برقع اجباری؛ اعتراض دانشجویان بدخشان!

حجاب اجباری و یا برقع اجباری که تفاوت زیادی با هم ندارند برای امارت اسلامی طالبان هم چون هم پالگی‌اش در ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. هر حکومت اسلامی برای این که خود را اسلامی‌تر نشان دهد فشار و محدودیت‌های ضد زن را بر زنان تشدید می‌کند. به همین دلیل، یکی از وزارت خانه‌های امارت اسلامی، یعنی امر به معروف که همان وزارت زن ستیزی است، فعال‌ترین وزارت خانه از زمان به روی کار آمدن طالبان بوده است.

برگردان بخش هفتم کتاب: «ازگام‌های اولیه تا جهش‌های بعدی» درباره پیدایش انسان

با در نظر گرفتن این که این کتاب نمی‌تواند وارد بحث و انتقاد نسبت به جزئیات این تئوری‌ها شود، اما لازم به ذکر است که همه این تئوری‌ها نبود استراس- دوره‌ای که ماده آمادگی بیشتری برای رابطه جنسی دارد- را به عنوان یک انطباق تکامل یافته در نظر می‌گیرند و همگی تمایل دارند تا خطوط منشاء بیولوژیکی این پدیده و پیامد‌های احتمالی ناشی از آن را برای ساختار‌های اجتماعی و فرهنگی انسان‌ها و روابط بین جنس‌ها را محو کنند (برای نمونه ساختار خانواده).

پیام سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان) به سومین کنفرانس زنان پایه

سیستم سرمایه داری امپریالیستی حاکم بر جهان زنان را در همه جا با اشکال متفاوت، فرودست کرده است. تشدید مردسالاری، خشونت‌های وحشیانه بر زنان، گسترش تجارت سکس و برده کردن میلیون‌ها زنان در سراسر جهان، کنترل بدن زنان و تبدیل هر چه بیشتر آنان به ماشینِ بچه‌سازی و کالایِ لذت بخشی به مردان، نیازِ این سیستم مبتنی بر ستم و استثمار برای حاکمیت برجهان است.

هنر مردمی، هنری است ماندگار در خدمت تغییر و تکامل؛ در خدمت انقلاب!

سرود «شعر آزادی» با متنی متناسب با قیام کنونی: پاییز آمد/ بارِ دیگر تا من/ شعر آزادی را/ همرهِ یارانم/ برسُرایم بگریزد شب/ از سرای میهن/ از برای این زن/ زندگی، آزادی/ بر زبانم بشنو امروز/ به طنین رسا/ کز قیام جنگل/ تا نبرد هر یَل/ جان نهاده برکف/ در سیه‌کَل در دانشگاه/ یا که در زندان‌ها/ پُر توان، بی‌پروا/ درنوردم راهِ/ انقلابم شور و عصیان/ از دلِ کردستان/ تا تمامیِ ایران/ بذر خونخواهی را/ برفشانم می‌خوانم از/ کار و مسکن و گندم/ از کرامت مردم/ تا گسستنِ بندِ/ انقیادم شعر هستی/ بودن و پوییدن/ رفتن و پیوستن/ در رهش جانبازی/ افتخارم

شجاعت و جسارت اینچنین تکثیر می شود!

دیپورت و سرکوب نظام بر افغانستانی های مقیم ایران

هشت مارس: همانطور که شهروندان افغانستانی ساکن ایران، در کنار مردم ستمدیده ایران ایستاده، بخشی از نیروی مبارزاتی علیه نظام ستم و استثمار جمهوری اسلامی بوده و از ابتدای اعتراضات تاکنون چندین جانباخته و مفقود به جای گذارده اند، بر مردم ایران است که در ‌مقابل وحشی گری ها، جنایات، دیپورت و سرکوب نظام بر افغانستانی های مقیم ایران، سکوت نکنیم و صدای خواهران و برادران افغانستانی باشیم که پس از سال‌ها تحقیر و تبعیضِ سیستماتیک، با جنین رفتار فوق‌العاده نژادپرستانه‌ای مواجه شده‌اند.

کودکان کشته شده دراعتراضات ۱۴۰۱ ایران؛ ۵۲ جانِ جوان خفته در خاک!

نظام فاشیستی جمهوری اسلامی، همه را از هر سن و قشری، به غیر از مسئولین حکومتی و مزدوران اجیر شده‌اشان، به درستی تهدیدی مسلم به حساب می آورد. نظامی که از وحشت، برای بقای خود در عرض چند هفته، بیش از ۵۰ کودک را بی رحمانه به خاک و خون می کشد، هیچ شانسی برای ادامه حاکمیت ننگین‌ش ندارد. با همبستگی سراسری خود سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را تسریع کرده، به جنایات این رژیم پایان بخشیده و در راه ساختن جامعه ای عاری از ستم و استثمار گام برداریم.

سرود سوگند به خون همرهانم، کاری از دانشجویان دانشگاه فرهنگ و هنر تهران

متن سرود: این نامه را برایت، از خاک کوچه‌های سرد با خون سرخ خود نوشتم تا روید خنده ها ز درد چون روز دیگر آید، خونم جان سبزه‌هاست خورشید جاودان آزادی نور آسمان ماست سوگند به خون همرهانم، سوگند به اشک مادران هرگز به تیغشان نمیرد فریاد جاودان ما ما سیل خون آبان، با بی عدالتی عجین تنها گناهمان خروش خشمی بود در جواب کین جسم و جان بی‌پناهم آماج تیر ظالمان مغرور و سربلندم و میبالم بر انقلابمان سوگند به عاشقان ایران، سوگند به شور زاهدان از راه رفته برنگردم تا روز کوچ غاسبان سوگند به خون همرهانم، سوگند به اشک مادران هرگز به تیغشان نمیرد فریاد جاودان ما