وحشت نظام از تداوم مبارزات که می تواند به همبستگی ستمدیدگان و گسترش تشکلات آگاهانه و انقلابی منجر شود، آنان را بر آن داشته که دیوانه وار به جان معترضین افتاده و با احکام بی رویه و بی ضابطه اعدام، به خیال خود جامعه را خاموش سازند؛ غافل از آنکه مواد مذابی که از این آتشفشان جاری شده را با هیچ حربه ای نمی توان به مبدا بازگرداند!
پلیس، بازوی انتظامی و مسلح حکومت است برای تحمیل نظمی که چارچوب حاکمیت را حفظ کند و در رابطه با نسل کشی در فلسطین برای کشورهای امپریالیستی چون فرانسه، این چارچوب در حمایت مطلق و همه جانبه از نسل کشان اسرائیلی است که معنا پیدا می کند! و ما که در صف مقابل قرار داریم باید بدانیم: سکوت هر یک از ما در برابر نسل کشی در فلسطین، یعنی سهیم شدن در یکی از فجیع ترین جنایات تاریخ و همبستگی با اسرائیل و حامیان امپریالیستش در جنایات!
اگر چه این دست گزارش ها غالباْ با اتکا بر آمارهای رسمی منتشره تنظیم می شوند و وضعیت زنان در بسیاری از مناطق محروم را شامل نشده و عمق فاجعه را نشان نمی دهند، اما به درجاتی در یک نمای کلی و مقایسه ای، ما را با وخامت وضعیت زندگی زنان در ایران و خاورمیانه آشنا می سازد؛ وضعیتی که باید به همت زنان و سایر اقشار تحت ستم در همین مناطق، دگرگون شود.
برای این که هیچ کودکی اسیر این روابط اجتماعی زن ستیزانه نشود، برای این که هیچ کودک دختری مجبور به تن دادن به تن فروشی چه به شکل «قانونی» و چه به شکل برده جنسی در بازارهای «مدرن» سرمایه داری نشود، باید مبارزه را در جهت زیر و رو کردن این مناسبات و روابط زیربنایی و روبنایی کهنه و پوسیده در افغانستان و ایران سازماندهی کرد.
پاسخ زن به این اقدام: \"اگر سنجاق سینه با پرچم آمریکا، بریتانیا یا اوکراین را داشتم، از من نمیخواستید آن را بردارم\"
بداهه نوازی برای شریفه، برای لغو حکم مجازات مرگ برای این زن شریف و شجاع! آنجا که هنر هم زبانی گویا می شود تا صدای شریفه محمدی و همۀ زندانیان سیاسی را فراسوی مرزها، به گوش بیدار دلان در سراسر جهان برساند!
ارسالی از افغانستان