مردم افغانستان بخصوص مردم شهرهرات باید متوجه واقعیت مسئله باشند و از تاریخ بیاموزند آنها باید دوره حکومت طالبان را بیاد بیاورند که چگونه آمریکا و چاکرانش در قطر حکمروایی آنها را به رسمیت شناخته و چند کشور در افغانستان سفارت افتتاع کردند. آمریکا و یارانش کاری به کارهای زن ستیزانه و ضد انسانی طالبان نداشتند، بلکه آنها منافع خود را می دیدند و در پیوند با منافع خود کار میکردند و برای نوکران و چاکران شان میلیونها دالر هدیه میدادند تا به سود و فوق سودها دست یابند. امروز نیز در بند شدن زنان و مردان افغانستان و بردن کشور به عصرحجر برای آنها اهمیتی ندارد. هر کسی که منافع آنها را تامین نماید، همان را می خواهند.
در نتیجه مبارزات و خیزشهایی که خصوصا از دیماه ۹۶ آغاز شده، راه انقلاب هموارتر گشته است. این امر برای نیروی انقلابی که قصد دارد، جامعه را در خدمت به رهایی بشریت، تغییر دهد، اهمیت ویژهای دارد. در این شرایط نه تنها نیروی انقلابی باید خود را به این مبارزات و خیزشهایی که راه را باز کرده است متکی کند، بلکه با پیشبرد امر مبارزه علمی و با سازماندهی تودهها از پائین، شرایط پیشروی انقلابی و پاسخ صحیح به ضرورت انقلاب را بیش از پیش فراهم کند.
شرکتها و بانکهای چند ملیتی در بخش اعظم جهان امپریالیستی از سوئیس و بریتانیا گرفته تا آمریکا و چین و سایر کشورها، بخشی از سرمایهی خود را مستقیماً روی محصولاتی سرمایهگذاری کردهاند که بر پایه نابودی جنگلهای بارانزا تولید میشوند و به این ترتیب بخش عظیمی از این جنگلها را در مالزی و اندونزی نابود کردند.
تاریخ بیش از صدسال پیش همچنان در حال تکرار است. تضادهایی که منجر به خیزشهای انقلابی مردم و مبارزان آزادیخواه از زمان مشروطه شد هنوز به شکلهای مختلف ادامه دارند و شدت بیشتری هم یافتهاند! بیش از صد سال است زنان هنوز بر سر ابتداییترین حقوقشان مبارزه میکنند. استبداد، استثمار، سرکوب، کشتار و شکنجهی آزادیخواهان، تحقیر زنان و مردم...، سیستماتیک تر و وحشیانه تر شده است.
وقتی در قانون اساسی کشور طفل خورد سال از آغوش مادر جدا گردیده، از درس و تحصیل محروم شده و به زور وادار به ازدواج شود پس جایی برای دفاع از حقوق زن باقی نمی ماند. تجاوز و آزار جنسی به انواع و اشکال مختلف پیامد این اعمال ناجایز انسانی است که جامعه ی مردسالار را وادار به اعمال آنها نسبت به زن می نماید.خشونت و تحمیل جایگاه نابرابر با زندگی زنان در افغانستان عجین می شود. همین است که آمار خشونت علیه زنان همچنان تکاندهنده باقی مانده است و زنان از نابرابری در سطوح مختلف اجتماعی رنج میبرند.
خشونت چنان در جامعه طبیعی جلوه داده شده است که گویا زنان برای این زاده شده اند که مورد آزار و اذیت، ضرب و شتم، تجاوز و... قرار گیرند و دم نزنند. سه پشتوانه ی این خشونت، قانون، فرهنگ و ایدئولوژی مذهبی حلقه بههم پیوسته ای هستند که توسط نیروهای سرکوبگری رژیم بر زنان برای به انقیاد در آوردن کامل آنان به کار گرفته شده است.
من امشب اینجا هستم که بکوشم تا جایی که میتوانم با شما، ازچالشهایی که در مقام یک زن در تلاش برای ساختن یک زندگی انسانی شرافتمندانه، ارزشمند و پرثمر با آن مواجه هستید، سخن بگویم. به همین دلیل تصمیم گرفتم امشب دربارهی تجاوز، کثیفترین کلمهی چهار حرفی در زبان انگلیسی، صحبت کنم؛ هر چند که هیچ کدام از نویسندگان مرد معاصر آمریکایی چنین نظری ندارند. زمانی که بفهمید تجاوز چیست، متوجه نیروهای سیستماتیکی که شما را به عنوان یک زن تحت ستم قرار میدهد میشوید. زمانی که بفهمید تجاوز چیست، خواهید توانست پروسهی تغییر ارزشها و نهادهای این جامعهی مردسالار را کلید بزنید تا دیگر مورد ظلم و ستم واقع نشوید. زمانی که بفهمید تجاوز چیست، قادر خواهید بود در مقابل تمامی تلاشهایی که برای فریفتن و گمراه کردنتان صورت میگیرند؛ تاجرائمی را که علیه شما بهعنوان یک زن مرتکب میشوند پیش پاافتاده، مضحک و بیربط جلوه دهند، مقاومت کنید. زمانی که بفهمید تجاوز چیست، این ابتکار عمل را پیدا خواهید کرد که زندگیتان را به عنوان یک زن جدی بگیرید و مقاومتی زنانه، علیه افراد و نهادهایی که شما را از معنی تهیکرده و بر شما خشونت میورزند، سازماندهی کنید.
روحیهی متحدانه و به درجات بالائی سازش ناپذیری مبارزات، خصوصا در خیزش آبانماه علیه رژیم جمهوری اسلامی را باید بخشی از توشهی راه مبارزاتی خود برای برگزاری هشت مارس، روز جهانی زن و روزهای پس از آن کرده و با تکیه بر آن در راه متحد کردن جنبش انقلابی زنان بیوقفه تلاش کنیم.
اما مساله، اسلام به خودی خود و به مثابه یک فرود یکباره از سیارات نامکشوف نیست! اسلام نیز بهمثابه یکی از پدیدههای خوش خدمت طبقاتی در فراز و نشیب ضرورتهای زمانه به نفع طبقات حاکمه هر آنجا که میبایست منعطفانه تعظیم کرده و دستخوش تغییراتی شده است. این تغییرات آنچنان که خواهیم دید زنان را در سیر ننگین خود بیش از پیش محبوس و زندان حجاب را به گونهای تنگ و تنگتر کرده که در نهایت به عنوان یک اصل غیرقابل چشمپوشی از قوانین شرعالهی پذیرفته و با زور به جوامع تحت سیطرهاش اعمال کردهاست.
رژیم جمهوری اسلامی در طول چهل سال حکومت ننگین ش هیچگاه تا این حد مشروعیت ش را از دست نداده و توده های جان به لب رسیده هیچ گاه به این وسعت و بدون تردید و تزلزل سودای سرنگونی آن را در سر نپرورانده بودند. تضاد هایی که به انزجار و تنفر مردم پا داده است، هر روز عمیق تر می شوند و رژیم جمهوری اسلامی عاجز از حل آن هاست.