در روزهای گذشته یک تیم مرکب از سه بازجو و مقامات ارشد وزارت اطلاعات از تهران به رشت اعزام شده اند و به زندان لاکان رفته و برای ساعت ها شریفه محمدی را تحت شکنجه روحی و بازجویی و تهدید و تحقیر قرار داده اند تا او علیه خودش، فعالیت هایش و تشکلات مستقل کارگری اعتراف و اقرار اجباری کند.
زینب جلالیان: « از ۸۸ تهدید میشوم که اگر توبه نکنم زندهبهگورم میکنند » زینب تاکید می کند که در زندان «آزاد تر» است اگر «قرار است بیرون از زندان حقیرانه زندگی کند.»
میلیون ها نفر از مردم بویژه زنان که شلاق دین و شریعت اسلامی رژیم در طول چهل و پنج سال بر گرده شان فرود آمده است، خواهان جدایی دین از دولت هستند.
مردم به خوبی می دانند راننده این ماشین هر که باشد قرار است که بقای سیستم ستم و استثمار سرمایه داری جمهوری اسلامی تضمین کند.
این دارودسته هرگز طرفدار جنبش زنان با شعار «زن زندگی آزادی» نبودند و نمی توانند باشند. چرا که فصل مشترک شان با رژیم جمهوری اسلامی در اشاعه فرهنگ زنستیزانه و فرهنگ تجاوز به زنان است.
دهن کجی این نهاد به مردم و شادی آنان از مرگ رئیسی
امید را میآموزیم و از آن میآموزیم: صبوری کردن را، پشتکار و پایداری را، شجاعت و اعتماد را.
سال ۱۹۷۱ سیمون دوبووار مانیفستی با نام «ما جنده» هستیم نوشت که توسط ۳۴۳ زن که همگی تجربهی سقط جنین داشتند امضا شد. مانیفست بازتاب گستردهای یافت.