٢٥امین سالگرد فعالیت نظری و عملی

سازمان زنان هشت مارس(ایران-افغانستان)

در شرایطی بیست و پنجمین سالگرد سازمان زنان هشت مارس را گرامی می‌داریم که تحولات مهمی در عرصه عینی و ذهنی در نتیجه مبارزات توده‌های ستمدیده علیه جمهوری اسلامی، حاصل شده و زنان نقش مرکزی در آفریدن این تحولات رو به آینده بر عهده داشته اند. زنانی که در سراسر جامعه، با خروش انقلابی و با قامتی استوار به گرد آتشی که از حجاب اجباری برافروختند، نه تنها آتش به جان رژیم زن ستیز زدند، بلکه به تفکرات مردسالارانه رخنه کرده در بین مردم بویژه مردان نیز ضربه اولیه ولی محکمی وارد کردند.

در شرایطی بیست و پنجمین سالگرد سازمان زنان هشت مارس را گرامی می‌داریم که زنان مبارز در افغانستان با پیشبرد اشکال گوناگون مبارزاتی علیه طالبان و فرمان‌های زن ستیزانه ش و علیه حامیان بین المللی‌شان که تئوری تغییر طالبان را موعظه می‌کردند، نشان دادند که به عقب بر نمی‌گردند. این زنان از زمان به قدرت رسانده شدن طالبان توسط امپریالیست‌های آمریکایی و متحدین منطقوی‌شان نشان داده‌اند که شرایط و موقعیت مبارزاتی‌شان تغییر کرده است. این تغییر یک شبه بوجود نیامده بلکه در نتیجه سال‌های طولانی مبارزه زنان رادیکالی است که در دانشگاه، محل کار و خانه علیه سنت‌ها و قوانین ضد زن با تمام تهدیدات جانی و فشارهای جامعه و خانواده پدرسالار علیه انواع و اقسام خشونت‌های ضد زن، حاصل شده است. بر همین اساس هم زیر بار ستم طالبانی و خانه نشینی مورد نظر آنان نخواهند رفت.

در بیست و پنج سالی که از موجودیت سازمان زنان هشت مارس می‌گذرد ما فراز و نشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشتیم، ولی هیچ گاه از اهداف اولیه‌مان در جهت سرنگونی انقلابی رژیم‌های ضد زن حاکم بر ایران و افغانستان کوتاه نیامدیم و بدون سازش در مقابل دشمنان رنگارنگ در عرصه داخلی در هر دو کشور و دشمنان بین المللی، همواره برای کسب خواسته های زنان و در جهت رهایی از ستم جنسیتی تلاش کردیم.

این سازمان خود را به عنوان بخشی از پیکره جنبش رادیکال زنانی می‌داند که از زمان قدرت گیری رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی بر علیه حجاب اجباری در ۸ مارس ۵۷، مبارزه را آغاز کردند و نسل به نسل این مبارزه را ادامه دادند. این تشکیلات با الهام از مبارزات زنان در ایران و افغانستان و با اتکا بر دستاوردهای نظری و عملی جنبش جهانی زنان تلاش کرد چارچوبی اصولی در خدمت به رفع ستم جنسیتی را ترسیم کند و در مسیر این راه، آن را تعمیق بخشد.

این سازمان از فعالین زن از افغانستان و ایران تشکیل شده است. دغدغه‌مان ملی نبود و بر این امر غیر قابل انکار واقف بودیم و هستیم که سرنوشت زنان جهان به هم گره خورده است؛ چرا که در مقابل همه ما زنان، نظام سرمایه داری مردسالار قرار دارد که ستم جنسیتی یکی از پایه‌های بقای سیستم ستم و استثمارش را تشکیل می‌دهد. به همین دلیل به هر زنی در هر گوشه از جهان ستم شود، رنجیرهای ستم جنسیتی را در همه جا محکم‌تر می‌کند و برعکس، هر کجا که مبارزه‌ی زنان پیشرفت کند و دستاوردهایی کسب کند، به فضای مبارزاتی همه ما زنان می‌دمد. به همین دلیل می‌بینیم که چگونه مبارزه زنان علیه حجاب اجباری در خیزش ژینا توانست در بین زنان امید به تغییر را بیافریند و این گونه نقش پیشتازی مبارزه زنان علیه مردسالاری در سطح جهان را عهده دار شود.

