آن چه در پيش رو داريد منتخبی است از نوشته های من طی سالهايی که در جنبش زنان فعاليت کرده ام، از زمانی که به همراه دوستانم برای لزوم تشکل مستقل زنان رزميديم و سازمان زنان هشت مارس را بنا نهاديم، در کنار ساير زنان انقلابی صدای مان را عليه حکومت اسلامی حاکم بر ايران بلند کرديم ولی در مقابل جنايات امپرياليستها نيز ساکت ننشستيم، با بيراهه های اصلاح طلبانه ای که در برابر زنان و جامعه گشوده شد مبارزه کرديم و برای روشن کردن راه رهايی با هم به جدل پرداختيم. اين کتاب تقديم می شود به همه کوشندگان راه رهايی زنان و به ويژه زنان هشت مارس و زنانی که در جريان راهپيمايی کارزار زنان پنج شبانه روز با هم بوديم و شادترين لحظات زندگی و مبارزه را کنار هم گذرانديم.
شهرزاد مجاب استاد دپارتمان آموزش بزرگسالان و رییس مطالعات زنان دانشگاه تورنتو می باشد. وی در زمینههای آموزش سیاسی، روش تدریس قمینیسم، زنان مهاجر و آموزش، زنان، دولت، گلوبالیزاسیون و شهروندی، زنان، جنگ و خشونت مقالات متعددی در همین زمینه ها به زبان های کردی، فارسی و انگلیسی چاپ کرده است.
مينا حق شناس اگر مي خواست پاي سروده هايش امضاء بگذارد معمولا مي نوشت ترانه يا سوسن. او را در دي ماه سرد امسال از دست داديم، بعد از چهار سال نبرد سخت با آن بيماري جانكاه. گروهی از ما، مينا را به عنوان همسنگر و همرزم مي شناختيم، در بحث ها وجلسات طولانی، با گپ و نشريه، با پرچم سرخ در تظاهرات های انترناسيوناليستی.ما نیز اين سروده ها را همانگونه كه هستند می پذيريم: بازتاب و نشانه ای از ذهنيت و احساس مينا در مواجهه با چند موقعيت شخصی، چند واقعه سياسی، چند موضوع اجتماعی. انتشارسروده های مينا كمكی است به شناساندن گوشه ای ديگر از خصوصيات و نوع نگاهش به زندگی و آرمان رهايی.
با دیدی انتقادی و رویکردی علمی در باره ی جایگاه زن در دین اسلام: با ظهور اسلام، و ترويج اندیشه های دگم و واپسگرايانه، و تبديل آن به دینی سرشار از سكس و تجاوز جنسي و شهوتراني و هوسراني براي طیف مردان مسلمان، سیستمی توتاليتر بر جامعه حاكم شد كه، نه تنها رفتار، بلكه اندیشه انسان را تحت نفوذ و زير سيطره خود قرار داد. وجود ده ها آ يه ی زن ستيزانه و صدها حديث از پيامبر و خلفا و ائمه، گو ياي دگرديسي هايست كه زمينه ی انحطاط جامعه را در پي دارد. اسلام از همان ابتدا ی ظهورش، انسان ها را در همان دو گروه دسته بندی شده ی اجتماع، يعني گروهي حاكم و گروهي محكوم، باقي گذاشت. و قانون لايزال مردان حاكم و زنان محكوم، مردان بهتر، زنان كمتر را، برای همشه ماندگار ساخت...
چگونه محمد بزور عربستان را وارد عصر تمدن كرد.در گذار نظام بدوی به نظام تمدن، در همه نقاط جهان، مناسبات نظام جديد بزور اسلحه و سرکوب بود که توانست جايگزين مناسبات بدوی پيشين گردد. علت اين امر اين بود که مناسبات جديد در مقايسه با مناسبات گذشته تبعيض آميز و استثمارگرانه بود، و تازه بدوران رسيده ها و کسانيکه از قِبَل مالکيت خصوصی و انباشت ثروت به گروه ها و طبقات دارا تبديل شده بودند، نه تنها برای حفظ ثروت خود از تعرض ندارها و طبقات فقير، بلکه به منظور دست اندازی بيشتر به جان و مال آنان و افزايش دارايی های خود، ناچار به گردآوری نيروهای مسلح برای اين منظور بودند. طبقات دارا بموازات مسلح کردن خود، طبقات نادار را که اکنون منبع خطر بحساب می آمدند، برای تامين امنيت خود، خلع سلاح و بی خطر ميکنند.
«سهم من» رمانی است گیرا و از نظر داستانی پر كشش. مخاطب این اثر فمینیستی توده های وسیع »اند و تا كنون مورد استقبال گسترده ای قرار گرفته است. این رمان سرگذشت دختری بنام معصوم از یك خانواده سنتی و مذهبی قمی است كه در سالهای چهل شمسی همراه با خانواده اش به تهران مهاجرت كرده است. دختر جوان و شادابی كه در پانزده سالگی جرئت كرده بود به حریم ممنوعه عشق قدم بگذارد. اما شدیدا توسط اعضای خانواده بویژه مادر و برادران خود سركوب شد.
نام فريبا وفی برای كسانی كه داستان نويسی امروز ايران را دنبال می كنند كاملا آشناست. او با انتشار پنج كتاب طی ۹ سال گذشته به يك چهره شاخص در آنچه ادبيات زنانه نام گرفته تبديل شده است.
كتاب حاضر شمه ای از آنچه در چين انقلابی، در مسير رهائی زنان می گذشت را از نگاه "كلودی بوروايل" (يكی از فعالين جنبش زنان فرانسه در سالهای ۱۹۷۰) تصوير می كند. اين كتاب بسال ۱۹۷۳ در پاريس منتشر شد؛ سال ۱۹۷۴ ترجمه آلمانی و سال ۱۹۷۵ ترجمه انگليسی آن به چاپ رسيد. در اين كتاب، جنبه های مختلف شركت زنان در انقلاب، و بخصوص اشكال سازماندهی مشخصی كه در جهت برداشتن بار هزاران ساله خانه داری و بچه داری از دوش زنان صورت گرفت، مشاهده و بررسی شده است.
جريان پيدايش و شكل گيری مالكيت خصوصی، خانواده، و دولت در عربستان جلد اولبه پاس خون های ريخته شده، تن ها و روان های شكنجه و تباه گشته از داغ جهل و خرافات و تقديم به همه انسانهای آزاده و از جان گذشته ای كه در راه رهائی بشريت از چنگال مذهب، اين بلای سخت جان و مخوف، كوشيده و مبارزه كرده اند.
در این کتاب، نگارنده اوضاع و حوادث را چنان به نفع دربار منحوس پهلوی به تصویر کشیده که با بی شرمی مردم را مدیون سلطنت دانسته است، سلطنتی که آشکارا در طول حیات ننگین خود به کرات با قهر انقلابی توده ها مواجه بوده و به سرانجامی رسید که طی آن مردم پادشاه را از اریکه قدرت به زیر افکنده و از کشور بیرون انداختند. نگارنده کتاب یکسره به تحریف وقایع پرداخته و مذبوحانه برای تبرئه خود از تاریخ تلاش کرده است. روزنامه نیویورک تایمز نیز در این خصوص در نقدی بر کتاب عشق پایدار فرح دیبا نوشت: وی بقدری دچار خشم است که در کتاب خود به جای روشنگری، حقایق را تحریف کرده است!