امپریالیسم جهانی هر گونه اعتراض و مبارزه علیه نسل کشی در فلسطین را با برچسب یهودی ستیزی سرکوب می کند، در حالی که مبارزه علیه نسل کشی فلسطینیان، به درستی مبارزه مشترک همه انسان های درد آشنا و ستمدیده از جمله یهودیان آگاه و پیشرو است.
هنر مردمی، هنری است که برای نمایان ساختن «حقیقت»، به اعماق جامعه دست برده و با هدف «تغییر» چشم ها را ترغیب به گشوده شدن می کند!
هویت همه ۵۸ نفر اعدامی نیز مشخص شده است. در برخی موارد حتی خانواده و بستگان اجازه ملاقات آخر با زندانیان پیش از اعدام را نداشتهاند.
پیش رفتم تا ببینم مادر گلثوم با کی چنین زاریکنان حرف میزند. چادریام را کمی عقب کشیدم و از پنجرهای اتاق به داخل نگاه کردم. دیدم که مادر گلثوم دارد با پسرانش حرف میزند. برادران گلثوم همه خشمگین بودند. از شدت قهر دستهایشان را مشت کرده و به حرفهای مادرشان گوش میدادند. یکی از آنها مرا دید که دارم از پنجره نگاهشان میکنم. تا بسویم نگاه کرد، ترسیدم و از پنجره دور شدم. در گوشهای از حویلی ایستادم تا ببینم آنها میخواهند چه کار کنند. فکر میکردم که شاید بیایند و مرا از حویلیشان بیرون کنند. اما هیچ کس از اتاق بیرون نشد. گویا بودنم برایشان ارزشی نداشت. پس همانجا ماندم و تماشا کردم. ماندم تا اگر گلثوم در خطر بود، کمکش کنم. چون قلبم میگفت که گلثوم در خطر است.
به خشم مادرش میبیند، به تصمیمگیری و حس تملک بیسر و تهی که دارد و آن را تنها میتواند بر زندگی دخترش پیاده کند، به تمام اینها میبیند و دوباره خودش را مییابد که بین مشتها و لگدهای مادر تقلا میکند. دوباره خودش را میبیند که با زوزههای بیامان به سمت در اتاق نشیمن کشیده میشود. دوباره خودش را میبیند که چاقوی پدرش مسافتی تا نزدیکیای گلویش را طی میکند. دوباره خودش را میبیند که بین رنگ غلیظ لبهایش و لباس زرین نکاح با ناکامی غرق شده است. دوباره خودش را میبیند که با چشمان حیران به تماشای انسانهای که بدنهای رقصانشان شادکامی خویش را میخواهند، نشسته است. دوباره خودش را میبیند که خنکی بار دستان مادرش را که با تمثیل حمایت روی شانهاش گذاشته شده، به سختی تحمل میکند. دوباره خودش را میبیند که نمادی از صاحب مثلا جدیدش که جدی و پر غرور در کنارش نشسته است، در دست دارد و دوباره به مادرش میبیند که با لبخند خشک رضایت کف میزند و ازینکه کسی دیگری را شبیه خویش قربانی کرده، شادان است.
حق سقط بارداری، خواه خواسته یا ناخواسته زنان باید بهرسمیت شناخته شود. مادری اجباری صرفاً مسئله باروری نیست، بلکه بر کنترول کامل بر سکسوالیته زنان و حق زیست مستقل آنها بستگی دارد. تاکید ما زنان مدافع سقط جنین بر این است که دفاع از حق تصمیمگیری بر بارداری و سکسوالیته زنان دو جنبه اساسی از یک مبارزه واحد برای آزادی زنان است. مبارزه برای بازپس گرفتن این حق نیازمند مبارزه هم زمان علیه سرمایهداری و امپریالیسم است تا زمانی که سلطه سرمایهداری حاکم است نه تنها آزادی زنان که آزادی همگان در خطر خواهد بود.
فقر یکی از بنیادیترین و عمیقترین بحرانهای اجتماعی در افغانستان است که بهشدت زنان این کشور را تحت تاثیر قرار داده است. اما سوال اینجاست که چرا زنان افغانستان در این کشور بیش از مردان از فقر رنج میبرند؟
تمام تلاش ما بعنوان بخشی از زنان مبارز در افغانستان در طول حداقل همین سه سال گذشته این بوده است که بتوانیم با هزار مشکل واقعی و آزار دهنده، به مطالعه جدی برای بالا بردن آگاهی انقلابی خود بپردازیم و تلاش کنیم هستههای اولیه ولی محکمی را سازمان دهی کنیم. چرا که معتقدیم این شکل از سازماندهی هدفمند است که میتواند تاثیراتی را بر تفکر ضد زن مردان داشته باشد و هم زمان زنان بیشتر و بیشتری را به گرد مبارزه علیه نظام حاکم فرا بخواند.