امروز گردهم آمدهایم تا استوار و ثابت قدمتر از هر زمان دیگر، نه فقط بیست و پنجمین سالگرد تولد سازمانمان را جشن بگیریم، بلکه با تکیه بر دستاوردهایی که در طول بیست و پنج ساله گذشته به دست آوردهایم یک بار دیگر اعلام کنیم که نه تنها بر عهد خود در برداشتن نقاب از چهره دشمنان آزادی و رهایی زنان، استواریم، بلکه آگاهتر از گذشته این واقعیت را میدانیم که نوع برخورد و برنامههای نیروهای سیاسی و طبقاتی مختلف به موضوع ستم بر زن و رفع آن - خارج از ادعاهای شان- دماسنجی برای تشخیص میزان پیشرو یا عقب مانده بودن آنان است.
یازدهمین مجمع عمومی را با تقدیم گل سرخ و لوحی به رفیق طاهره شمس آغاز کردیم و از او تقدیر نمودیم؛ لوحی که به روی آن حک شده بود: «به رفیق طاهره شمس، زن مبارزی که برای آزادی و رهایی زنان در افغانستان، ایران و سراسر جهان در تمام دوران زندگیش مبارزه کرده است» همه شرکت کنندگان در مجمع رفیق طاهره را در آغوش کشیدند، از مبارزات خستگی ناپذیرش تقدیر نمودند و اشک شوق ریختند.
در بیست و پنج سالی که از موجودیت سازمان زنان هشت مارس میگذرد ما فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشتیم، ولی هیچ گاه از اهداف اولیهمان در جهت سرنگونی انقلابی رژیمهای ضد زن حاکم بر ایران و افغانستان کوتاه نیامدیم و بدون سازش در مقابل دشمنان رنگارنگ در عرصه داخلی در هر دو کشور و دشمنان بین المللی، همواره برای کسب خواستههای زنان و در جهت رهایی از ستم جنسیتی تلاش کردیم.
سازمان زنان هشت مارس با هدفِ به راه انداختن مبارزهی متحد و سازمانیافتهی زنان علیه هر شکل از ستم جنسیتی که بر آنان روا میشود تشکیل شده است. این تشکل از مبارزات زنان در سراسر جهان و مبارزات زنان ایران بهویژه جنبش نوینی که از هشت مارس ۱۳۵۷ (علیه حجاب اجباری) آغاز گشته الهام گرفته و بر تجارب و سنن انقلابی جنبش جهانی زنان متکی است. این تشکل از هشت مارس ۱۹۹۸ آغاز به فعالیت متحد و سراسری نمود و از آن زمان تا کنون به مبارزات خود جهت رفع ستم جنسیتی ادامه داده است.
هر زنی از هر ملیتی که خواهان مبارزه علیه پدر/مردسالاری باشد، حامل و مدافع نظرات و عملکردهای رژیم جمهوری اسلامی در ایران و افغانستان نباشد و بهطور کلی با منشور و آییننامهی سازمان زنان هشت مارس موافق باشد و در جهت عملی کردن آنها کوشش نماید و شخصاً تقاضای عضویت نماید؛ در صورت سه ماه فعالیت مستمر و با معرفی حداقل دو نفر از اعضا میتواند به عضویت این تشکیلات در آید.
هر سال با موجی از تبلیغات پخش شده مهاجر ستیزانه از سوی دستگاه حکومتی جمهوری اسلامی _که برادری نزدیکی با امارت اسلامی دارد_ رگها و مشتهای فاشیستی و شوونیستی عدهای ورم کرده و بزرگ میشوند و در نتیجه قتلهای وحشتناکی چون قتل آن پیرد مرد کارگر اتفاق میافتد و بازهم وجدانها خفته است چون در دنیای مرزبندی شده ی امروز وجدانها بر اساس همان کارتهای شناسایی هویتهامان فعال و غیرفعال میشوند.
سائمه جان، همسایه و همسرنوشت عزیز، خطاب صمیمانه شما را شنیدم که مصداق آن گفته است که آنچه از دل برآید بر دل نشیند. میگویند شرم احساسی است انقلابی، اما نامه شما خشم و شرم را همزمان برمیانگیزد. خشم از توهین، خشونت، اخراج و تحقیر روزانه که به بهانه افغانستانی بودن اعمال میشود. و شرم از اینکه در این جامعه من هم شهروند ایرانیام، و میدانم در تمام این سالیان یقینا کارهایی بوده که از دستم ساخته باشد و انجام ندادهام.