در مقابلِ طبقه کارگر و خصوصا پیشروان انقلابی این طبقه، این وظیفه قرار دارد که برای نابودی شکاف های موجود، آگاهانه، پی گیرانه و هدفمند، تلاش کرده و لشگر زحمت کشان و ستم دیدگان را در مقابل دشمن و در جهت زیرو رو کردن مناسبات کهنه و خلق مناسبات نوین و انقلابی مقتدر سازند. مبارزه ی آگاهانه و انقلابی علیه افکار زن ستیز حاکم و علیه ستم جنسیتی در جامعه، قدمی است برای پر کردن یکی از عمیق ترین شکاف های موجود در صف انقلاب.
از شنبه ٢۵ فروردین «طرح نور» با سازمان دهی نظامی و گسیل انواع و اقسام نیروهای سرکوبگر علیه زنان آغاز شد و به وحشیانه ترین شکل ممکن ادامه یافت. برای جدیت بخشیدن به این جنگ، از جانب فرمانده سپاه پاسداران نیز اعلام شد که از این به بعد سفیران مهر رعایت «قانون» حجاب اجباری را به صورت جدی تر در میان اصناف، ادارات، بازار، معابر، بوستان ها، تفرجگاه ها و حمل و نقل عمومی، پیگیری خواهند کرد.
نشست مشترک زنان فرصت طلب ایرانی و افغانستانی: ممکن است مسیح علینژاد و همفکران افغانستانی اش بنا بر منافع طبقاتی خود، بر روی این واقعیت ها خاک بپاشند، اما این روشن است که این مداخلات کشورهای امپریالیستی بود که آگاهانه زمینی حاصل خیز را برای تولد طالبان و طرفداران اش ایجاد کرد و پس از یک بار حکومت جهنمی در سال های ۹٠ میلادی برای بار دوم با یک موافقت نامه، قدرت را دو دستی در فرآیندی که کابینه ترامپ و پمپئو آغاز کردند و کابینه بایدن و بلینکن با اصرار و پافشاری آن را به سرانجام رساندند؛ به طالبان اعطا نمودند.
این حمله هکری به ما و سایر نیروهای مبارز و انقلابی در عین نشان دادن خصومت عمیق رژیم جمهوری اسلامی، بازتاب ترس و وحشت شان از فراگیر شدن نظرات انقلابی ما بویژه در شرایط عینی کنونی با گسترده تر شدن مبارزات زنان است.
ازدواج اجباری، یکی از مصداق بارز و روشن پایمال کردن حقوق اساسی (حق آزادی انتخاب) یک فرد است و هم چنان یکی از نمونه های خشونت جنسیتی نیز محسوب می شود. زنان و کودکان دختر قربانی اصلی این عمل و یا معامله اند. کشورهای سنتی، عقب مانده و اسلامی مانند افغانستان، ایران، پاکستان و سایر کشورهای اسلامی، بلندترین آمار ازدواج های اجباری را دارند. اما در افغانستان اکثر ازدواج ها اجباری و بدون رضایت زن صورت می گیرد و در نقاط دور افتاده و قریه جات ازدواج اجباری یک سنت و رواج پسندیده است.