نبردِ ما در جبهه ی مردمی و در برابرِ حاکمان و اقتدارطلبان است

ما از جنگ میان قدرت‌ها منتفع نخواهیم بود. جنگی که در آن از سویی جمهوری اسلامی قرار دارد که در تلاش است تا با تزریق و تحریک حس ملی گرایی از حمایت مردم بهره‌مند شود و در مقابل او آمریکا و رژیم تحت حمایت‌های همه جانبه‌اش (اسرائیل) ایستاده‌اند و در تلاشند تا از انزجار مردم نسبت به سیستم برای مشروعیت بخشی به هر توحشی بهره برند؛ جنگ ما نیست.

درد و رنج کارگران زن افغان در ایران

در جامعه تحت حاکمیت رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی که با مکیدن خون کارگران سرمایه پروار می‌کند، کارگران و زحمتکشان افغانستانی فوق استثمار می‌شوند. کارگران و زحمتکشان افغانستانی بسیار بیشتر از دستمزد ناچیزشان و استفاده از مزایای جزئی اجتماعی که با هزار درد و رنج ممکن است دریافت کنند، در زمینه اقتصادی منبع ثروت در جامعه هستند. در حقیقت فوق استثمار تشدید یافته کارگران و زحمتکشان افغانستانی، بخش مهمی از روند رو به رشدِ انباشت سرمایه را برای سرمایه داران دولتی و خصوصی امکان‌پذیر می‌سازد.

ما از فلسطین آموختیم، که مقاومت زندگی ست!

ای مردمان فلسطینی که آتش‌های گلوله بر شما می‌بارد، ما نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم. ما دادخواهیم و داد خواه خواهیم ماند.

شعری از: محمود درویش

بر این زمین چیزی هست که ارزش زیستن داشته باشد:

به مردم ایران: شعله

امیدواریم با مرزبندی با هر نوع از ستم به هر بخش از مردم در ایران، افغانستان و سراسر جهان بتوانیم دست در دست هم مبارزه متحدانه‌ای را علیه رژیم جمهوری اسلامی، امارت اسلامی طالبان و علیه قدرت‌های امپریالیستی، برای ساختن جهانی بدون مرز، ملیت و نژاد، جهانی عاری از دیگر ستیزی، جهانی بدون ظلم و ستم پیش ببریم.

واکنش سائمه سلطانی در برابر شی‌انگاری زنان توسط فرهاد دریا*

اگر زن از مردی که به نام اوست جدا شود، دیگر کسی جرات نمی‌کند با آن زن ازدواج کند، چون فکر می‌کنند او دست‌خورده و پس‌مانده است، و اینها یک زن یا به قول خودشان «مال و شی» تازه و دست‌ نخورده می‌خواهند. و به باور کوچک این جامعه، زنی را که مردی خواستگاری نکرد، سرنوشت‌اش حیف می‌شود و اصلاً زنده‌ ماندنش بی‌معناست، چون به استقلالیت و مستقل زیستن زنان منحیث انسان هیچ گاه نگاهی نشده و همواره آن‌ها را در نقش یک جنس و شی وابسته به مرد ارزیابی کرده‌اند.

برگردان بخش دوازدهم کتاب: از گام هاي اوليه تا جهش های بعدی

همه این اطلاعات به این نتیجه اشاره دارد که، اولین جهش کیفی بزرگ جهت دور شدن از میمون‌های اجدادی، زمانی رخ داد که در مواجهه با نیازهای جدید تحمیل شده توسط منابع غذایی پراکنده و غیر متمرکز، آن دسته از افرادی که به بهترین وجه قادر به زنده ماندن و تولیدمثل بودند، افرادی بودند که قادر به ایستادن و راه رفتن روی پاهای خود بودند. چرا؟ نه به این دلیل که این امر آن‌ها را قادر می‌ساخت تا افق بیشتری را برای منابع غذایی احتمالی دورتر و هم چنین شناسایی شکارچیان خود را بهتر اسکن کنند، (اگرچه این هم ممکن است نقشی در این پروسه داشته باشد)، بلکه به این دلیل که هرچه دست‌های آن‌ها بیشتر آزاد می‌شد، بهتر می‌توانستند کاوش کنند. هر غذایی که پیدا می‌شد را بردارند و بشکنند و زمین را بکنند و یا به جاهای دیگر ببرند. با نوآوری حمل دیگر نیازی نبود که فرد هرچه می‌تواند در همانجا بخورد و به راه خود ادامه دهد، زیرا وعده غذایی بعدی او در این محیط نا همگون، غیرقابل پیش‌بینی بود. اما او اکنون می‌توانست ریشه‌ها و سایر مواد غذایی را از علفزارها جمع، و احتمالا به پناهگاهی در میان درختان برای مصرف ایمن‌تر حمل کند و یا آن‌ها را برای مصرف بعدی ذخیره نماید و یا به سادگی در جستجوی غذای بیشتر و در وسعتی بزرگ‌تر در محیط پرداخته و آن‌ها را حمل نماید.

نه به جنگ ارتجاعی!انقلاب واقعی تنها راه رهایی مردم ستمدیده در ایران و منطقه است!