چند تاکید اولیه شان بر نجات زنان است اما این جنبش، این را به خوبی درک کرده است، که زنان تا حضور استعمار، اشغال و ایادان داخلی آنها هرگز آزاد نخواهند شد و یک سری مهمی از آزادی زنان وابسته به آزادی جمعی تودههایی اشغال شده است.
هر شهروند ساکن هرات، روایت به خصوصی دارد از زلزله؛ حادثهای که به جان و مال و روان همه آسیب رساند. میدانم روزی زمین آرام خواهد گرفت اما قلبهای ما آرام نمیگیرند. ما همه در این رنج شریک بودیم و با هر زنده جانی که زیر آوار ماند، جان دادیم.
هر سال با موجی از تبلیغات پخش شده مهاجر ستیزانه از سوی دستگاه حکومتی جمهوری اسلامی _که برادری نزدیکی با امارت اسلامی دارد_ رگها و مشتهای فاشیستی و شوونیستی عدهای ورم کرده و بزرگ میشوند و در نتیجه قتلهای وحشتناکی چون قتل آن پیرد مرد کارگر اتفاق میافتد و بازهم وجدانها خفته است چون در دنیای مرزبندی شده ی امروز وجدانها بر اساس همان کارتهای شناسایی هویتهامان فعال و غیرفعال میشوند.
اوج تبعیض جنسیتی در جهان امپریالیستی و نوع مرتجعانه تر آن در کشورهای شرقی شبیه افغانستان، پاکستان و ایران
هر شهروند ساکن هرات، روایت به خصوصی دارد از زلزله؛ حادثهای که به جان و مال و روان همه آسیب رساند. میدانم روزی زمین آرام خواهد گرفت اما قلبهای ما آرام نمیگیرند. ما همه در این رنج شریک بودیم و با هر زنده جانی که زیر آوار ماند، جان دادیم.
دوسال از به قدرت رساندن طالبان، این نیروی بنیادگرای اسلامی که تا مغز استخوان زن ستیز و ضد مردمی است می گذرد. دو سالی که با جنگ طالبان در تمام ابعاد علیه زنان سازماندهی شده است. دو سالی که ستم جنسیتی بر زنان یکی از اصلی ترین برنامه های امارت اسلامی طالبان را تشکیل داده است.
در پی استراتژی های جدید آمریکا و تمرکز فعالیت ها برای مقابله با رقبای روسی و چینی خود، از سال ها قبل، حداقل سه و یا چهار سال پیش از شکل علنی و رسمی وارد مذاکره با طالبان شده بود. بر همین اساس هم طالبان را از یک گروه تروریست به گروه مخالف دولت دست نشانده خود در افغانستان تبدیل کرد. طالبان رسما با حمایت مالی و سیاسی دولت آمریکا و عربستان در قطر دفتر رسمی باز کرد و به عنوان یک گروه مخالف دولت افغانستان با آمریکا وارد مذاکره شد.
عدم تشکلات مبارزاتی مستقل با دانش انقلابی از اساسی ترین فورمول پیروزی جنبش زنان و مبارزه جنسیتی پنداشته میشود که با تاسف زنان در این کشور نتوانستند آن را ایجاد نمایند. البته این را دور از ملاحظه نباید گذاشت که زنان به خودی خود در این امر تقصیر ندارند. زیرا یکی از وظایف اساسی تمامی این حاکمیت ها ، تضعیف و تحت فشار قرار دادن زنان مبنی بر پیشگیری از تجمعات سیاسی و انقلابی آن هاست؛ آن ها ساختار و پس زمینه اجتماع و خانواده را چنان بر زنان تنگ میسازند که زنان بدون هیچ اعتراضی خود در همان مسیر و قالب پا بگذارند و آنقدر از درست بودن آن قالب ها و مسیر مطمئن میگردند که حتا دست رد به سینه هر نوع تفکر انتقادی میزنند.
خشونت بر زنان هم ریشه تاریخی طولانی دارد. تاریخی به درازای شکل گیری جوامع طبقاتی. خشونت بر زنان طی هزاران سال و نظام های پدرسالاری در هر دوره اعمال شده است. از زمان شکل گیری سرمایه داری خشونت بر زنان به اشکال گوناگون ادامه یافته است. علاوه بر قوانین، دم و دستگاه قضایی و نیروهای سرکوبگر، بکار گیری ادیان گوناگون در ستم بر همه مردم به ویژه زنان یکی از نیازهای جامعه طبقاتی بوده و هست. نظام سرمایه داری نیز از بکار گیری دین برای تحمیق توده ها به نفع ادامه یابی سیستم ستم و استثمار خود بهره گرفته و می گیرد. در همه دوران بخصوص در پنج دهه گذشته، قدرت های امپریالیستی خود از علل توسعه یابی دین در همه کشورهای تحت ستم بوده اند. انکار کردنی نیست که وجه مشترک همه ادیان، تعمیق فرودستی زنان و سرکوب آنان است. در همه ادیان مرد ها برتر از زنان هستند. در همه ادیان زن باید تابع مرد باشد. در همه ادیان وظیفه زن، بچه زائیدن و تر و خشک کردن بچه، رسیدگی به امور خانه و سرویس جنسی دادن به مردان است. در همه ادیان و دستورات در این رابطه است که از قدرت و سلطه مرد بر زن حفاظت شود.
وجود دولت اسلامی دست نشانده و قوانین اسلامی نوشته به همراه قوانین غیر کتبی یا نا نوشته ای چون بد دادن، ازدواج اجباری، لت و کوب زنان، قتل ناموسی، تحقیر و توهین و هیچ شمردن زنان، زندگی را برای اکثریت زنان که در شهرها خصوصا شهرهای کوچکتر و روستا ها بسر می بردند، غیر قابل تحمل کرده بود.