نقد فيلم «فقر و فحشا»

نشریه شماره11  تشکل زنان 8 مارس

نقد فيلم «فقر و فحشا»

ده نمکی: از چماقداری تا فیلمسازی

شیدا

چند ماه پيش كه صحبت از فيلم «فقر و فحشا» ساخته مسعود ده نمكي در مطبوعات ايران مطرح شد ، يك زن روزنامه نگار از نشريه شرق ، مقاله اي در نقد آن نوشت. با وجود اينكه نقد وي با احتياط و كج دار و مريز نوشته شده بود اما بدرستي خصلت زن ستيزانه فيلم را برملا مي كرد. ده نمكي اين نقد را بي پاسخ نگذاشت و در مقاله اي كه در همان روزنامه به چاپ رسيد ، مژگان ايلانلو (نويسنده نقد) را تلويحا تن فروش معرفي كرد. از حرفهاي ده نمكي پيشاپيش مي شد حدس زد كه تفكر حاكم بر «فقر و فحشا» چيست. از آن موقع چند ماهي گذشت و بالاخره اين فيلم به صورت سي دي وسيعا در بازار توزيع شد. خيلي ها اين فيلم را ديده اند. خيلي ها كه هيچ دل خوشي از ده نمكي ندارند و او را بعنوان يك مرتجع حزب اللهي و سازمانده گروه هاي سركوب مي شناسند ، از اين فيلم تعريف مي كنند! بنظرشان مي آيد كه ده نمكي واقعيات تلخي كه هيچكس در سطح رسانه ها جرات به زبان آوردنش را ندارد و سانسور مي شود را عريان كرده است. به نوعي فكر مي كنند كه «فقر و فحشا» عليه سياست رسمي جمهوري اسلامي است. اينكه چنين شبهه اي براي اين گروه از تماشاگران «فقر و فحشا» ايجاد شده را مي توان به حساب فضاي سانسور و اختناق فكري و سياسي در جامعه گذاشت. يعني رژيم اسلامي خيلي از مسائل و معضلات را ناگفته مي گذارد و پنهان مي دارد. اما زماني كه بوي تعفن واقعيت همه جا را پر كرد و ذهن مردم از خشم و نگراني و سئوال لبريز شد ، عوامل رژيم از كانال هاي مختلف شروع مي كنند به «اطلاع رساني» يا به اصطلاح افشاگري! البته به شكل تحريف شده. طوري مسائل را مطرح مي كنند كه آخرش سياست و ايدئولوژي و منافع طبقه حاكم كه باعث و باني اين بدبختي هاست زير سئوال نرود. فيلم ده نمكي هم يكي از همين «افشاگري»هاست.

ده نمكي چند تا هدف جلوي خود گذاشته است. اول اينكه مي خواهد بگويد بخشي از مقامات جمهوري اسلامي (طبيعتا منهاي ولي فقيه) نسبت به اين ماجراها بي اطلاع و بي اعتنا هستند و گناهشان اينست. دوم اينكه ، گسترش فقر و فحشا در جامعه هيچ ربطي به ايدئولوژي حاكم ندارد و دين مخالف فقر و فحشا است. سوم ، تن فروشان گناهكاراني هستند كه در بهترين حالت مستحق ترحم اند. چهارم ، دختراني كه به عنوان تن فروش و كنيز به امارات و شيخ نشين هاي ديگر صادر مي شوند ، «ناموس» مردان ايراني هستند و اين است كه باعث رنج و عصبانيت امثال ده نمكي و رهبران فكري و عقيدتي اش مي شود. پنجم ، بدحجابي و بي حجابي ، دوستي و معاشرت دختران و پسران و روابط داوطلبانه و آزادانه عاطفي و جنسي آنان همان فحشا است.

