امپرياليستهای اشغالگر گورتان را از عراق گم كنيد!
با حمله نظامی آمريكا و انگليس به عراق، دنيا شاهد يكی از هولناكترين جنايات عليه بشريت در تاريخ خود شد. امپرياليستهای آمريكايی و انگليسی بيش از سيصد هزارنفر از نيروهايشان را بسيج و با پيشرفته ترين سلاحهای كشتارهمگانی مسلح كردند تا عليه يكی از كشورهای جهان سوم كه در بيست و سه سال گذشته درگير جنگ و بيش از يك دهه اسير تحريمهای اقتصاديقدرتهای امپرياليستی بوده اند، بجنگند.
با اين حمله دنيا شاهد دلخراشترين صحنه هايی از مردم زحمتكش و ستمكشی شد كه در سوك از دست دادن عزيزانشان به شيون و عزاداری می پرداختند و يا با ناباوری تمام؛ ماتم زده شده بودنددنيا شاهد عوامفريبی ها ی باور نكردنی و تهوع آور خون آشامان آمريكايی و انگليسی بود كه تجاوز لجام گسيخته و اشغال وحشيانه را آزاد كردن مردم عراق اعلام كردند. آنها در حالی به چنين دروغهای بيشرمانه ای می پرداختند كه مصصم بودند .يازده هزار كيلويی بياندازند. خانه و كاشانه اشان را برساشان ويران كنند ، آب را بر آنها ببندند، بر سر مردم عراق بمب های شهرهايشان را محاصره كننده ؛ بازارهايشان را بمباران كنند و بمب و گلوله را جايگزين نان و آب سفره آنها كنند. آنها در شرايطی عوامفريبانه برای مردم عراق اشك تمساح می ريختند كه بيش از يك دهه تحريم های سازمان ملل شالوده اقتصاد وابسته عراق را در هم پاشيده بود. بيش از يك ميليون عراقی در اثر سوء تغذيه و يا كمبود دارو كه نتيجه مستقيم اين تحريمها بود جان خود را از دست دادند .
دنيا شاهد يكی از نمونه های قلدری قدر قدرتی يك قدرت امپرياليستی عليه ملتی بود كه تنها جرمشان وجود مخازن نفتی عظيم و قرار داشتن در يكی از مناطق استراتژيك دنيا بود. امپرياليستهای آمريكائی و انگليسی برای كنترل جهان هم به نفت و هم به اين موقعيت استراتژيك احتياج دارند. آنها برای توجيه كردن اين اشغال شان بهانه آوردند كه صدام برای مردم جهان يك خطر محسوب می شود چرا كه دارای سلاحهای شيميايی است. آنها گفتند كه صدام يك ديكتاتور است و مردم عراق از او بيزارند. آنها گفتند كه صدام سلاحهای شيميايی را در رابطه با مردم خودش بكار برده است. آنها بارها و بارها به كشتار مردم حلبچه توسط صدام اشاره كردند. اما آنچه را كه به روی نا مبارك خود نياوردند اين بود كه اين غول صدام توسط خود اين امپرياليستها ساخته و پرداخته شده است. توسط خود آنها مسلح شد. آنچيزی را كه به مردم نمی گفتند اين بود كه خود اين امپرياليستها بخصوص آمريكا و انگليس بودند كه در دادن سلاحهای شيميايی به عراق با هم كورس گذاشته بودند. آن چيزی كه تلاش می شد به عبث از مردم پنهان بماند اين بود كه همين امپرياليستها بودند كه صدام را تشويق به استفاده از سلاح شيميايی و كشتار بيش از پنج هزار نفر از توده های زحمتكش مردم كرد در حلبچه نمودند؛ آنها به مردم نمی گفتند كه بلافاصله بعد از كشتار حلبچه روابط خود را با صدام حفظ كردند و حتی بهبود بخشيدند، آنها تلا ش كردند كه دنيا فراموش كند كه امپرياليستها مانع شدند صدام به خاطر استفاده از سلاح شيميايی در حلبچه محكوم شود. آيا براستی با اين همه عوامفريبی ميتوان انتظار داشت كه مردم اين دروغها را باور كنند؟
با اين حمله دنيا شاهد يكی از بزرگترين دروغپردازی ها و سانسور كم مانند رسانه های وابسته به امپرياليستهای آمريكا و انگليس بود. رسانه های معروف خبری چون سی ان ان و بی بی سی در بسياری از موارد حتی از حفظ ظاهر دمكراتيك هم عاجز ماندند و بغير از معدود عناصرمتعهد، عملا رسانه ها نقش سخنگوی جنگی بوش و بلر را بازی كردند. آنها بدروغ نيروهای دو قدرت امپرياليستی آمريكا و انگليس به همراه اندكی نيروی استراليايی را به عنوان نيروهای ائتلا فيون به مردم غالب می كردند؛. آنها بصورت يك جانبه ای هر خبردروغ و راست از جانب ارتش آمريكا و انگليس را به مثابه واقعيت به خورد مردم دادند. آنها اشغال وحشيانه را بعنوان جنگ آزاديبخش و جستجو برای سلاحهای كشتار جمعی تبليغ كردند. هر كشتار وحشيانه را با هزار اما و اگر و شك و ترديد اعلام كردند. در حاليكه هر گونه دروغ پراكنی آنها در مورد پيروزهايشان و اغراق در مورد دستاوردهايشان را به عنوان واقعيت به خورد مردم ميدادند. آنها يا از مبارزات مردم در سراسر دنيا دم برنياوردند يا با حداقل ممكن آنرا انعكاس دادند و به سرعت ازآن گذشتند. اين رسانه ها نيروی اصلی جنگ روانی امپرياليستی بودند كه به كثيف ترين وجهی به پيش برده شد.
