«رحم اجاره ای»، کالائی شدن زندگی

جهان امروز به حدی به تمرکز ثروت و سرمایه رسیده که دارائی فقط ۴ نفر از ثروتمندترین افراد در سطح جهان، برابر با ۵۰ درصد نداری اهالی کره خاکی است. در چنین جهانی، حتی انسان هم خرید و فروش می‌شود. سرمایه‌گذاری در کارخانه تولید انسان (خریدن رحم) و تصاحب کالای تولیده شده توسط این کارخانه (نوزاد)، چهره کثیف و ضد زن سرمایه داری جهانی را هر چه بیشتر عریان می‌نماید.
تولید این «کالا» از طریق «رحم اجاره ای» ابعاد بین المللی به خود گرفته است. این عمل جدا از پرخطر بودن آن، انسانی‌زدایی از زن (از طریق تبدیل مستقیم آن به ماشین تولید مثل) را به مرحله‌ای کیفیتا تشدید یافته رسانده است.

«بله به من هم تجاوز شده است»

هر روز زنان بيشتری سکوت را می‌شکنند و پای متجاوزين و آزار دهنده‌گان جنسی در حوزه‌های مختلفی هم‌چون نويسنده، استاد دانشگاه، معلم، کارگردان، مدير تورهای گردشگری و.... به‌ميان آمده است

روایت‌ های زنان پناهجویی که قربانی خشونت شده‌اند!

بله، به من هم تجاوز شده است!

در ماه‌های اخير در ايران زنان در هشتک و کارزار «من ـ هم» در رسانه‌های مجازی از آزار جنسی و تجاوز سخن مي‌گويند و سکوت‌شان را شکسته و تجربه آزار و اذيت جنسی‌شان را به اشتراک می‌گذراند.

سخنرانی: چرا بدن زنان به اسارت گرفته شده است؟

برای ما زنان از منطقه خاورمیانه و به‌طور مشخص زنان ایرانی و افغانستانی که با گوشت و پوست خود لمس کرده‌ایم چگونه دولت‌های تئوکراتیک برای به عقب راندن و ارعاب جامعه، نفرت و جنگ علیه زنان را دامن زده و ادامه داده‌اند.

روایت‌های زنان پناهجویی که قربانی خشونت شده‌اند!

سوما نگهداری نيا، روايت‌های زنان پناه‌جويی را منعکس می‌کند که قربانی خشونت شده‌اند. زنانی که مجبور به فرار از جهنم پدر/مردسالاری شده‌اند و برای نجات خود و فرزندشان مسير پر خطری را طی کرده‌اند که جای امنی در اين جهان برای خود جستجو کنند!

زنان سخن می گویند

زندگی پروین، زندگی هزاران هزار پروین‌های بی‌نام و نشانی است که مجبورند برای داشتن اطاق محقری و لقمه نانی، تن‌اشان را در اختیار مردان بگذارند! برای پروین و پروین‌ها، تن‌فروشی شغل نیست، بلکه درب و داغان شدن ‌شَان انسانی‌اشان است.

قساوت تجاوز و پسر همسایه

اذیت و آزار جنسی به زنان، در اماکن عمومی

بالا رفتن سطح آگاهی زنان و آشنایی با حقوق شان یکی از پایه ای ترین قدم ها برای مبارزه با مزاحمت های خیابانی و نا امنی اجتماعی است. زنان به ویژه در کشورهایی مثل ایران به خوبی دریافته اند که خزیدن در پستوی خانه ها و پذیرش قفس تنگی که با نام \"عرف اجتماعی\" تنها زنان را محدود می سازد، نه تنها امنیت آنان را تامین نمی کند بلکه روز به روز هم چاردیواری که در آن اجازه تنفس دارند را تنگ تر خواهد کرد. هیچ چیز مزاحمت های جنسی مردان نسبت به زنان را توجیح نمی کند؛ نه مکان، نه زمان و نه پوشش زنان. نظم موجود که در پی توجیح این مزاحمت ها و تعویض جای قربانی با مجرم است، نظمی است که باید فرو بریزد.

تشدید خشونت علیه زنان و نقش قانون، دولت و اشغال گران در افغانستان