دعوت به پشبرد يک کارزار مشترک از کليه تشکلات و فعالين زنان
دوستان عزيز،
جنبش زنان ايران وارد مرحله نوينی از رشد خود شده است. انتخابات مجلس هفتم مهر رسوائی کامل دوم خرداد بود و زنان که قرار بود پايه دوم خرداد باشند، در به شکست کشيدن اين سياست نقش مهمی بازی کردند. رژيم بار ديگر حملات خود به زنان را تشديد کرده است. حملات بر ضد بدحجابان از سر گرفته شده است، ايده های ارتجاعی نظير چند همسری و غيره با شدت بيشتری تبليغ می شود، فعالين جنبش زنان دستگير می شوند و اعدام و سنگسار زنان به جرائم ناموسی و اخلاقی قرون وسطائی شتاب گرفته است. از طرف ديگر با شکست دوم خرداد، و فرو ريختن توهماتی که اصلاحات درون اين نظام را شدنی می پنداشت، شرايط ذهنی برای مبارزه ای برّا تر عليه رژيم را نيز فراهم کرده است و می بينيم که جنبش زنان در دوره اخير، در مقابل (و عليرغم) حملات رژيم، دستاوردهای مهمی داشته است. در مبارزاتی که حول اعدام افسانه نوروزي، سنگسار ژيلا، قتل زهرا کاظمی و.... به پا شد، رژيم به درجاتی مجبور به عقب نشينی شد. زنان جای خود را در ساير جنبش های مردمی نيز باز می کنند و خواسته های زنان، بتدريج در کنار ساير مطالبات اين جنبش ها مطرح می شود.
شکی در اين نيست که جنبش زنان از مولفه های مهم بی ثباتی رژيم است و نيروئی است که تمام نيروهای حاضر در صحنه، از جناح های مختلف درون حاکميت گرفته تا دول آمريکا و اروپا در فکر استفاده از اين جنبش برای نيل به اهداف خويشند. ولی برای اينکه مبارزات هر چند غير متشکل و خودبخودی ولی شجاعانه و فداکارانه زنان بازيچه دست مردسالاران حکومتی و غير حکومتی قرار نگرفته و اينبار زنان در تغيير شرايط به نفع خود نقش واقعی خود را بازی کنند، به مبارزه متحد در مقابل حملات رژيم نياز است. دوران استيصال رژيم است و همه نيروهای حاضر در صحنه به تکاپو افتاده اند. در اين شرايط نيروهای راديکال و انقلابی جنبش زنان می توانند و بايد به اتفاق برای در هم شکستن حملات رژيم و بالاتر بردن سطح آگاهی و مبارزه زنان بکوشند.
نکات بالا در پنجمين مجمع عمومی ما که اخيرا برگزار شد، به تفصيل مورد بحث قرار گرفت و قطعنامه ای با همين مضمون به تصويب رسيد که به اين نامه الحاق کرده ايم.
يکی از وجوه مهم تعرض رژيم، اعمال هرچه وقيحانه تر قوانين جزائی اسلامی است. ما فکر می کنيم در شرايط کنونی امکان اتحاد عمل گسترده صفوف جنبش زنان (چه در سطح ملی و چه در سطح بين المللي) بر عليه اين قوانين موجود است؛ کارزاری برای لغو کليه قوانين نابرابر و مجازات های اسلامی عليه زنان می تواند تعرض رژيم را در هم شکسته و جمهوری اسلامی را به عقب بنشاند.
هم اکنون مبارزات و کارزارهای متعددی عليه احکام اعدام و سنگسار در جريان است. اين مبارزات مهم اند و تا بحال دستاوردهائی نيز داشته اند. ولی برای عقب نشاندن رژيم و برای اينکه زنان بتوانند ميوه مبارزات فداکارانه اين ربع قرن خويش را بچينند، به مبارزه در سطحی بالاتر نياز است، سطحی بالاتر هم از نظر آگاهی سياسي-فمينيستی و هم از نظر درجه وحدت و سازمانيابي. و اين مهم از عهده فعالين منفرد و يا تشکلات جدا گانه برنمی آيد.
مبارزه بر عليه تک تک اين احکام لازم است ولی مبارزه موفق تر خواهد بود اگر هر يک از اين مبارزات بخشی لاينفک از مبارزه با کليه قوانين و مجازات های ضد زن باشد. در واقع اين کارزار می تواند ظرفی شود برای پيشبرد تمام اين نوع اعتراضات (و همسوئی با افراد و يا جرياناتی که صرفا خواهان پيشبرد کارزارهای موضعی هستند). چنين کارزاري، در صورتيکه متحدانه به پيش رود می تواند دستاوردهای بسياری برای جنبش زنان داشته باشد، عقب نشاندن رژيم نه تنها بخودی خود يک موفقيت است، اعتماد زنان به قدرت خويش را در مبارزه عليه مردسالاری تقويت می کند و جنبش زنان را حول يک سياست انقلابی متحد می کند. بدون شک اين کارزار در خدمت سرنگونی جمهوری اسلامی نيز خواهد بود.
مسلما اتحاد عمل وسيع حول چنين شعاری فعالين در ايران را نيز جلب و تقويت خواهد کرد، هر چند بدلايلی ممکن است شرکتشان در اين کارزار اشکال متفاوتی به خود بگيرد.
پيشنهاد می کنيم جمعی از تشکلات و فعالين جنبش زنان، مشترکا فراخوانی در چارچوب نکات بالا منتشر کنيم و آنرا وسيعا در ميان توده زنان پخش کنيم. در صورت توافق شما برای پيشبرد چنين کارزاری می توانيم مشترکا در مورد شعارها، اشکال فعاليت و سازمانيابی به بحث بنشينيم.
با اشتياق منتظر پاسخ شما هستيم- ژانویه 2005
سازمان زنان هشت مارس (ايرانی- افغانستانی)
لطفا با آدرس الکترونيکی زير با ما تماس بگيريد.
zan_dem_iran@hotmail.com