از طرف ديگر از همان ابتدا توده های مردم در سراسر دنيا دروغ بافی های امپرياليستی را به پشيزی نخريدند و با دنيائی پر از نفرت نسبت به امپرياليستهای متجاوز در ابعادی بی سابقه فرياد اعتراض خود را بلند كردند. تا خود را در كنار مردم ستمديده عراقی قرار بدهند. توده های ستمديده زن و مرد ، پير و جوان ، سياه و سفيد، از هر مليتی و هر مرامی در كنار هم قرار گرفتند تا به همه مرتجعين اعلام كنند كه ما مردم ستمديده درهر كجای دنيا كه باشيم در يك صف قرار داريم و جنايات اشغالگران را بی پاسخ باقی نخواهيم گذارد. قدرت اعتراضات مردم ضربات مهلك و التيام ناپذيری را بر امپرياليستها باقی گذارد. بر انفراد بوش و بلر افزود، شكافهای ميان امپرياليستها و همچنين درون دولتهای كشورهای طرفدار جنگ مثل انگليس و اسپانيا و ايتاليا را عميقتر كرد و اهداف امپرياليستی بوش و بلر و دولتهای آنهارا برای ميليونها نفرمردم دنيا افشا كرد. در اين مبارزات همچنين بسياری از نسل جوان در سراسر دنيا از اين مبارزات آموختند، قدرت توده های مردم را احساس كردند، نفرت عميقتری نسبت به دشمنان مردم يافتند و خود را برای مبارزات بعدی و يا رهبری مبارزات بعدی با مرتجعين آماده كردند. اين در حالی بود كه دولتهای بزرگ و كوچك از جمله ايران از ترس مردمشان با عبارات ديپلماتيك و ظاهري، زياده روی های بوش و بلر را مورد انتقاد دوستانه قرار می دادند اما بخاطر منافعشان و يا از ترس اينكه مبادا هدف بعدی قرار گيرند، يا سكوت كرده و يا پنهانی به خونخواران اشغالگر كمك های مهم عرضه كردند.
بوش و بلر و شركا عليرغم بكار بردن زور و تهديد و ترعيب و تطميع نتوانستند رای شورای امنيت را برای مشروعيت بخشيدن به جنگ جنايت كارانه اشان بخرند. در نتيجه بدون پوشش سازمان ملل به اشغال عراق پرداختند. دليل عمده آن مخالفت يك پارچه توده های مردم در سراسر دنيا بود و از طرف ديگر مخالفت قدرتهای بزرگ ديگر بود كه اين جنگ را به نفع منافع امپرياليستی خود نمی ديدند.
حمله به عراق يكبار ديگر نشان داد كه سازمان ملل تنها پوششی است برای اهداف و منافع قدرتهای بزرگ. قطعنامه ها و مصوبات آن تنها بازيچه ای است برای امپرياليستها كه از طريق آنها به كنترل كشورهای جهان سوم بپردازند. آنجا كه منافع قدرتهای بزرگ تصادم می كند اين پوشش به كناری افكنده می شود.
