سائمه جان، همسایه و همسرنوشت عزیز، خطاب صمیمانه شما را شنیدم که مصداق آن گفته است که آنچه از دل برآید بر دل نشیند. میگویند شرم احساسی است انقلابی، اما نامه شما خشم و شرم را همزمان برمیانگیزد. خشم از توهین، خشونت، اخراج و تحقیر روزانه که به بهانه افغانستانی بودن اعمال میشود. و شرم از اینکه در این جامعه من هم شهروند ایرانیام، و میدانم در تمام این سالیان یقینا کارهایی بوده که از دستم ساخته باشد و انجام ندادهام. اما قلبم به درد میآید وقتی میبینم که متاسفانه در میانمردم ستم کشیده کشور ما و حتی در این زندان، در میان برخی فعالان سیاسی و صنفی که باید پرچمداران مبارزه علیه هر نوع تبعیض باشند، هستند کسانی که هنوز بر طبل نفرت پراکنی و تفرقه اندازی \"ما\" و \"شما\" میکوبند.
زنده باد اتحاد همه ستمدیدگان جهان زنده باد انترناسیولیسم
اوج تبعیض جنسیتی در جهان امپریالیستی و نوع مرتجعانه تر آن در کشورهای شرقی شبیه افغانستان، پاکستان و ایران
من یهودی و اسراییلی هستم! والدینم تنها بازماندگان هولوکاست از خانواده ما هستند، بازماندگان آشویتس. من این جا برای فلسطین و فلسطینی ها آمده ام. ما معتقدیم که دولت بریتانیا خطاکار است. این دولت از نسل کشی حمایت می کند. به اسراییل اسلحه می دهد و آنرا حمایت می کند.