بدون شک راه درازی برای گسستهای بیشتر و عمیقتر در راه است. گسستهایی که با انقلاب واقعی در عرصههای گوناگون جامعه و تغییر تحولات ریشهای در مناسبات و روابط تولیدی میتواند صورت پذیرد. علیرغم این که راه طولانی در پیش است اما تحول بیسابقهای که تا کنون ایجاد شده یکی از دستاوردی بزرگ و ماندنی و جهشی به پیش است. به همین دلیل چشم جهانیان را به خود دوخته و تکانی جهانی را نیز ایجاد کرده است.
حجاب اجباری و یا برقع اجباری که تفاوت زیادی با هم ندارند برای امارت اسلامی طالبان هم چون هم پالگیاش در ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. هر حکومت اسلامی برای این که خود را اسلامیتر نشان دهد فشار و محدودیتهای ضد زن را بر زنان تشدید میکند. به همین دلیل، یکی از وزارت خانههای امارت اسلامی، یعنی امر به معروف که همان وزارت زن ستیزی است، فعالترین وزارت خانه از زمان به روی کار آمدن طالبان بوده است.
تحقق هر یک از مطالباتی که زنان برای آن مبارزه کرده اند، در مجموع امر مثبتی است که به زنان امید و انرژی برای ادامه مبارزه را میدهد؛ تحقق هر یک از مطالبات زنان یا بهتر بگوییم هر رفرم در شرایط زندگی آنان، به ویژه وقتی این رفرم با یک مبارزه همدلانه و متشکل به دست آمده باشد، هم زنان بیشتری را برای مبارزه به جنبش زنان، ترغیب میکند و هم ناهمواریهای بستر مبارزه را، کمی هموارتر میسازد؛ بنابراین ما با رفرم مخالفتی نداریم بلکه ما با آن کانال مبارزاتی مشکل داریم که هدف و سقف مطالبات زنان را به همین رفرمها و تغییرات جزئی محدود میسازد و در واقع پتانسیل شورشی زنان را با هدایت به سمت این دالان تنگ و بن بست، مهار کرده و رفرمیسم را جایگزین یک تحول بنیادین میکند.
این شعارها در قیامی تکرار میشود که قبل از هر چیز قیام زنان علیه حجاب اجباری و علیه کل نظام زن ستیز اسلامی حاکم است. در حقیقت تکرار این شعارهای زن ستیزانه در این خیزش خونین به معنی اشاعه تفکرات پدرسالارانه در جامعه است. برای تحقیر زنان است. آن هم در خیزشی که زنان نقش پیشتازی آن را بر عهده دارند. جالب توجه این است که این شعارها در بسیاری از تظاهراتهای ضد رژیم همراه با شعار «زن زندگی آزادی» سر داده میشود؟ نمیشود از یک طرف شعاری که این روزها به شعار فراگیر و درحمایت از زنان پیش گذاشته شده است را تکرار کرد و هم زمان زنان را تحقیر کرد و تفکر پدرسالارانه ضد زن و در حقیقت تجاوز به زنان را نیز پیش گذاشت. به عبارت دیگر، نمیتوان با شعارهایی با مضمون زن ستیزانه به مبارزه با زن ستیزان پرداخت.
سیستم سرمایه داری امپریالیستی حاکم بر جهان زنان را در همه جا با اشکال متفاوت، فرودست کرده است. تشدید مردسالاری، خشونتهای وحشیانه بر زنان، گسترش تجارت سکس و برده کردن میلیونها زنان در سراسر جهان، کنترل بدن زنان و تبدیل هر چه بیشتر آنان به ماشینِ بچهسازی و کالایِ لذت بخشی به مردان، نیازِ این سیستم مبتنی بر ستم و استثمار برای حاکمیت برجهان است.
مبارزات شما زنان شجاع و دلیر ایران الهام بخش ما و همه زنان در سراسر جهان است.
جنبش زنان در هر کشوری تاریخ مبارزاتی و شخصیتهای مختص به خود را دارد. اما زنان آگاه و مبارز برای حمایت از مبارزات زنان در سراسر جهان، پیوندهای همبستگی بین المللی برقرار کرده اند! تجارب جنبش زنان در قرن گذشته نشان داده است که ما زنان برای آزادی و رهائی خود باید مبارزه را به دست خود بگیریم.
با در نظر گرفتن این که این کتاب نمیتواند وارد بحث و انتقاد نسبت به جزئیات این تئوریها شود، اما لازم به ذکر است که همه این تئوریها نبود استراس- دورهای که ماده آمادگی بیشتری برای رابطه جنسی دارد- را به عنوان یک انطباق تکامل یافته در نظر میگیرند و همگی تمایل دارند تا خطوط منشاء بیولوژیکی این پدیده و پیامدهای احتمالی ناشی از آن را برای ساختارهای اجتماعی و فرهنگی انسانها و روابط بین جنسها را محو کنند (برای نمونه ساختار خانواده).
آن چه که در شرایط کنونی بدان نیاز مبرم داریم، ایجاد صف متحد و یک پارچه برای ادامه یابی مبارزه در خدمت به سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. پیشبرد این مبارزه هدفمند باید با مرزبندی دقیق با همه دشمنان چه در سطح ملی و چه بین المللی عجین شود. این مرزبندی راه را برای هر گونه استفاده امپریالیست ها و افراد و نیروهای وابسته به آنان، می بندد. ادامه مبارزات باید آن چنان به هم بپیوندند و گسترده شوند که هیچ قدرتی یارای ایستاده گی در مقابل آن را نیابد.
در بستر جامعهای که با عاملیت امپریالیسم امریکا، با حاکمیت طالبان، با حضور داعش و با ایفای نقشِ سایر بنیادگرایانِ مرتجعِ منطقه، در افغانستان مهیا گردیده است، هر روز فاجعۀ انسانی تازهای را انتظار میکشیم.