آری مردم جهان به چشم خود اوج جنایت، خیانت، پستی و پلشتی امپریالیستهای آمریکائی، این مدعیان دمکراسی را دیدند.یکی دیگر از مهمترین وعدههای مهم اشغال افغانستان توسط دولت آمریکا، «رهایی زنان» از دست طالبان بود!بیشک از همان دورانی که آمریکا وارد مذاکره با طالبان شد، زنان و آینده آنان را به معامله گذاشت.
در میان میلیونها نفر از تهیدستان جامعه، زنان سرپرست خانوار، زندگی اشان به معنی واقعی کلمه به مرز نابودی کشیده شده است. پیشبرد سیاست مصونیت جمعی، برای رژیم جمهوری اسلامی مناسبت ترین، کم هزینهترین و با صرفهترین راه حل بود، راه حلی که برای مردم هزینه سنگینی به همراه داشت.
در این اوضاع این حقیقت را باید در نظر داشت که به خاطر نبود یک رهبری انقلابی، رهبری که بتواند همه این خشم و نفرت مردم را در مبارزه آگاهانه و دراز مدت درخدمت به انقلاب، کانالیزه کند، آلترناتیوهای موجود دیگری هم چون رهبری احمد مسعود در میان مردم پایه میگیرد.
در جمهوری اسلامی تشکیلات محیط زیست از قدرتی برخوردار نیست. رژیم فعالین و کارشناسان این عرصه از فعالیتهای اجتماعی را شدیدا تحت نظر داشته و تا کنون تعدادی از آنان را دستگیر و به زندان انداخته است. در زندان نیز افرادی از این حوزه خودکشی شدند.
بنگاههای کاریابی در کشورهای مختلف منطقه خاورمیانه، در واقع شبکههای پیچیده مافیایی هستند که مستقیم و غیر مستقیم به پلیس و اگر نگوئیم به دولت ولی به افراد موثر دولتی وصل اند. این بنگاهها میلیونها دلار از طریق وارد کردن مهاجرین و به طور مشخص مهاجرین زن کسب میکنند. داستان مری که در بسیاری از رسانهها منعکس شد، داستان بسیاری از زنان کارگری است که از طریق این بنگاهها در ازای پول فروخته میشوند.
آیا واقعا برای بشر تکامل یافته امروزی، برقراری یک رابطه عاطفی و جنسی صحیح و انسانی همچنان تنها به تولید نسل و بقای نوع محدود میشود؟ آیا میتواند یک قرارداد قانونی و مهر و امضا شده، ایجاد و بقای یک هم باشی عمیق و تکامل دهنده را بین زوجین، تضمین کند؟
حسی عجیب و غریب درگیرم کرده بود بدون آن که بدانم درگیر شدم. بدون آن که بدانم چرا؟ بدون آن که بدانم چیست.