زنان در خیزش «زن زندگی آزادی» با آتش زدن حجاب اسلامی، در حقیقت آتش بهجان رژیم مفلوک اسلامی انداختند. دانشآموزان دختر، همان کودکانی که قرار بود تحت یک حکومت دینمدار فاشیست زن ستیز، آموزش اسلامی ببینند و مبدل به زنانی «مطیع و فرمانبردار» شوند، در خیزش ژینا با سر نکردن حجاب و آتش زدن آن، صحنه مبارزه را کیفیتا تغییر دادند و چهره آن را هر چه بیشتر زنانه کردند. در این خیزش با پیشتازی زنان، بسیاری از مردان بویژه جوانان نیز ترغیب شده و در مبارزات زنان و حجاب سوزان، سهم گرفتند. این اتحاد مبارزاتی به حول موضوع ستم بر زن، به رژیم ضربه مهلکی وارد کرد. خیزش ژینا و پیشتازی زنان در آن، به سلطه پدرسالاری ضربه زد و سنگ بنای پایان نهادن به سلطه و اقتدار بر بدن زن را پایه ریزی نمود.
تصور درد و وحشتی که کودکان، زنان و مردان فلسطینی تنها در همین ۱۱ ماه اخیر، زیر بمباران، موشک باران، گلوله، آتش و خروارها آوار؛ تحمل کردند، بند بند بدن هر انسان عادی ای را به لرزه در می آورد.
موضوع جلسه: «درس هایی که می توان از خیزش \"ژن، ژیان، ئازادی\" آموخت»
دشمنیِ من با جمهوری اسلامی مربوط به امروز و دیروز نیست؛ این خصومت نه از ۶۷، نه از ۷۸، نه از ۸۸، نه از ۹۶، نه از ۹۸، نه از ۱۴۰۱ است. من از بهمن ۵۷ با این حکومت سر ناسازگاری داشتم؛ زمانی که هنوز به دنیا نیامده بودم، چون دشمنی با حکومتی که اساسش تزویر و ریاست و تداومش با استبداد و سفاکی، با انعقاد نطفه ام شکل گرفته است. حضور پررنگم در جنبش زن، زندگی، آزادی تبلور بخشی از این دشمنی است.
در آستانه دو سالگی بزرگترین خیزش مردم، خیزش ژینا علیه رژیم جمهوری اسلامی قرار داریم. خیزشی که دره و شکاف بین مردم و رژیم فاشیست اسلامی را چنان عمقی بخشید که با هیچ ترفندی پرشدنی نیست. خیزشی که بر تارک آن، مهر پیشتازی زنان در مبارزه علیه حجاب اجباری و به مصاف طلبیدن رژیم زن ستیز، حک شده است. هیچ گاه در تاریخ، نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان دیده نشده که زنان این چنین خشمگین و با عزم و اراده، با اعتماد و اتکا به نفس و استوار در راس جنبشی این چنین توده ای قرار گیرند.