مبارزه برای سرنگونی و در هم کوبیدن کلیت نظام ستم و استثمار جمهوری اسلامی ادامه دارد.
«برای عقاب بلندپرواز آسمانها، چگونه زیستن مهم است؛ نه چه اندازه زیستن.»جان وریشه مرادی، شریفه محمدی و پخشان عزیزی، زنان زندانی سیاسی محکوم به اعدام، در خطر است؛ صدای آنها باشیم.
روستای «گیران» در استان سیستان و بلوچستان، تنها یکی از این نمونه هاست؛ ۳۰۰ خانواده ساکن در این روستا، آب ندارد و همین مساله باعث شده است که ساکنان روستا با بیماریهای مختلفی از جمله بیماریهای رودهای مواجه باشند.
حمایت خانواده ها از دخترانشان در انتخاب پوشش و در مبارزه با کلیت نظام فاشیستی جمهوری اسلامی، که از بعد از قیام ژینا رشد بی سابقه ای داشته است، بهترین تودهنی به این سیاست های مردسالارانه و ارتجاعی حکومت است.
مجبور هستم برم کولبری، چون پولی برای امرار معاش ندارم. تنها زندگی میکنم. نه همسر دارم، نه پسری دارم. کسی را ندارم که برایم کار کند. مجبور هستم خودم برای خودم کار کنم و زندگیام را تأمین کنم.
هر چه حکومت بر حجم فشارها، سرکوب ها و تهدیدات خود در جامعه می افزاید، زنان جسور و مبارز با عبور از ممنوعه های حکومتی، گسترده تر از پیش، با رقص و آواز و شادی در اماکن عمومی با پوشش اختیاری، حضور یافته و قوانین و تهدیدات حکومت را به سخره می گیرند.