بالا رفتن سطح آگاهی زنان و آشنایی با حقوق شان یکی از پایه ای ترین قدم ها برای مبارزه با مزاحمت های خیابانی و نا امنی اجتماعی است. زنان به ویژه در کشورهایی مثل ایران به خوبی دریافته اند که خزیدن در پستوی خانه ها و پذیرش قفس تنگی که با نام "عرف اجتماعی" تنها زنان را محدود می سازد، نه تنها امنیت آنان را تامین نمی کند بلکه روز به روز هم چاردیواری که در آن اجازه تنفس دارند را تنگ تر خواهد کرد. هیچ چیز مزاحمت های جنسی مردان نسبت به زنان را توجیح نمی کند؛ نه مکان، نه زمان و نه پوشش زنان. نظم موجود که در پی توجیح این مزاحمت ها و تعویض جای قربانی با مجرم است، نظمی است که باید فرو بریزد.
مرگ سحر این وظیفه را در مقابل همه ورزشکاران در عرصه های گوناگون قرار می دهد که درهمبستگی و حمایت از خواسته زنان در انجام ورزش و ورود به استادیوم های ورزشی، در همدلی با خانواده سحر، از هرگونه انجام ورزش خود داری کنند و اعتراض خود را به اشکال گوناگون ابراز دارند.امروز سحر را از دست داده ایم. اما اندوه از دست دادن سحر و هزاران سحر دیگری که در زندان ها، در کوچه و خیابان و حتا در خانه های شان زندگی و روزشان به صبح روشن تبدل نشد را باید به خشمی سوزان برای ادامه مبارزه تا سرنگونی انقلابی رژیم زن ستیز و جنایتکار جمهوری اسلامی بدل کنیم.
علاوه بر مشکلات زنان در عرصه های مختلف چون صحت، تعليم و تربيه مشکلات بغرنج تری چون ازدواج های اجباری، خشونت خانوادگی، تجاوزهای جنسی و بازنگه داشته شدن از کار و فعاليت های سياسی نيز گريبان گير زنان بوده و می باشد. در اکثر نقاط افغانستان تعدد زوجات که خود از عوامل دامن زننده به خشونت های خانوادگی می باشد به عنوان يک رسم وجود دارد و همچنين رسوم و عنعنات ناپسند سبب شده که در اين مناطق زنان بيوه هنوز هم منحيث ارث شمرده شده و اجازه ازدواج به دل خواه خود را نداشته باشند.