سائمه جان، همسایه و همسرنوشت عزیز، خطاب صمیمانه شما را شنیدم که مصداق آن گفته است که آنچه از دل برآید بر دل نشیند. میگویند شرم احساسی است انقلابی، اما نامه شما خشم و شرم را همزمان برمیانگیزد. خشم از توهین، خشونت، اخراج و تحقیر روزانه که به بهانه افغانستانی بودن اعمال میشود. و شرم از اینکه در این جامعه من هم شهروند ایرانیام، و میدانم در تمام این سالیان یقینا کارهایی بوده که از دستم ساخته باشد و انجام ندادهام.
هر شهروند ساکن هرات، روایت به خصوصی دارد از زلزله؛ حادثهای که به جان و مال و روان همه آسیب رساند. میدانم روزی زمین آرام خواهد گرفت اما قلبهای ما آرام نمیگیرند. ما همه در این رنج شریک بودیم و با هر زنده جانی که زیر آوار ماند، جان دادیم.
ما زنان به درازای مرزهای جهان برای پایان دادن به خشونت بر زنان، نه فقط روز ۲۵ نوامبر بلکه هر روز در صف مقدم مبارزه می ایستیم و به مدد مبارزه ی جهانی مان برای تغییر این جهان ستمگرانه مردسالار و خلق جهانی بدون خشونت بر زنان حرکت می کنیم!
آری بر بستر چنین شرایطی است که جمهوری اسلامی به استیصال افتاده است. رژیم از مبارزات زنان علیه حجاب اجباری و ادامهیابی آن که تا کنون گامهای اولیه ولی مهمی را در راستای خلاصی بدن زنان از مالکیت پدر/ مردسالاران در قدرت و خارج از قدرت برداشته است، به هراس افتاده است...
در آستانه یک سالگی یکی از عظیم ترین خیزشهای انقلابی مردم قرار داریم، خیزشی که زنان پیشقراول آن بودند و در آن صحنههای غرور آفرینی از مبارزه را خلق کردند، به سلطه پدرسالاری ضربه زدند و سنگ بنای پایان نهادن به سلطه و اقتدار بر بدن زن را پایه ریزی کردند. خیزشی که به همبستگی گسترده مردم به ویژه با ملیتهای تحت ستم یاری رساند. خیزشی که چشمانداز یک انقلاب تودهای را باز گشود و امید به تغییر جهان کهنه را در بین ستمدیدگان جهان آفرید.
در شرایطی یاد جانباختگان دهه ۶۰ و تابستان ۶۷ را گرامی میداریم که پرچم دادخواهی مادران خاوران با شعار «نمی بخشیم و فراموش نمیکنیم» در دست مادران خیزش ۸۸، خیزش دی ۹۶، خیزش آبان ۹۸ و خیزش ژینا برافراشته نگاه داشته شده است و به پیش میرود. مادران دادخواهی که از مبارزات عزیزانشان علیه رژیم جمهوری اسلامی و فدا کردن جانشان سرفرازند. مادران دادخواهی که در برابر سرکوبهای وحشیانه رژیم عقب ننشستهاند و با پیامهای نوید بخش شان، به روحیه مبارزاتی مردم علیه رژیم دمیده و هم چنان میدمند.
دوسال از به قدرت رساندن طالبان، این نیروی بنیادگرای اسلامی که تا مغز استخوان، زن ستیز و ضد مردمی است میگذرد. دو سالی که با جنگ طالبان در تمام ابعاد علیه زنان سازماندهی شده است. دو سالی که ستم جنسیتی بر زنان یکی از اصلیترین برنامههای امارت اسلامی طالبان را تشکیل داده است. دو سالی که طالبان با صدور فرمانهای ضد زن و با حمله به زنان برای خانهنشین کردن آنان، افغانستان را به جهنمی برای زنان بدل کرده است.