برای حکومت های زنستیز و فاشیست، تجاوز همواره سلاحی برای ارعاب، سرکوب و شکنجه؛ به ویژه علیه زنان بوده است. آنچه ابعاد این جنایت را در کشورهای سنتی و مذهبی، مخوف تر می سازد این است که خانواده و فامیل زن هم، به جای حمایت از قربانی، او را به چشم گناهکار و موجودی پست و آلوده نگریسته و طردش می کنند و بنابراین به جای این که متجاوز از افشای این جنایات وحشت داشته باشد، از تجاوز فیلم می گیرد و زن زندانی را به پخش آن، تهدید می کند.
این ترانه از تیکن جاه فاکولی، هنرمند اهل ساحل عاج، در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. او در این اثر با استفاده از سبک رگی، که ریشه در جامائیکا دارد و برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی بهکار میرود، به موضوع تقسیم جهان میپردازد.
فرهنگ عمیق و ریشه دار مالکیت بر تن زن و نبود حمایت های واقعی و مکفی برای حفظ امنیت زنان، حتی در کشور های غربی که مدعی پاسداری از حقوق زنان بوده ولی همزمان با قوانین و بوروکراسی عریض و طویل خود، در اغلب موارد زنان را از شکایت علیه خشونتِ مردان منصرف می سازد؛ زمینۀ رشد آمار قتل های ناموسی می باشد.
اعضای جنبش خودجوش زنان معترض افغانستان در واکنش به منع تحصیل دختران در انستیتیوتهای علوم طبی میگویند که طالبان در پی نابودی موجودیت، هویت و جنسیت زنان از افغانستان هستند. این جنبش سازمان ملل، اتحادیه اروپا و نهادهای مدافع حقوق بشر را به دلیل سکوتشان در برابر نقض حقوق زنان از سوی طالبان، شریک این جنایات می دانند. جنبش خود جوش زنان معترض افغانستان، به درستی به شراکت سازمان های امپریالیستیِ مدعی حقوق بشر، در جنایات طالبان علیه زنان و سایر آحاد جامعه اشاره کرده اند؛ اما نکته ای که این زنان از بیان آن غافل مانده اند این است که طالبان حکومتی است که توسط امریکا و سایر کشورهای امپریالیست به قدرت رسید و این شمشیر سرکوب این کشورهاست که از آستین طالبان بر فرق سر زنان در افغانستان فرود می آید؛ بنابراین طبیعتا نمی توان و نباید منتظر حمایت سازمان های حقوق بشری امپریالیستی برای مقابله و مبارزه با این شمشیر بود. زنان افغانستان تنها با اتکا بر نیروی خود و همبستگی با سایر زحمتکشان و ستمدیدگان است که می توانند و باید برای سرنگونی انقلابی طالبان و رهایی خود مبارزه کنند.
روز ۱۶ آذر در ایران یادآور یک رویداد تاریخی در سال ۱۳۳۲ است که در آن سه دانشجوی دانشگاه تهران به نامهای مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی، و آذر شریعترضوی در جریان اعتراضات به دخالتهای سیاسی خارجی و بازگشت روابط ایران و بریتانیا، با یورش سرکوبگرانۀ نیروهای امنیتی به دانشگاه، به قتل رسیدند. این رویداد در دانشکده فنی دانشگاه تهران و پس از کودتای ۲۸ مرداد رخ داد، زمانی که فضای سیاسی کشور سرشار از اعتراضات و مخالفت با سرکوب آزادیها بود. از آن زمان، ۱۶ آذر به نمادی از مبارزات دانشجویان در برابر ستم، استثمار و استعمار تبدیل شده و بهعنوان روز دانشجو گرامی داشته میشود. دانشگاه، نه تنها در دوران خیزش ژینا و دهه های اخیر بلکه در تمامی طول تاریخ خود، همواره یکی از عرصه های اعتراضات و مبارزات انقلابی بوده و هست و دانشجویان مبارز، به درستی با تعهد خود بر تداوم این مبارزات و زنده نگاه داشتن روحیۀ اعتراضی، روز دانشجو را گرامی می دارند.
جمهوری اسلامی با لایحه عفاف و حجاب این حساب را باز کرده است که علاوه بر ایجاد شرایط گستردهتر سرکوبگری و پلیسی کردن هر چه بیشتر جامعه برای کنترل حجاب زنان و از این طریق کنترل کل جامعه، خانوادهها بویژه مردان خانواده را در مقابل زنان، که زیر بار حجاب اجباری نرفته و نمیروند، قرار دهد. حساب باز کرده است که خانوادهها را در شرایطی که اکثریت آنان بویژه خانوادههای زحمتکش و کارگر که با فقر و فلاکت دست و پنجه نرم میکنند، توان پرداخت جریمههای سنگین بیحجابی را ندارند، به مانعی جدی در مقابل زنان سرکش خانواده و پوشش اختیاریشان بدل سازد. خواست رژیم این است که بتواند با این لایحه به اشکال گوناگون، خشونت بر زنان را در خانواده تشدید کرده و گسترش دهد و بر بستر آن، زنان را خانهنشین کند.