برگردان بخش دوازدهم کتاب: از گام هاي اوليه تا جهش های بعدی

همه این اطلاعات به این نتیجه اشاره دارد که، اولین جهش کیفی بزرگ جهت دور شدن از میمون‌های اجدادی، زمانی رخ داد که در مواجهه با نیازهای جدید تحمیل شده توسط منابع غذایی پراکنده و غیر متمرکز، آن دسته از افرادی که به بهترین وجه قادر به زنده ماندن و تولیدمثل بودند، افرادی بودند که قادر به ایستادن و راه رفتن روی پاهای خود بودند. چرا؟ نه به این دلیل که این امر آن‌ها را قادر می‌ساخت تا افق بیشتری را برای منابع غذایی احتمالی دورتر و هم چنین شناسایی شکارچیان خود را بهتر اسکن کنند، (اگرچه این هم ممکن است نقشی در این پروسه داشته باشد)، بلکه به این دلیل که هرچه دست‌های آن‌ها بیشتر آزاد می‌شد، بهتر می‌توانستند کاوش کنند. هر غذایی که پیدا می‌شد را بردارند و بشکنند و زمین را بکنند و یا به جاهای دیگر ببرند. با نوآوری حمل دیگر نیازی نبود که فرد هرچه می‌تواند در همانجا بخورد و به راه خود ادامه دهد، زیرا وعده غذایی بعدی او در این محیط نا همگون، غیرقابل پیش‌بینی بود. اما او اکنون می‌توانست ریشه‌ها و سایر مواد غذایی را از علفزارها جمع، و احتمالا به پناهگاهی در میان درختان برای مصرف ایمن‌تر حمل کند و یا آن‌ها را برای مصرف بعدی ذخیره نماید و یا به سادگی در جستجوی غذای بیشتر و در وسعتی بزرگ‌تر در محیط پرداخته و آن‌ها را حمل نماید.

برگردان بخش یازدهم کتاب: از گام هاي اوليه تا جهش های بعدی

مسئله این نیست که این جمعیت‌های پیشگام چقدر تنوع ژنتیکی از خود در آن شرایط نشان داده‌ باشند، اما، بسیار بعید به نظر می‌رسد که باعث ایجاد یک گونه کاملاً جدید بر اساس ظهور ناگهانی آنانی که قادر به ایستادن و دویدن بر روی دو پا در دشت‌ها بوده و با تکان دادن و پرتاب سنگ‌هایی با قدرت و دقت کافی برای کشتن پستانداران بزرگ، بوجود آمده باشند.

برگردان بخش دهم کتاب: از گام هاي اوليه تا جهش هاي بعدی

با وجودی که مورگان کتاب خود را در اوج جنگ ویتنام نوشت و آشکارا مشتاق مخالفت با آن جنگ بود، اما هرگز نمی‌ توان گفت که همه جنگ‌ها با هم برابر نیستند، یا این که تاریخ مملو از نمونه‌هایی است که زنان فعالانه در جنگ شرکت کرده اند - و نه همیشه به علت بدترین دلایل. تا آن جا که به مورگان مربوط می شود، زنان صرفأ هورمون ها و زمینه تکاملی مناسبی برای این کار را ندارند.

برگردان بخش نهم کتاب: از گام هاي اوليه تا جهش هاي بعدی

یک انسان یاد می گیرد که از برخی رویدادها، افراد، ساختارهای اجتماعی و غیره استقبال کند و از دیگران بر اساس استانداردهای رایج درست و نادرست که با روابط اجتماعی رایج متفاوت و منطبق است، متنفر باشد. برخی از مردم برای حفظ نهادها خواهند جنگید و خواهند مُرد و برخی دیگر برای خلاص شدن از شر آن خواهند جنگند و مُرد.

