تنها راه مقابله با چوبه های دار جمهوری اسلامی ادامه مبارزه و پیشبرد وسیع و هدفمند و سراسری آن است. مبارزه در کف خیابان، در کارخانه ها، در مدرسه و دانشگاه، در مقابل زندان و...، با ابتکارات و خلاقیت های گوناگون می تواند نه تنها نقش مهمی را در جلوگیری از اعدام ها ایفا کند، بلکه به ادامه یابی مبارزه انقلابی در جهت سرنگونی رژیم شکنجه و دار جمهوری اسلامی یاری رساند. بر بستر این مبارزه است که شرایط برای درهم شکستن درهای زندان و آزادی همه زندانیان سیاسی مهیا می گردد.
در رابطه به حجاب اجباری که مرکز سلطه حکومتی اسلامی بر تن زنان است و اکنون طالبان دارند برای تسلط کامل بر تن زنان، روشهای زندان، تجاوز، شکنجه و کشتار را به کار میبرند، فراموش نکنیم که تنها راه نجات ازین زنستیزان مرتجع اسلامی، تکثیر آگاهی جنسیتی و طبقاتی زنان و خانوادههاست که بدون شک، آگاهی، حامل و بارآورنده ایستادگی و سرنگونی/ تننگونیِ این حکومتهای هار و درنده متوحش اند.
این اولین بار نیست که از جنایات جمهوری اسلامی به ویژه در رابطه با تجاوز و خشونت های جنسی، نسبت به زنان و مردان معترضِ بازداشت شده، گزارش های مستند منتشر می شود.
جنبش دانشجویی بیدار است. امروز به احترام تاریخ و وظیفهی انسانی خود همانطور که پیشتر فریاد زدهایم، ما دانشجویان آتش روشنیبخش راه فرداییم و خار چشم استبداد باقی خواهیم ماند. پای گذاشتن بر جای پای دانشجویان انقلابی و مبارز، که رد آن در حافظه تاریخی جامعه، دانشگاه و دانشجو، به وضوح باقی مانده و خواهد ماند؛ همان مبارزات بی پایان دانشجویان امروز، برای گرامیداشت و تداوم مبارزات همۀ دانشجویان آگاه و انقلابی، در تمامیِ دهه های گذشته است!
در شرایطی بیست و پنجمین سالگرد و یازدهمین مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس را برگزار کردیم؛ که مبارزات زنان در ایران و نقش پیشتازی آنان در خیزش عظیم «زن زندگی آزادی» تاثیرات مهم و جهت دهندهای نه تنها در ایران و افغانستان بلکه در سراسر جهان گذاشته است. ر شرایطی بیست و پنجمین سالگرد و یازدهمین مجمع عمومی برگزار کردیم که مبارزات زنان در افغانستان علیه طالبان، یکی از ضد زنترین حکومتهای جهان، از مشخصههای اصلی آن شده است. زنانی که با عزم و اراده مبارزاتی در برابر طالبان، این ارمغان امپریالیستهای آمریکایی و مرتجعین منطقه ای، به پا خاسته اند. زنانی که در صحنه مبارزه با طرح شعارهایی هم چون: «طالب جنایت میکند، آمریکا حمایت میکند»، «مرگ بر ستمگر، چه طالب باشد، چه لابی گر»، «نان، کار، آزادی»، «طالبان، طالبان، سرنگون، سرنگون» به زندگی زیر یوغ متحجرین طالبان تن نداده و نمیدهند. مرزبندی که زنان پیشرو در شعارهایشان پیش گذاشتهاند نشان میدهد که نه تنها ماهیت فاشیستیِ و زنستیزانۀ طالبان را به خوبی میشناسند، بلکه از نقش و جایگاه امپریالیستهای آمریکایی که حامیان اصلی طالبان هستند نیز با خبرند؛ در عین این که با تمام کسانی که برای منافع حقیر خود به گدایی از درگاه قدرتهای امپریالیستی و لابیگری برای مشروعیت بخشیدن به طالبان توسل جسته اند، مرزبندی درست و اصولی پیش گذاشته اند.
زنان اولین گروه اجتماعی بودند که در میان بهت، سکوت و ناباوری که بخش بزرگی از جامعه با به قدرت رساندن طالبان، به آن دچار شده بودند، جو سکوت را شکستند و پرچم مبارزه علیه طالبان را برافراشتند. اهمیت حرکت معدود زنانی که در منطقه ارگ کابل در همان روز اول تصرف کابل توسط طالبان، دست به اعتراض زدند، تنها در این نبود که در مقابل یک نیروی متحجر ضد زن ایستادند، بلکه اهمیت اساسی و اصلی در این بود که در مقابل حیرت و یاس و ناامیدی که جامعه و بخش بزرگی از زنان را در بر گرفته بود، خاموش ننشستند و فریاد مبارزه علیه واپسگرایی را در آن سکوت بلند کردند. این فریاد، فراخوان مبارزه علیه امارت اسلامی بود که قصد داشت بدون درد سر زنان را از جامعه جدا و در خانه ها حبس کند.