از طرف ديگراين جنگ وحشيانه همچنين از دمكراسی های غربی و انتخابات نمايشی آنها پرده برداشت. اين دولتهای به اصطلاح منتخب عليرغم تمام تلاش های مذبوحانه برای موجه جلوه دادن اين جنگ ارتجاعی اشان با مخالفت توده های عظيم مردم در كشورهايشان روبرو شدند. مخالفت با سياستهای جنگی در انگليس و اسپانيا بزرگترين تظاهراتها و مخالفت های اين كشورها را در تاريخشان دامن زد. اما اين دولتهای به اصطلاح دمكراتيك به اين مخالفتها وقعی نگذاردند و بر شيپور جنگ دميدند.
بالاخره ارتشهای اشغالگر پس از ببار آوردن فجايع و جناياتی كه روی مهاجمين مغول درحمله قرن سيزده به بغداد را سفيد كردند بغداد را اشغال كردند. صحنه تلويزيون و صفحات روزنامه های طرفدار جنگ به تكراربه رقص و پايكوبی چند صد نفر از اهالی بغداد پرداختند كه سقوط صدام را جشن گرفتند اما از صحنه های كشتار توسط اشغالگران خبری نبود از صحنه های بيمارستانهای كه پر از زخميهای بمبارانها بودند خبری نبود و از صحنه خانواده هايی كه در همان زمان اعضای خانواده اشان مورد اثابت بمب ها قرار گرفته خبری نبود.
واقعيت اينست كه صدام سقوط كرد اما توسط كسانی كه او را بقدرت رسانده بودند، تسليح كرده بودند و جنايات مهم او را مورد حمايت قرار داده بودند. بنابراين مردم عراق اگر چه از شر صدام راحت شده اند اما اينك در بند كسانی قرار گرفته اند كه در هر جيب اشان چندين نمونه از صدام دارند.
بنابراين اشغال بغداد و سقوط صدام نه به معنی پايان جنگ است و نه به معنی اينست كه مردم از استثمارگران شان رهايی يافته اند بلكه دور جديدی از مبارزات برای مردم عراق آغاز خواهد شد. مردم عراق بزودی يا با حكمرانان آمريكايی كه بر كشورشان حكم می رانند و عراق را به مستعمره كامل تبديل كنند روبرو خواهند شد و يا با يكی از نوكران حلقه بگوش آنها كه سياستهای تام و تمام آنهارا اجرا خواهند كرد. اما تضاد بين مردم عراق و صدام حاكی از وجود يك مبارزه بين آنها بود. در اين ميان امپرياليستها بغير از وابستگی و يك حاكم ديكتاتور ديگر چيز ديگری ندارند تا به مردم عراق عرضه كنند. بی دليل نبود كه امپرياليستها اعلام كرده بودند كه می خواهند تنها صدام و گروهی از نزديكانش را از سر راه بردارند اما نظام اداری را حفظ كنند تا بتوانند هر چه سريعتر نفت را غارت كنند و قدرت سركوب باقی بماند.
افغانستان را ديدند كه چگونه دولتی اسلامی و تا مغز استخوان وابسته به قدرتهای « آزاد سازی » مردم جهان به چشم خود امپرياليستی شكل داده شد. ديدند كه اين حكومت هيچ تفاوت اساسی با حكومت قبلی ندارد. با اين تفاوت كه سركوب مردم افغانستان و بطور مشخص زنان بوسيله دولتيان حاكم بر افغانستان و با حمايت ارتش آمريكا و انگليس كه در افغانستان حضور دارند، انجام می گيرد.
بسياری از مردم دنيا بخصوص توده های منطقه خاورميانه كه تجربه سالها سلطه انگليس و آمريكا را دارند براين واقعيت آگاهی د ارند. اما برای آن عده قليلی كه ممكن است تحت تاثير عوامفريبی های اين خون آشامان قرار گرفته باشند وقت زيادی لازم نخواهد بود تا واقعيت برايشان روشن شود.
بنابراين نه مبارزه مردم عراق پايان يافته است و نه جنگ اشغالگرانه آمريكا – انگليس. جنگ عليه مردم عراق و مبارزات مردم عراق تا بيرون راندن نيروهای اشغالگر به ناگزير ادامه دارد و همچنين مبارزه مردم دنيا در حمايت از مبارزات مردم عراق برای بيرون راندن اشغالگران وافشای عوامفريبی هايشان ادامه خواهد يافت. امروز خواسته مردم عراق ومردم جهان در اين شعار فشرده می شود:
سازمان زنان هشت مارس (ايرانی- افغانستانی)-انگلستان
10 آپريل 2003