این سازمان در طی بیش از بیست و پنج سال گذشته تلاش کرد این واقعیت را در میان فعالین جنبش زنان و سایر جنبش‌های مبارزاتی در ایران قرار دهد که زنان مهاجر افغانستانی با دیگر زنان به وسعت کل جامعه، هم سرنوشت هستند. هم سرنوشت هستند در برابر انقیادی که رژیم جمهوری اسلامی به همه زنان اعمال می‌کند. زنان افغانستانی اما، علاوه بر این ستم، تحت توهین و تحقیر و شدیدترین حملات شوونیستی و ستم گرانه در فرهنگ، روابط، قوانین، سیاست‌ها و تفکرات نژاد پرستانه جمهوری اسلامی هم قرار دارند. اعمال ستم جنسیتی، ملی و طبقاتی بر زنان کارگر و زحمتکش افغانستانی شرایط کسب سودهای کلان را برای سرمایه داران مهیا کرده است.

بر پایه این حقایق هشت مارس به عنوان تنها سازمان مستقل و انقلابی زنان افغانستانی و ایرانی، در تمامی این سال‌ها تلاش کرد که این اصل را پیش گذارد که در ایران، بدون سازماندهی و متشکل کردن زنان افغانستانی ساکن ایران، بدون ایجاد شرایطی که زنان پیشرو و مبارز افغانستانی در راس مبارزه انقلابی قرار گیرند، پیشروی در جهت رفع ستم جنسیتی برای آن دسته از فعالین و تشکلات زنانی که با این هدف مبارزه می‌کنند، غیر ممکن خواهد بود.

در تمامی این سال ها، علیرغم شرکت فعال و نقش ارزنده زنان در همه مبارزات در ایران و علیرغم مبارزه و مقاومت نسل به نسل زنان بویژه زنان جوان علیه حجاب اجباری و سایر اشکال ستم بر زن که به بخشی از فضای روزمره‌ی جامعه بدل شده بود، اما خواست‌های زنان و در مرکز آن مخالفت با حجاب اجباری، در هیچ یک از مبارزات طرح نمی‌شد. ما بی‌وقفه کوشش کردیم نشان دهیم خواست‌های زنان و مخالفت روشن و آشکار با حجاب اجباری، موضوعی کناری نیست و موضوعی مربوط به همه است. تلاش کردیم این واقعیت را پیش گذاریم که رژیم جمهوری اسلامی بدون تحمیل اشکال گوناگون اسلامی/ قانونی ستم بر زن و به طور ویژه حجاب اجباری، نه امکان تحکیم قدرت‌اش را داشت و نه امکان ادامه‌ی حکومت‌اش را. بر پایه این حقایق به سهم خود تلاش کردیم که جنبش‌های گوناگون مبارزاتی را از زیر یوغ تفکر پدر/مردسالاری و فصل مشترک با رژیم حاکم که باعث کندی پیکان مبارزه علیه رژیم می‌شود، جلوگیری کنیم.

یکی از فعالیت‌های مهم و تاثیر گذار و ماندگار سازمان زنان هشت مارس علاوه بر شرکت و سازمان دهی برنامه‌هایی در بزرگداشت زندانیان سیاسی دهه ۶٠؛ بویژه در سال‌های قدرت گیری جریان دوم خرداد و خاتمی که بسیاری از نیروهای مسالمت جو و مصلحت گرا در فکر کنار آمدن با رژیم جمهوری اسلامی و چشم پوشی از جنایات و بخشش جنایت‌کاران بودند، پیش گذاشتن شجاعانه شعار «نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم» که ملهم از مبارزات مادران مبارزان مفقودالاثر آرژانتینی است، می‌باشد. هشت مارس توانست بر پایه این شعار نقش مهمی در اتحاد نیروهای مبارز و انقلابی علیه خط سازش با جنایتکاران ایفا کند. سال‌های متمادی است که این شعار به شعاری فراگیر در جامعه بدل شده است.

