اگر چه شورش ستمدیدگان در اردیبهشت ماه علیه وضعیت موجود ادامه خیزش دی ٩۶ و آبان ٩۸ است، اما خشم و نفرت انباشت شده در دل تودههای ستمدیده تا این حد گسترده و عمق یافته با هیچ دورهای قابل مقایسه نیست. بیزاری عمیق مردم از رژیم را می توان در فریادهای خشماگین زحمتکشان آبادان و خرمشهر و... پس از فرورختن برجهای متروپل در خیابانها با شعارهای ضد رژیم مشاهده کرد. خشم و نفرتی که در مردم انباشته شده و به تهیدستان «فراموش» شده در دورترین مناطق و روستاها رسیده است را چیزی به غیر از سرنگونی این رژیم نمیتواند آرام سازد. اقشار و طبقات تهیدستی که هر روز پر شمارتر میشوند وارد مبارزه با رژیم شده اند. این مردم در مبارزه چیزی برای از دست دادن ندارند، مگر زنجیر ستم و استثماری که جمهوری اسلامی بردست و پایشان بسته است.
سردمداران جمهوری اسلامی در برخورد به فروریزی متروپل به جای گسیل امدادگران مجرب، به جای گسیل پزشک و پرستار، به جای گسیل آمبولانس وخون و سایر وسایل مورد نیاز برای آوار برداری و نجات جان انسان ها، لشگر سرکوبگر خود را به آبادان اعزام کردند. گسیل نیروهای سرکوبگر به آبادان و سایر شهرها از ترس و وحشت است. از روی ضعف و استیصال است. چرا که رژیم از عمق خشم و نفرت ستمدیدگان نسبت به کل نظام ستم و اسثتمارش با خبر است.
آذر بارها و بارها بر این حقیقت انکار ناشدنی انگشت میگذاشت که ستم و خشونت افسار گسیخته بر هر زنی و در هر نقطهای از دنیا کافی است تا حکم پوسیده بودن این سیستم حاکم بر جهان را صادر کرد و برای سرنگونی انقلابی آن مبارزه بیامانی را پیش برد.
مبارزات توده های ستمدیده علیه گرانی در همین چند روز گذشته با ادامه یابی مبارزات خیابانی معلمان در پنج شنبه که در بیش از ۳۳ شهر برگزار شد، مصادف شده است. هراس جمهوری اسلامی از بهم پیوستگی این مبارزات و اتحاد در بین ستمدیدگان است.
جنگ طالبان علیه زنان که تاریخ طولانی دارد هر روز ابعاد وسیع تری به خود می گیرد. واضح است که موضوع اسلامی بودن نظام حاکم بر افغانستان با فرودستی مطلق زنان گره خورده است. در حقیقت، امارت اسلامی طالبان با زنجیر ستم بر زن است که معنا و مفهوم می یابد.
نژاد پرستی یکی از مشخصه های سیستم مبتنی بر ستم و استثمار جهانیست! سرمایه داری برای بقای خود نیازمند به کار برد اعمال نژاد پرستانه و اشاعه تهوع آورترین فرهنگ نژاد پرستانه است تا از این طریق بتواند تفکرات به شدت ارتجاعی، عقب افتاده و ضد انسانی را در بین مردم نهادینه کند.
حضور موثر زنان در صف اول این مبارزات و هم چنین نقش پر رنگ شان در برنامه ریزی ها و رهبری اعتراضات، بسیار برجسته است ولی متاسفانه حتی در ادبیات کارگری هم وقتی از «مبارزات کارگری» در ایران، سخن به میان می آید، نقش زنان نادیده گرفته شده و منظور عمدتا «مبارزات مردان کارگر» است.
طی سال ها، مبارزه روزمره و جسورانه زنان با جمهوری اسلامی، حضور گسترده و الهام بخش آنان در همه جنبش های مردمی و ضد رژیم، ادامه مبارزه آشتی ناپذیرشان در زندان ها، بالا بردن صدای دادخواهی اشان و...، تاثیر تعیین کننده ای را در ایجاد فضای انقلابی و تعیین تکلیف نهائی با رژیم ستمگر و استثمارگر جمهوری اسلامی، در بر داشته است.
بدون شک برخورد فریبکارانه امپریالیسم آمریکا برای «رهایی» زنان افغانستان در جلو چشم همه قرار دارد و درسی است که برای تاریخ باقی خواهد ماند.
ما دستگیری تمنا زریاب پریانی و همه فعالین زن بازداشت شده را به شدت محکوم می کنیم و خواهان آزادی بدون قید و شرایط آنان هستیم. ما از همه نیروهای آزادیخواه، مترقی و انقلابی می خواهیم که برای آزادی همه فعالین زنی که به دلیل تن ندادن به احکام و قوانین ضد زن طالبان بازداشت و زندانی شده اند، بکوشند.