برگردان بخش هشتم کتاب: «ازگام‌های اولیه تا جهش‌های بعدی» درباره پیدایش انسان

مورگان با روشی که معمول امروزی بین سوسیو بیولوژیست ها است با این مسئله برخورد می کند: با قاطی کردن سطوح انتخاب و تاریک نمودن تمایز بین فاکتور های برنامه ریزی شده بیولوژیک و فاکتورهای فرهنگی در جوامع بشری. او بطور قطع بیان می کند که تنها روش بررسی پیدایش تکامل یائسگی در زنان بعلت مفید بودن شان برای "قبیله به مثابه کل" بوده است. زیرا که ماده های مسن نازا "منبع تجربه و خرد" (در زمینه های مواظبت از پرستاری و مراقبت از بچه ها، برای نمونه مردان منبع تجربه و دانش شکار بودند). بنابراین از نظر مورگان "جهش یائسگی" می تواند " برای موجودات به مثابه کل، انطباقی" و در خدمت انتخاب طبیعی قرار گیرد.

برگردان بخش هفتم کتاب: «ازگام‌های اولیه تا جهش‌های بعدی» درباره پیدایش انسان

با در نظر گرفتن این که این کتاب نمی‌تواند وارد بحث و انتقاد نسبت به جزئیات این تئوری‌ها شود، اما لازم به ذکر است که همه این تئوری‌ها نبود استراس- دوره‌ای که ماده آمادگی بیشتری برای رابطه جنسی دارد- را به عنوان یک انطباق تکامل یافته در نظر می‌گیرند و همگی تمایل دارند تا خطوط منشاء بیولوژیکی این پدیده و پیامد‌های احتمالی ناشی از آن را برای ساختار‌های اجتماعی و فرهنگی انسان‌ها و روابط بین جنس‌ها را محو کنند (برای نمونه ساختار خانواده).

برگردان بخش ششم کتاب: «ازگام‌های اولیه تا جهش‌های بعدی» درباره پیدایش انسان

دردناک است که یک فمینیست که ظاهراً درگیر مبارزه با ستم بر زنان است، مجبور است چنین انحرافات اجباری را تحلیل کند تا نهایتا طرح بیوترمینیستی (زیست- جبر گرایانه – مترجم) دیگری ارائه دهد که آن هم امکان تغییر در جوامع بشری، از جمله در روابط بین زن و مرد را بالاجبار محدود می‌کند.

برگردان بخش پنجم کتاب: «از گام‌های اولیه تا جهش‌های بعدی» در باره پیدایش انسان، سرچشمه ستم بر زن و راه رسیدن به رهائی

مسئله تملایات جنسی انسان را در نظر بگیرید؛ با وجودی که او به درستی فرضیه های عام و بدون اثبات و سندی در مورد سینه و باسن زنان، و از بین رفتن دوره پذیرش جنسی ۸ و تعویض آن با رابطه جنسی بروی شکم، که تماما «برای لذت بردن مردها» و برای «اتصال محکم تر زوج ها زمانی که مردها به شکار می رفتند» و غیره تکامل یافته است را به سخره می گیرد.

برگردان بخش چهارم کتاب: «ازگام‌های اولیه تا جهش‌های بعدی» درباره پیدایش انسان، سرچشمه ستم بر زن و راه رسیدن به رهائی

اما مورگان اصلا این واقعیت را که هر خصوصیتی، حتی بر حسب انتخاب طبیعی، می‌تواند توضیحات متعددی داشته باشد، حتی در نظر هم نمی‌گیرد. برای مثال وی همه آن خصوصیات ما که به اصطلاح «آب زیستانی» هستند را به طور قطع «خصائل آب زیستانی» می‌پندارد.

برگردان بخش سوم کتاب از گام‌های اولیه تا جهش‌های بعدی درباره پیدایش انسان

چیزی که کتاب مورگان را جالب توجه می‌کند آن است که قصه وی در واقع نسخه نتراشیده و نخراشیده از اشکالاتی است که در چند ده دهه گذشته گریبان گیر بخش بزرگی از بیولوژی تکاملی «جدی» بوده است؛ اشکالاتی که فشرده‌تر از هر جا در متدولوژی بیولوژیست‌های جامعه‌شناس به چشم می‌خورد.