پروانه ابراهیم خیل از زندان و شکنجه‌ی‌طالبان روایت می‌کند:

تمام آرزویم‌ داشتنِ کلاه ایمنی بود که موقعی که مرا سنگسار می‌کنند سنگ‌ به سرم نخورد، مدام به لباسم دست می‌زدم و تصور می‌کردم‌ موقعی را که سنگ به بدنم اصابت کند، دردی را که خواهم کشید...

او می‌گوید، از سیلی و مشت و لگد تا شاک برقی و پیپ طالبان با انواعِ شکنجه او را مجبور به اعتراف کردند که جلو دوربین بگوید عیسوی‌ست، از کشورهای خارجی پول گرفته است و حالا به اشتباهاتش پی‌برده است.

طالبان هم‌چنان پروانه را مجبور به خواندنِ کلمه‌ی تشهید کرده‌اند.

پروانه از زندان طالب چنین روایتی دارد: اتاقی کثیف و بهم ریخته، هیچ حریمی آن‌جا وجود نداشت و ما حتا در وضعی که مشکلات ماهوار داشتیم مجبور بودیم پنج وقت نماز بخوانیم، هیچ زنی آن‌جا نبود...

با این حال هنوز که هنوز است کشورهای ابر قدرت و اتحادیه‌های بزرگِ جهان و نهادهای به ظاهر حقوق بشری در برابر این جنایات هم‌چنان سکوت کرده‌اند، زنان آگاه و با سوادِ افغانستان یا در خانه‌های شان یا در زندان‌های طالبان در حبس و شکنجه‌ی جسمی و روانی به سر می‌برند.

ما زنان افغانستان و ایران، این مسابقه خشونت وحشیانه و زنستیزی، میان طالبان و رژیم جنایتکار ایران را با مبارزات پی گیر و متحدانه خود پاسخ خواهیم گفت!

٢٤ نوامبر ٢٠٢٢