اگرچه تجاوز جنسی یکی از بدترین شکنجهها و فشار روحی علیه هر انسان است اما برای زنان افغانستان نه تنها فقط خود عمل تجاوز از نگاه روحی، روانی و جسمی بدترین شکنجه است بلکه تبعات اجتماعی خیلی بدی نیز در پی دارد که بسیاری از آنان را در موقعیتی قرار میدهد که به زندگی خود پایان دهند. ما شاهد خودکشی زنان جوان بعد از رهایی از زندان طالبان بارها بوده و هستیم. یکی از آنها طاهره زن جوانی ۱۹ ساله در ولایت بامیان بود که بعد آزاد شدن از زندان طالب بخاطر تجاوزات جنسی این گروه دست به خودکشی زد. خودکشی طاهره ۱۹ ساله بعد از رها شدن از زندان طالب نه قضیه اول است و نه هم اخیر خواهد بود. قبلا نیز زن جوانی در ولایت دایکندی بعد از آزاد شدن از زندان طالبان خودکشی کرده بود و هم چنان چندین زن دیگر در دشت برچی کابل و سایر ولایتهای کابل بعد از رهایی از زندان طالبان یا خودکشی کردند و یا هم به نام مشکلات فامیلی خاموشانه به قتل رسانده شدند.
در واقع کارخانگی ادامه حیات سرمایه داری را هم از لحاظ ایدئولوژیک و هم از نظر نیروی کار تضمین میکند. مردسالاری در خانه و خانواده، برای سرمایه داری نقش مهمی در کنترل اجتماعی ایفا میکند و اهمیت دادن به جایگاه زنان در خانه و خانه داری، امری است که این فرهنگ مردسالاری را در جامعه نهادینه میسازد؛ بیدلیل نیست که مارگارت تاچر به عنوان اولین نخست وزیر زن در انگلستان و از نظریه پردازان مطرح انگلیسی، در جایگاه رئیس دولت و حافظ منافع «سرمایه»، برای تبلیغ «خانه داری زنان» میگوید که اگر چه نخست وزیر هستم و در کارهای سیاسی کشور نقش دارم ولی وقتی خانه میروم، زن خانه داری هستم که غذا را برای دنیس (همسر تاچر) آماده میکنم. تاچر به عنوان نمایندۀ سیاسی سرمایه، ایدئولوژی مردسالارانه و «طبیعی» بودن کار زنان در خانه داری را تبلیغ میکند، چرا که سرمایه داری به آن نیاز دارد.
این وضعیتی که در آن روایت زنان سفیدپوست به عنوان «روایت غالب» در فمینیسم مورد تاکید قرار گرفته، باعث شد که زنان سیاهپوست و دیگر زنان رنگینپوست احساس کنند که تجارب و دردهایشان نادیده گرفته شده و به حاشیه رانده شدهاند. در نتیجه، این زنان به درستی به دفاع از خود برخاستند و مقاومتهایی را علیه این نادیده گرفتنها شکل دادند. این مقاومتها منجر به پیدایش و توسعه نظریه اینترسکشنالتی شد که توسط کیمبرلی کرنشاو مطرح شد و به بررسی تداخلات هویتی مانند نژاد، جنسیت، طبقه و دیگر عوامل پرداخته است. اینترسکشنالتی راهی را برای بیان ستمهای اقلیتها و گروههای ستمدیده حاشیهای گشود، که در روایت غالب فمینیسم سفید نادیده گرفته شده بودند.
ما از جنگ میان قدرتها منتفع نخواهیم بود. جنگی که در آن از سویی جمهوری اسلامی قرار دارد که در تلاش است تا با تزریق و تحریک حس ملی گرایی از حمایت مردم بهرهمند شود و در مقابل او آمریکا و رژیم تحت حمایتهای همه جانبهاش (اسرائیل) ایستادهاند و در تلاشند تا از انزجار مردم نسبت به سیستم برای مشروعیت بخشی به هر توحشی بهره برند؛ جنگ ما نیست.
بدون شک، تشکلات و فعالین مترقی حوزه زنان، بدون افشای سیاستهای فوق استثمار تشدید یافته بر کارگران و به طور خاص کارگران زن افغانستانی، بدون افشای سیاستهای نژاد پرستانه و زن ستیز رژیم جمهوری اسلامی علیه افغانستانی ها، بدون اتحاد و همبستگی مبارزاتی با آنان و سازمان دهی و متشکل کردنشان نمیتوانند خود را پیشبرنده مبارزه علیه ستم جنسیتی بنامند-هشت مارس
ای مردمان فلسطینی که آتشهای گلوله بر شما میبارد، ما نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم. ما دادخواهیم و داد خواه خواهیم ماند.
بر این زمین چیزی هست که ارزش زیستن داشته باشد:
امیدواریم با مرزبندی با هر نوع از ستم به هر بخش از مردم در ایران، افغانستان و سراسر جهان بتوانیم دست در دست هم مبارزه متحدانهای را علیه رژیم جمهوری اسلامی، امارت اسلامی طالبان و علیه قدرتهای امپریالیستی، برای ساختن جهانی بدون مرز، ملیت و نژاد، جهانی عاری از دیگر ستیزی، جهانی بدون ظلم و ستم پیش ببریم.