از دیگر مبارزاتی که مرز ما را با دارو دسته‌ی اصلاح طلب حکومتی و غیر حکومتی به روشنی نشان داد، کنفرانس برلین در آوریل ٢٠٠٠ بود. کنفرانسی که قرار بود بین تبعیدیان مبارز و انقلابی خارج از کشور با اصلاح طلبان حکومتی آشتی ایجاد کند. مبارزه قاطعانه ما علیه مماشات با جناح‌های مختلف حکومتی در کنفرانس برلین به همراه دیگر نیروها، باعث شد که این کنفرانس متوقف شود.

یکی دیگر از مبارزات ارزنده سازمان زنان هشت مارس در دوران حمله و اشغال افغانستان در سال ٢٠٠١ بدست امپریایست‌های آمریکایی و متحدین اش، پیشبرد کارزاری وسیع در سطح اروپا و کانادا برای افشای این جنایت علیه زنان و به طور کلی مردم افغانستان بود.

چند ماه بعد در اواخر نوامبر ٢٠٠١، زمانی که نمایندگان ائتلاف شمال، سران قبایل و نمایندگان ظاهر شاه تحت رهبری نماینده دولت آمریکا جمع شدند تا برای سرنوشت مردم و آلترناتیوسازی‌های ارتجاعی‌شان تصمیم‌گری کنند، سازمان زنان هشت مارس تنها سازمان زنانی بود که علیه دسیسه‌های امپریالیست‌ها و مرتجعین رنگارنگ، آکسیون اعتراضی مقابل ساختمانی که کنفرانس در آن پیش برده می‌شد، برگزار کرد.

پس از آن که جمهوری اسلامی افغانستان را امپریالیست‌های آمریکایی و شرکا شکل دادند، تغییر موقعیت زنان یکی از تبلیغات اصلی اشان بود. این تبلیغات از جانب زنان لیبرال و رفرمیست و هم چنین زنانی که به نحوی در قدرت سیاسی سهیم شده بودند نیز در مقابل زنان برای منحرف کردن مبارزات‌شان پیش گذاشته شد. ما در تمامی این سال‌ها تلاش کردیم نشان دهیم که امپریالیست‌های آمریکایی و شرکا نه به خاطر رهایی زنان بلکه برای منافع جهانی خود به افغانستان حمله و آن را اشغال کردند و دولت دست نشانده‌شان را بر سرکار گماردند. ما بر این حقیقت پافشاری کردیم که هر شکل از رفرم در موقعیت زنان زمانی که از بالا ترتیب داده شود به راحتی قابل باز پس گیری است و با رفرمی که در نتیجه مبارزه انقلابی از پائین به طبقات حاکم تحمیل می‌شود، تفاوت کیفی دارد و باز پس گیری آن را سخت‌تر می‌کند. تاریخ نشان داد که این موضع گیری درست بود. چرا که همه گشایش‌های ادعا شده در موقعیت زنان در بیست سال اشغال افغانستان در عرض هفته‌های اولیه قدرت گیری طالبان دود هوا شد و از بین رفت.

ما بدرستی چه در بیست سال اشغال افغانستان توسط امپریالیست‌های آمریکایی و شرکا و چه پس از به قدرت رساندن طالبان توسط آنان، بر این واقعیت پای فشردیم که پیشبرد مبارزه انقلابی زنان در امتداد و مسیر رهایی کل جامعه، تنها راه است. یعنی مسیری برای انقلاب که زنان و به طور کل مردم حاکم بر سرنوشت خود شوند. انقلابی که دین را از دولت جدا کند، انقلابی که در مسیر حذف هر شکلی از ستم علیه زنان، علیه اقلیت‌های جنسی و جنسیتی و علیه اقلیت‌های ملی گام بر دارد و جامعه را به سمت رهایی از ستم و استثمار به پیش راند.

