زنان مرکز زلزله ای هستند که می تواند طومار جمهوری زن سیتزاسلامی را در هم به پیچد!
حضور چشمگیر زنان در مبارزات یک ساله گدشته ضربه مهلکی را بر نظام زن ستیز اسلامی وارد کرد. این حضور گسترده نشان داد که زنان یکی از نیروهای اصلی برای بر هم زدن نظام ستم و استثمار افسار گسیخته در جامعه هستند. این حضور نشان داد که چگونه زنان سلسله اعصاب جمهوری اسلامی که مسئله بردگی زن است را نشانه گرفته اند و بطور جدی هویت ایدئولوژیکی نظام اسلامی را به چالش گرفته اند. این حضور نشان داد که رهائی و آزادی و برابری زنان چگونه با سرنگونی جمهوری اسلامی گره خورده است.
بی دلیل نیست که در ماههای اخیر یک باردیگر تبلیغات گسترده ای توسط حاکمان نظام اسلامی و امام جمعه های مرتجع اش در تهران و مشهد وسایر شهر ها علیه زنان در مورد حجاب بکار گرفته شده است.
کاظم صدیقی یکی از این امام جمعه ها بود که ادعا کرد مسئله بدحجابی زنان «احتمال زلزله را تشدید می کند». این ادعا بیان این مسئله است که حجاب جزو یکی از عرصه های مهم و تعیین کننده برای نظام اسلامی است. تبلیغات گسترده سران رژیم علیه بدحجابی در اوضاعی که جمهوری اسلامی در بود و نبودش دست و پا می زند، این واقعیت را آشکار می کند که حجاب از نظر حکام اسلامی معیاری برای تعیین وفاداری و ابزاری برای سنجش موقعیت و بی پایگی رژیم است. در عین حال با علم کردن مسئله بدحجابی و تحقیر و سرکوب زنان می خواهند دل نیم دیگر از جامعه را بدست آورند.
روشن است که در اوضاع کنونی حمله علیه زنان نه نشانه قدر قدرتی نظام اسلامی است بلکه نشانه درماندگی و استیصالشان است و زنان در بوجود آوردن این اوضاع برای حاکمان زن ستیز نقش عمده ای را ایفا کرده اند.
در این میان رهبران «سبز» که از جمهوری اسلامی «نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر» دفاع می کنند، به واقع از قوانین و باورهای زن ستیزانه، ازحجاب اجباری گرفته تا قوانین و مجازات های اسلامی علیه زنان دفاع کرده و می خواهند از آن پاسداری کنند. اینان در تبلیغات خود از خمینی و نظراتش در مورد زنان دفاع می کنند. هیچکس فراموش نکرده است که به فرمان خمینی بود که حجاب این سمبل اسارت زنان اجباری شد. از نظر خمینی و کل نظام اسلامی زنان باید پوشیده نگاه داشته شوند تا مالکیت مردان بر آنان تضمین شده و بدین وسیله نظم اجتماعی که بر پایه خانواده پدرسالار اسلامی است، حفظ شود. حجاب اجباری نمادی سمبلیک از کلیه قوانین نابرابر و مجازات های اسلامی بود که علیه زنان توسط وی تدوین شد. به همین دلیل زنان با شورش 5 روزه خود در 8 مارس 1357 اولین نیروی اجتماعی بودند که بر علیه خمینی و فرمان عقب مانده و ارتجاعی اش مبارزه کردند و برای دوره ای رژیم را به عقب نشینی وادار نمودند. از آن زمان تا کنون مبارزه و مقاومت زنان بخصوص دختران جوان علیه حجاب اجباری ادامه یافته است.
زنان و دختران جوانی که در تب رهائی و برابری و آزادی می سوزند، زنان و دختران جوانی که در پی نابودی جامعه کهنه و برقراری جامعه نوین هستند و برای بدست آوردن آن مبارزه می کنند باید رهبری «سبز» را کنار بزنند و فراموش نکنند که همه این دارو دسته ها از «اصلاح طلب» گرفته تا «اصول گرا» حافظ یک نظام سر تا پا زن ستیز هستند و هر یک به شیوه خود می خواهند ازفروپاشی این نظام که فرودستی زن یکی از ارکان اصلی اش را تشکیل میدهد، جلوگیری کنند.
مبارزات زنان در طی سی و یک سال گذشته و نفش جسورانه شان در مبارزات اخیر و بخصوص در روز 6 دی (عاشورا) مظهر اصلی زن ستیزی در جامعه را هدف قرار دادند و نشان دادند که آری زنان مرکز زلزله ای هستند که می تواند طومار جمهوری اسلامی را در هم به پیچد و بر خاکستر آن جامعه نوینی بسازند. جامعه ای که زنان در آن تحت ستم نبوده، دین از دولت جدا باشد. جامعه ای که در آن ملیتهای مختلف تحت ستم نباشند. جامعه ای که نه بر حول سرکوب و زندان و شکنجه و تجاوز بلکه بر اساس برابری و آزادی شکل یابد و همه در ابراز عقیده آزاد باشند و در آن اثری از ستم و استثمار نباشد.
سازمان زنان هشت مارس (ایران- افغانستان)
ژوئن 2010
www.8mars.com / zan_dem_iran@hotmail.com