دو سال مبارزه و مقاومت زنان پیشرو در مقابل طالبان زن ستیز!

دوسال از به قدرت رساندن طالبان، این نیروی بنیادگرای اسلامی که تا مغز استخوان، زن ستیز و ضد مردمی است می‌گذرد. دو سالی که با جنگ طالبان در تمام ابعاد علیه زنان سازماندهی شده است. دو سالی که ستم جنسیتی بر زنان یکی از اصلی‌ترین برنامه‌های امارت اسلامی طالبان را تشکیل داده است. دو سالی که طالبان با صدور فرمان‌های ضد زن و با حمله به زنان برای خانه‌نشین کردن آنان، افغانستان را به جهنمی برای زنان بدل کرده است.

سخنان نژاد پرستانه مسیح علینژاد

هشت مارس: اولا کشورهای اروپایی که مسیح علینژاد آگاهانه مردم این کشورها را با دولت های اروپایی مخدوش می کند به خیابان نیامدند. بلکه دولت های اروپایی تمام قد در کنار نسل کشی فلسطینی ها توسط صهیونیست ها ایستاده اند و این نسل کشی را آشکارا حمایت می کنند.

جنبش رادیکال زنان و ضرورت تمایز صف انقلاب از ضد انقلاب

شرایط موجود که در آن جامعه آبستن تحولات بزرگی است و خشم و نفرت اقشار و طبقات مختلف بویژه تهیدستان شهر و روستا، زنان، جوانان و...، تقابل و رویارویی های گوناگون با رژیم جمهوری اسلامی را شدت بخشیده و تبلور آن را در خیزش اخیر نمایان ساخت؛ امپریالیست های غربی، علیرغم تضادهای معینی که با رژیم جمهوری اسلامی دارند، در سرکوب مردم و انقلاب با آنان وحدت نظر دارند و ترجیح می دهند فعلا جمهوری اسلامی در قدرت باقی بماند. در همین راستا با نشست و برخاست کردن های علنی و مخفی و با امتیاز دهی و کم کردن فشارها بر جمهوری اسلامی، تلاش دارند از یک طرف از رفتن کامل رژیم به زیر بال و پر روسیه و چین جلوگیری کنند و از طرف دیگر بتوانند سدی در مقابل ادامه و عمق یابی مبارزات مردم با جهت گیری سرنگونی، ایجاد کنند.

مبارزه زنان علیه حجاب اجباری و استیصال رژیم در مقابل آن!

زنان اولین گروهی بودند که صدای پای استبداد نوپا را شنیدند. این تظاهرات علیه حجاب اجباری با شعار مرکزی «ما انقلاب نکردیم، تا به عقب برگردیم»، شش روز به طول انجامید و به بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک هم تسری پیدا کرد. در نتیجه‌ی این اعتراضات و تظاهرات سراسری بود که زنان معترض توانستند در آن مقطع دستور خمینی در رابطه با اجباری شدن حجاب در ادارات را دو سال به عقب بیندازند.

٢٥امین سالگرد فعالیت نظری و عملی

در بیست و پنج سالی که از موجودیت سازمان زنان هشت مارس می‌گذرد ما فراز و نشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشتیم، ولی هیچ گاه از اهداف اولیه‌مان در جهت سرنگونی انقلابی رژیم‌های ضد زن حاکم بر ایران و افغانستان کوتاه نیامدیم و بدون سازش در مقابل دشمنان رنگارنگ در عرصه داخلی در هر دو کشور و دشمنان بین المللی، همواره برای کسب خواسته های زنان و در جهت رهایی از ستم جنسیتی تلاش کردیم.

افزایش خودکشی زنان در افغانستان

در پی استراتژی های جدید آمریکا و تمرکز فعالیت ها برای مقابله با رقبای روسی و چینی خود، از سال ها قبل، حداقل سه و یا چهار سال پیش از شکل علنی و رسمی وارد مذاکره با طالبان شده بود. بر همین اساس هم طالبان را از یک گروه تروریست به گروه مخالف دولت دست نشانده خود در افغانستان تبدیل کرد. طالبان رسما با حمایت مالی و سیاسی دولت آمریکا و عربستان در قطر دفتر رسمی باز کرد و به عنوان یک گروه مخالف دولت افغانستان با آمریکا وارد مذاکره شد.

چرا به «منشور مطالبات حداقلی تشکل های صنفی و مدنی ایران» نپیوستیم!

جدی ترین نقص این منشور، روشن نکردن مرز دوست و دشمن است. این منشور بر متن اوضاعی که حاصل مبارزات ده ها هزار نفر از مردم بویژه جوانان در سراسر جامعه در خیزش ژینا و با خواست سرنگونی جمهوری اسلامی به میدان مبارزه آمدند و به اشکال مختلف انزجار و نفرت خود را از کل نظام حاکم بیان کردند، منتشر شده است. اما این منشور بر سر دشمن اصلی، یعنی همان دشمنی که توده های مردم در خیزش اخیر به مصاف آن رفتند و صد ها نفر در این راه جان خود را فدا کردند، سخنی به میان نیاورده است. طرفداران این منشور این کمبود را از زاویه امنیتی توضیح می دهند. مسلما موضوع امنیتی موضوع مهمی است. اما به نظر می رسد مشکل قبل از این که به موضوع امنیتی برگردد، بیشتر بیان نگرش و تفکر انحرافی نویسندگان این منشور است.

«ناموس» پرستی از زنان قربانی می گیرد!

امروزه و در شرایط متفاوت عینی و ذهنی شکل گرفته در جامعه، در شرایطی که زنان جسور پرچمدار مبارزه علیه حجاب اجباری، فشرده ستم بر زن هستند، وظیفه فعالین و تشکلات زنان نمی تواند گرد آوری آمار حقیقی قتل های «ناموسی» و زن کشی و کوییر کشی باشد. چرا که جمع آوری آمار قتل زنان تحت نام ناموس و یا کشتن زنان به هر «دلیلی» ویا کشتن کوییر ها به خاطر «نقض قوانین خانواده» نمی تواند پیکان مبارزه را بدرستی به طرف عامل و مسبب اصلی نشانه رود. برای هر مبارزی، خبر به قتل رسیدن حتی تنها یک زن از میان هزاران زنی که قتل شان مرئی نشده است، کافی است که بتواند عامل اصلی، یعنی کل مناسبات و روابط پوسیده حاکم را افشا و برای از میان برداشتن آن فعالیت های هدفمند خود را سازمان دهی کند.

دل نوشته ای از سائمه سلطانی

دقیقاً شانزده روز بعد، حکومت یک گروه زن‌کش و زن‌هراس در افغانستان به دو سالگی قدم میگذارد و دو سال است من در کنار آن میلیون ها زن در افغانستان، هر لحظه لگد، مشت، قمچین و مرمی می خورم و توهین و ناسزا می شنوم؛ تحقیر میشوم و به حاشیه زده میشوم. اما با همین لاش خسته و زخمی، خودم را به جلو کش می کنم و به‌ خود داستان دوام ‌آوردن میخوانم. دوام آوردنی که آینده و افقش معلوم نیست؛ اما جز این داستان، افق و آینده‌ای هم نیست.

ترانه – سرودهای خیزش «زن زندگی آزادی»!