در سالهایی که مقاومت و مبارزه زنان در ایران بویژه علیه حجاب اجباری گسترش بیشتری یافت، برای رساتر کردن صدای‌شان نیاز به فعالیت مشترک وسیع‌تر در خارج نیز حس می‌شد. دو کارزار مبارزاتی به ابتکار ما و در مشورت و با همکاری با تعداد دیگری از فعالین زن را در ماه مه ٢٠٠٥ و نوامبر ٢٠١۶ سازماندهی شد و توانستیم بزرگترین تظاهرات‌های زنان در خارج از کشور را به حول «لغو کلیه قوانین نابرابر و مجازات‌های اسلامی علیه زنان» و «حجاب اجباری مرکز خشونت دولتی علیه زنان» سازماندهی کنیم.

این تشکیلات در طول بیش از بیست و پنج سال گذشته، چالش‌های موفقیت‌آمیز بسیاری را با مواضع انحرافی موجود در جامعه، از سر گذرانده است. زمانی که در جنبش زنان بخش رفرمیست و اصلاح طلب آن به دنبال تعدیل جمهوری اسلامی بودند، زمانی که اینان و بسیاری دیگر، حجاب اجباری را، مساله‌ای کناری ارزیابی می‌کردند، این تشکیلات بر سر حجاب اجباری به عنوان فشرده ستم بر زن و مرکز خشونت دولتی علیه زنان پافشاری کرد و در برابر حملات از هر طرف، از این واقعیت کوتاه نیامد.

در دوران طولانی که موج «اصلاح طلبی» جناحی از رژیم در میان بسیاری رخنه کرده بود و زنان لیبرال در همگرایی با آنان و با اتکا به زنان اصلاح طلب حکومتی تلاش های‌شان را به روی تعویض برخی قوانین مربوط به زنان و مطالبات انحرافی مثل «دیه برابر» معطوف کردند و از بیا و برویی هم در داخل و خارج برخوردار بودند، ما در برابر این موج ایستادگی کردیم و هرگز حاضر نشدیم منافع زنان و به طور کلی منافع مردم ستمدیده را قربانی بزرگ شدن و مطرح شدن تشکیلات‌مان، زد و بند با مرتجعین و لابی‌گری با آنان؛ نماییم.

در تمامی این سال‌ها به ویژه در دوران قدرت داشتن «اصلاح طلبان» حکومتی، بخش لیبرال و اصلاح طلب جنبش زنان، نه تنها در برابر سازمان زنان هشت مارس که تغییر پایه‌ای در موقعیت ستمدیدگی زنان را وابسته به سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی می‌دید، قرار می‌گرفتند و آن را رد می‌کردند، بلکه تلاش کردند با پیش گذاشتن فلسفه طبقاتی خود یعنی فلسفه پراگماتیستی، دست‌یابی زنان حتی به مطالبات اولیه‌شان را به آینده‌ای دور و نامعلوم و به کسب ذره ذره و قطره چکانی آن حواله دهند.

هشت مارس تمامی این نظریه‌های غلط، مخرب و مضر به حال جنبش زنان و به طور کل، جنبش مردم را نقد کرد و به چالش کشید. این سازمان، ضرورت انقلاب که بر خاسته از عینیت و واقعیت جامعه است را با وجود جو مخالفی که در نتیجه به قدرت رسیدن «اصلاح طلبان» حکومتی ساخته بودند، پیش گذاشت و بر پایه آن این حقیقت را بیان کرد که زنان برای دست‌یابی به اولیه‌ترین و بدیهی‌ترین خواست های‌شان هم چون آزادی در انتخاب پوشش، حق حضانت و طلاق، اشتغال، سفر، سقط جنین، انتخاب شریک زندگی، حق داشتن هر گرایش جنسی و… با یک رژیم تئوکراتیک سر تا پا زن ستیز و نیروهای سرکوبگرش رو به رو هستند. در نتیجه برای کسب همین مطالبات باید مانع اصلی آن یعنی جمهوری اسلامی را همراه و همگام با سایر ستمدیدگان جامعه از طریق انقلاب سرنگون نمایند.

طی بیست و پنج سال گذشته، فعالین سازمان زنان هشت مارس در آکسیون های مبارزاتی که توسط نیروهای مترقی

در دفاع از پناهندگان، محیط زیست، ضدیت با جنگ های امپریالیستی و... در کشورهای مختلف اروپا و آمریکا

برگزار شد، فعالانه سهم گرفتند.

