بدون شک برای این که بتوان مبارزات و خیزش های توده ای آینده را در مسیر کارساز تر و آماده تری پیش برد، برای این که بتوان از نیروی خود در مقابل نیروی ارتجاع حاکم محافظت کرد، برای این که بتوان ترفندهای سرکوبگرانه رژیم را بیش از پیش خنثی کرد، برای این که بتوان دسیسه های امپریالیست ها و حامیان شان را تا سر حد امکان بی تاثیر کرد، برای این که بتوان نگرشی درست و انقلابی بر تفکر مردم در مبارزات خیابانی ایجاد کرد؛ نیاز مبرمی است که بتوان دستاوردهای خیزش ژینا را بیش از پیش جذب نمود و کمبود ها و موانع اصلی را شناسایی و درس های لازمه را بیرون کشید.
باید در نظر داشت که پس از قتل ژینا بود که موضوع زنان و ستم ملی در جامعه برجسته شد. در واقعیت زن بودن و کرد بودن، تلاقی دو تا از مهم ترین تضادهایی بوده که رژیم جمهوری اسلامی از بدو قدرت گیری تا کنون با آن روبرو بوده است. در عین حال در کردستان همواره مبارزه متشکل و سازمان یافته، جزئی از تاریخ مبارزاتی این خطه بوده و این امر برای جمهوری اسلامی غیر قابل تحمل بوده و هست.
غرب طی مذاکرات و معاملات طولانی در دوحه، سرنوشت زنان و جامعه افغانستان را به دست همان نیروی فاشیست و مرتجع طالبان سپرد، اینبار با این ادعا که «طالبان تغییر کرده است.
همان گونه که رژیم نژاد پرست و مهاجر ستیز و سلطنت طلب های فاشیست و دیگر پرو امپریالیست ها با هم در افغان ستیزی متحدند، ضروری است که کارگران و زحمتکشان و همه نیروها و تشکلات از جمله تشکلات مبارز و انقلابی زنان که نه مرز، نه جنسیت و نه ملیت را به رسمیت می شناسند، دست در دست هم علاوه بر افشا و مبارزه بی وقفه با کمپین تفرقه افکنانه افغان ستیزی برای رهایی از نژاد پرستی و فاشیسم، از مهاجر ستیزی، از زنستیزی، از کارگر ستیزی و به یک کلام برای رهایی از چنگال هر شکل از ستم و استثمار علیه رژیم جمهوری اسلامی و تمامی دارو دسته های ارتجاعی متحدا مبارزه کنند.
دوازده سال پیش در چنین ایامی، جنبش کمونیستی و جنبش انقلابی زنان، رفیق استوار و رزمندۀ خود، آذر درخشان را از دست داد. از آذر که مسئول سیاسی سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان) بود، آثار با ارزش بسیاری باقی مانده است؛ اما ارزشمندترین اثر او زندگی پربارش بود که در تمامی لحظه های آن عشق به توده ها و مبارزه برای رهایی زنان و تمامی ستمدیدگان موج می زند.
در مقابلِ طبقه کارگر و خصوصا پیشروان انقلابی این طبقه، این وظیفه قرار دارد که برای نابودی شکاف های موجود، آگاهانه، پی گیرانه و هدفمند، تلاش کرده و لشگر زحمت کشان و ستم دیدگان را در مقابل دشمن و در جهت زیرو رو کردن مناسبات کهنه و خلق مناسبات نوین و انقلابی مقتدر سازند. مبارزه ی آگاهانه و انقلابی علیه افکار زن ستیز حاکم و علیه ستم جنسیتی در جامعه، قدمی است برای پر کردن یکی از عمیق ترین شکاف های موجود در صف انقلاب.
آن چه که مسلم است قیام ژینا و نقش تعیین کننده زنان در آن ضربه جبران ناپذیری بر رژیم ضد زن وارد کرد. ادامه یابی مبارزه زنان علیه حجاب اجباری و گسترش آن پس از فروکش کردن مبارزات خیابانی، عملا باعث شد که رژیم بیش از پیش مشروعیت و اقتدار پوشالی خود را از دست بدهد. تغییر چهره خیابان ها با حضور گسترده زنان بدون حجاب اسلامی و به هیچ گرفتن قدر قدرتی رژیم، کل سران و سلاطین رژیم جمهوری اسلامی را به تکاپو انداخت تا با طرح نقشه و تشدیدِ جنگ علیه زنان، موقعیت ضربه خورده خود را در جامعه بازسازی کنند. بر همین اساس و پس از طراحی و به صف کردن دستجات سرکوبگر، صدورِ فرمان حمله وحشیانه به زنان را به خامنه ای سپردند تا از طریق این فرمان بتوانند موقعیت متزلزل او را در بین پایه های عقب مانده و ارتجاعی خود که در اثر مبارزات مردم بویژه زنان ضربه خورده بود، محکم کنند.
نشست مشترک زنان فرصت طلب ایرانی و افغانستانی: ممکن است مسیح علینژاد و همفکران افغانستانی اش بنا بر منافع طبقاتی خود، بر روی این واقعیت ها خاک بپاشند، اما این روشن است که این مداخلات کشورهای امپریالیستی بود که آگاهانه زمینی حاصل خیز را برای تولد طالبان و طرفداران اش ایجاد کرد و پس از یک بار حکومت جهنمی در سال های ۹٠ میلادی برای بار دوم با یک موافقت نامه، قدرت را دو دستی در فرآیندی که کابینه ترامپ و پمپئو آغاز کردند و کابینه بایدن و بلینکن با اصرار و پافشاری آن را به سرانجام رساندند؛ به طالبان اعطا نمودند.
این حمله هکری به ما و سایر نیروهای مبارز و انقلابی در عین نشان دادن خصومت عمیق رژیم جمهوری اسلامی، بازتاب ترس و وحشت شان از فراگیر شدن نظرات انقلابی ما بویژه در شرایط عینی کنونی با گسترده تر شدن مبارزات زنان است.