بدون شک برای ما زنان، زنانی که به امید رها شدن از خشونت های وحشیانه و زن ستیزانه طالبان می جنگیم و قدم های اولیه و مهمی را در راستای رهایی خود از ستم جنسیتی بر می داریم، مهم و تعیین کننده است که هم زمان علیه کلیه قدرت های امپریالیستی به ویژه امپریالیسم آمریکا که برای منافع خود، طالبان را به قدرت رساندند و از آن حمایت می کنند، مبارزه بی امانی را پیش بریم.
ستم بر زنان جرقه، یکی از موتورهای محرکه و از سوختهای اصلی خیزش انقلابی ژینا است. زنان به صورت آحاد در این جنبش نقش مهم و پیشروی دارند اما این کافی نیست چرا که ضمانت کسب و حفظ دستاوردهای زنان در گرو ایجاد تشکل تودهای و مستقل است. این نگرانی وجود دارد که در فقدان زنان سازمانیافته، افق و مطالباتمان زیر سایهی جنبش سرنگونی قرار بگیرد و بار دیگر مانند قیام ۵۷ «در طلوع آزادی جای حق زن خالی» بماند. به همین دلیل شبکههای مخفی و حرکت تودهای زنان برابری طلب با فرموله کردن اصلیترین خواستههای زنان و تبدیل کردن این مطالبات به شعارهای روزانهی زنان و مردان آزادیخواه تلاش میکند رهایی زن را همچون یکی از اهداف اصلی جنبش انقلابی جاری تضمین نماید.
ایدئولوژی طالبان و رژیم های اسلامی با در بند کردن زنان معنی و هویت می گیرد. خواست ما زنان مبارز و آگاه نه تنها باز شدن مکاتب و دانشگاه دخترانه است، بلکه نابودی انقلابی این رژیم و هر نوع رژیم های مردسالارانه است.
بازخوانی و اجرای تصنیف \"همراه شو عزیز\" توسط جمعی از دانشجویان رشته موسیقی شاعر و آهنگساز: پرویز مشکاتیان
این لیلا مهدوی مادر سیاوش محمودی است که روز ۸ مهر ۱۴۰۱، در خیابان با عکس فرزند کشته شدهاش فریاد میزند ساکت نخواهد شد و مردم را به مراسم بزرگداشت سیاوش دعوت می کند! سیاوش، معترض ۱۶ سالهای بود که در تجماعت ۳۰ شهریور در «نازی آباد» کشته شد! مادر سیاوش هم مانند بسیاری دیگر از مادران دادخواه، که طی سالهای گذشته هرگز از دادخواهی دست برنداشته و شجاعانه در عرصه های مبارزاتی حضور داشته اند، درد از دست دادن فرزندش را به خشم و قدرتی برای فریاد زدن علیه ظلم وستم و ادامه راه فرزند خود، بدل ساخته است.
رها آجودانی فعال حقوق بشر مقیم تهران دستگیر شده. با ادامۀ مبارزه، اهداف همه عزیزانی که جان خود را برای سرنگونی انقلابی نظام جمهوری اسلامی فدا کردند را ادامه خواهیم داد و صدای رها و سایر زندانیان سیاسی خواهیم بود.
یادمان باشد زمانی که جمهوری اسلامی با تیغ و اسید و بازداشت، حجاب اجباری را بر زنان تحمیل کرد، همین دولت های غربی و ایدئولوگ های شان نه تنها از مقاومت و مبارزه زنان علیه حجاب اجباری دفاع نکردند، بلکه تحت نام «نسبیت فرهنگی» در عمل کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتند. این در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتن را می توان در بسیاری از سکوت کردن های شان در برابر سرکوب زنان دید. این همراهی را می توان در همین پذیرش عضویت جمهوری اسلامی در سال میلادی گذشته در کمیسیون مقام زن سازمان ملل دید. آن هم در سال گذشته ای که زنان وسیعا در حال مبارزه و مقاومت علیه حجاب اجباری بودند.