این تشکیلات در تمامی بیست و پنج سال گذشته تلاش کرد، 8 مارس روز جهانی زن را با پیش گذاشتن تم مبارزاتی

در هر سال و هم چنین ٢٥ نوامبر روز مبارزه علیه خشونت بر زن را با دیگر فعالین و تشکلات زنان از ملیت ها

و کشورهای گوناگون، متحدا برگزار کند.

یکی از اصول اتخاذ شده و به کار بسته شده در طول بیست و پنج سال گذشته‌عدم وابستگی مالی به نهاد‌ها و سازمان‌های دولتی و غیر دولتی بوده است. ما خود را بر این اصل درست متکی کردیم که رفع مشکلات مالی برای پیشبرد مبارزه انقلابی نیز هم چون دیگر عرصه‌های فعالیت بدون اتکا به توده‌ها امکان‌پذیر نیست. بر همین اساس، این سازمان از نظر مالی برای پیشبرد اهداف انقلابی، اتکای خود را به توده‌ها و هم یاری اعضا و دوستدارانش گذاشت.

سازمان زنان هشت مارس از همان بدو تاسیس و در متن منشور خود مبارزه علیه حجاب اجباری و برقع «غیر اجباری» این نماد حکومت‌های اسلامی، مبارزه علیه کلیه قوانین ضد زن مبتنی بر شریعت اسلامی، مبارزه برای جدایی دین از دولت و بسیاری دیگر از مطالبات زنان را به عنوان بخش جدا ناشدنی از مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم‌های حاکم بر ایران و افغانستان پیش گذاشت. در تمامی این سال‌ها بویژه از زاویه نظری تلاش کرد نشان دهد که مبارزه علیه رژیم‌های زن ستیز ایران و افغانستان، جدا از مبارزه علیه قدرت‌های امپریالیستی، یعنی عاملین اصلی تولید و باز تولید کننده ستم بر زن در سراسر جهان، نیست.

این تشکیلات در تمام طول بیست و پنج سال گذشته در صد‌ها بیانیه و ۵۹ شماره نشریه «هشت مارس» تلاش کرد در هر دوره تحلیل‌های خود را با اتکا و جمع‌بندی از مبارزات زنان در ایران، افغانستان و سراسر جهان و با تحلیل مشخص از شرایط مشخص بر پایه چارچوب اصولی اتخاذ شده برای پیشبرد مبارزات نظری و عملی مطرح سازد. در تمامی این سال‌ها پیگیرانه تلاش شد نقش و جایگاه مبارزه جمعی و سازمان یافته با افق رهایی، بعنوان یکی از نیازهای تعیین کننده مبارزه هدفمند، در میان زنان مبارز افغانستان و ایران، به عنوان حقیقتی انکار ناپذیر، مطرح شده و تبلیغ و ترویج گردد.

سازمان زنان هشت مارس در دوران حیات خود تلاش بی‌وفقه‌ای کرد که نه تنها از جنایات و سرکوب‌های وحشیانه رژیم جمهوری اسلامی ایران علیه زنان، علیه زندانیان سیاسی، علیه ملیت‌های تحت ستم، علیه کارگران، علیه زحمتکشان شهر و روستا، علیه مهاجرین افغانستانی، علیه اقلیت‌های جنسی و جنسیتی، علیه اقلیت‌های مذهبی، علیه حامیان محیط زیست و… پرده بردارد، بلکه توان نظری و مبارزاتی خود را به کار گرفت تا صدای مبارزات زنان و در مرکز آن مبارزه علیه حجاب اجباری و صدای بی‌صدای زنانی که در ایران و افغانستان قربانی خشونت‌های دولتی و اجتماعی و خانگی بودند را به گوش فعالین و تشکلات زنان و افکار مترقی در سراسر جهان برساند. تلاش کرد با سازماندهی صد‌ها آکسیون اعتراضی در خیابان و شرکت فعال در ده‌ها کنفرانس زنان و…، متحدین خود را از میان زنان و مردم کشورهای گوناگون که به اشکال مختلف علیه سرمایه داری مبارزه می‌کنند، بیابد و حمایت و همبستگی متقابل را برای پیشروی مبارزات‌مان ایجاد کند.

