جنبش زنان ایران بیش از ربع قرن است که در مقابله با یکی از ضد زن ترین حکومت های موجود رشد می کند، وسعت می یابد، عمیق می شود. از اولین روزهای ظهور این جنبش، در تظاهرات هشت مارس ۵۷ علیه حجاب اجباری، تا شکستن سنت ها و هجوم به صحنه مبارزه سیاسی و خلق حماسه های مقاومت در سیاهچال های رژیم، از تن ندادن به ضوابط اخلاقی قرون وسطائی و به جان خریدن عواقب آن تا مقاومت در مقابل بی حقوقی خود در بیدادگاه های شرعی... این جنبش افت و خیز داشته ولی هیچ گاه از حرکت باز نایستاده است.
مبارزه زنان جهت رهایی خود فاکتور مهمی از پیشروی بسوی جهانی دیگر است. رهایی زنان و تلاش برای تحقق آن در هر سطحی مناسبات مالکیت خصوصی را مورد ضرب قرار می دهد. بدون شک همه مبارزات مردم برای بهبود وضعیت شان عادلانه است اما معیار کمونیستها برای بهاد دادن و تخصیص نیرو در این مبارزات اجتماعی، آن مبارزاتی است که در ماهیت خود پتانسیل خدمت به درهم شکستن کل این نظام و پیشروی بسوی افق سوسیالیسم و کمونیسم دارد. و به اعتقاد من اهمیت مبارزه علیه ستم جنسیتی برای پیشروی بسوی سوسیالیسم بسیار مهم است، به مراتب مهمتر از مثلا مبارزه کارگران برای بهبود معیشت.