فيلم ده نمكي مجموعه اي از مصاحبه هاست. گروهي از مصاحبه شدگان ، زنان تن فروش در سنين مختلف هستند. و گروهي ديگر از آنان را پسران و مردان ميانسال تشكيل مي دهند كه در مورد تن فروشي و تن فروشان نظر مي دهند. فواصل بين مصاحبه ها را گفته هاي صد تا يك غاز چند نفر از همفكران حكومتي ده نمكي پر مي كند. يكي از  آنان رحيم پور ازغندي است: تئوري باف جمهوري اسلامي كه در نماز جمعه تهران ، وظايف مقامات نظام اسلامي را به آنان يادآوري مي كند و آنان را از «بي اطلاعي» و «بي توجهي» به دردهاي مردم برحذر مي دارد! فرد مشنگي به نام يوسفعلي مير شكاك هم در چند نوبت به صحنه مي آيد و با سوز و گداز بخشي از جزوه خود در نقد تمدن و تكنولوژي را از دريچه نگاه به وضع اجتماعي و فرهنگي تهران مي خواند. اين يك متن ارتجاعي است كه ميرشكاك به تقليد از مقالات آل احمد نوشته است و در هر گوشه اش ديدگاه هاي مردسالارانه و زن ستيز موج مي زند. كافيست كه تماشاگر فيلم حوصله به خرج دهد ، گوشهاي خود را تيز كند و روي حرفهاي طرف تمركز كند تا گند و كثافاتش را بفهمد. هذيان هاي  او در مورد بي وفا شدن زنان و همدستي شان با شيطان و از اين جور مزخرفات است. يك مقام ديگر رژيم هم در فيلم ده نمكي شركت كرده كه حرفهائی در مورد وضع فكري و فرهنگي دانشجويان دختر و پسر مي گويد. احتمالا او يكي از مقامات امنيتي و دانشگاهي است. خوبست بدانيد كه او «كشف» مقدار زيادي قرص ضد حاملگي از دختران دانشجو در جريان يكي از مسافرتهاي مختلط دانشجويي را مدرك جرم معرفي مي كند و جرمشان هم هيچ چيز نمي تواند باشد مگر فحشا!

يكي از نكات به شدت آزاردهنده فيلم ، لحن مشمئز كننده ده نمكي هنگام مصاحبه با تن فروشان است. از اين لحن ، تحقير و وقاحت و هيز بازي مي بارد. جالب است كه لحن همين آقاي مصاحبه گر هنگام صحبت با مرداني كه در خيابانها جلوي پاي دختران (تن فروش باشند يا نباشند) ترمز مي زنند خيلي دوستانه و خودماني است. مي بينيم كه بعد از چند دقيقه صحبت و چرخ زدن در خيابانهاي تهران و فيلم گرفتن از دختران بدحجاب ، ده نمكي بلندگو را در اختيار همين مشتريان كثيف قرار مي دهد تا به تن فروشان بتازند و در مورد «خطرات» قربانيان نظام براي سلامت فكري جامعه داد سخن بدهند. اين را هم ناگفته نگذاريم كه بخش ديگري از ماموريت ده نمكي در «فقر و فحشا» ، فيلم برداري مخفي از زنان مسافري است كه به محض خارج شدن از مرزهاي جمهوري اسلامي حجاب اسارتبار را از سر بر مي گيرند ، آزادانه مايو مي پوشند و به دريا مي روند.   خلاصه اينكه ، هر گوشه از اين فيلم تلاشي است براي محكوم كردن زنان ، محكوم كردن هر چيزي كه نشان از آزادي و تمدن دارد ، و دفاع از فرهنگ و ارزش ها و ايدئولوژي پوسيده اي كه با سنت ها و قوانين شرعيش فحشا را تبليغ و توجيه كرده است. اين فيلم را مبلغان و توجيه گران صيغه و حرمسرا ساخته اند ، تقديس كنندگان فرودستي زن ، و صد البته كساني كه حافظ نظام استثمارگرند و باعث و باني ستم و فقر و فحشا در جهنمي كه ايران نام دارد.

حالا بايد از كساني كه مخالف جمهوري اسلامي هستند و از اين ستم گريها و پليدي ها رنج مي برند اما فيلم ده نمكي را هم پسنديده اند پرسيد: آيا اين پسنديدن ربطي به نوع نگاه خودشان به جايگاه مرد و زن ، معناي رهايي زن ، و مقولاتي مثل گناه و پاكي و نجابت و وفاداري و ترحم و  امثالهم ندارد؟ آيا در ذهن و انديشه خودشان نياز به خانه تكاني نيست؟ آيا نبايد معيارهايشان را وارسي كنند و آنان را با معيارها و ارزشهايي كه ايدئولوژي و فرهنگ حاكم تبليغ مي كنند مقايسه كنند؟