ما این حقیقت را می‌دانستیم (و می‌دانیم) که فعالیت‌های نظری و عملی ما علیه ارتجاع حاکم بر ایران و افغانستان و حامیان بین المللی امپریالیستی و سایر دول مرتجع، جایی برای تبلیغ در رسانه‌های اصلی ندارد. زمانی که در سال ٢٠٠۶ بزرگترین تظاهرات زنان در ۵ روز در دو کشور آلمان و هلند برگزار شد و سازمان زنان هشت مارس ستون فقرات آن بود، تمامی رسانه‌های ارتجاعی غربی سکوت کردند. در مقابل آنان، فعالین زن و مرد، اکثر سازمان‌ها و احزاب چپ و کمونیست، تشکلات زنان از کشورهای مختلف جهان و…، حمایت خود را از راهپیمایی ۵ روزه توسط کارزار زنان اعلام کردند. در عین این که بسیاری از احزاب، سازمان‌ها و تشکلات زنان از ملیت‌های گوناگون، در راهپیمایی شرکت کردند.

اما در طی تمامی این سال ها، موضع گیری‌ها و فعالیت‌های سازمان ما از جانب بسیاری از فعالین و اکثر سازمان‌ها و احزاب منتسب به چپ نادیده گرفته شده و با سکوت مواجه بود. ما عدم حمایت و پشتیبانی از تنها سازمان انقلابی زنان ایران و افغانستان را از یک طرف مربوط به تفکرات انحرافی و دیرینه جنبش چپ در مورد انکار اهمیت مبارزه بر سر موضوع و نقش حجاب اجباری و ستم بر زن از یک طرف و جایگاه مهم و تعیین کننده مبارزات سازمان یافته زنان انقلابی از طرف دیگر می‌دانیم.

این تشکیلات در اولین شماره نشریه هشت مارس که در سال ٧۸ منتشر شد، به روشنی اعلام کرد که ما می‌خواهیم نقاب از چهره‌ی دشمنان آزادی و رهایی زنان برداریم، دوستان دروغین را افشا کنیم، مرز روشن و بدون ابهامی با رژیم جمهوری اسلامی و رژیم حاکم بر افغانستان و کلیه قدرت‌های سرمایه داری امپریالیستی مردسالار ترسیم کنیم، نظام پدر/مردسالار را در تمام عرصه‌ها از خانه تا اجتماع، از قلمرو علم تا میدان هنر به مصاف طلبیم؛ این‌ها تعهداتی است که ما در تمام بیست و پنج سال گذشته بر آن پایبند بوده و هم چنان خواهیم بود.

امروز که مبارزات مردم وارد مرحله دیگری شده و همان گونه که در نشریه هشت مارس شماره ٥٧، آبان ١٤٠١ نیز بیان کردیم، خواست سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی به خواستی عمومی بدل شده است؛ امروز که مبارزات شجاعانه و پیشتازانۀ زنان علیه حجاب اجباری، نقش تعیین کننده‌ای در مسیر مبارزه برای به زیر کشیدن نظام زن ستیز و ستم‌گر ایفا می‌کند؛ می‌دانیم که برای ساختن جامعه‌ای نوین با روابط، نهاد ها، ارزش‌ها و فرهنگی نوین و در جهت رهایی زنان و فراگیر کردن آن بعنوان یکی از مختصات تعیین کننده جامعه آینده در فکر و عمل همه مردم، وظایف‌مان سنگین‌تر از گذشته است. اما این نیز برای‌مان روشن است که رزم شکوهمند زنان در خیزش ژینا که رو به آینده است، فشرده و حاصل چهل و چهار سال مبارزه روزمره و فداکارانه‌ای است که سازمان زنان هشت مارس هم به سهم خود در آن نقش داشته است.

برگرفته از نشریه هشت مارس شماره ٥۹

اگوست ٢٠٢٣ / مرداد ١٤٠٢