راهپيمائی 8 مارس بيان اتحاد همه آنانی است كه می خواهند برای
لغو قوانين ضد زن و مجازات های اسلامی بجنگند!
بياد بياوريم امينه را كه توسط حكم حاكمان جنايتكار سنگسار شد.
بياد بياوريم جميله 16 ساله را كه به جرم اينكه از شوهر 85 ساله خود فرار كرده است به زندان افگنده اند.
زيبا ی 14 ساله را كه به جرم ترك شوهری كه هر روز او را مورد ضرب و شتم و سوء استفاده قرار
می داده ، به زندان برده اند.
چند صد دختری كه هر ساله برای فرار از زندان و يا تحمل زندگی فلاكت باری كه سنت ها و قوانين ضد بشری و ضد زن بر آنها تحميل كرده ، خود را سوزاند ه و در عنفوان جواني، به زندگی غم انگيز خود پايان می بخشند.
زنان و دخترانی كه هر ساله توسط شوهر، برادر و يا پدر و يا مرد ديگری از خانواده، كه با تفكر متحجر و پشتيبانی مستقيم و غير مستقيم قوانين ضد زن، قربانی قتل های ناموسی می شوند.
بياد بياوريم دخترانی را كه به جرم تحصيل و يا عدم مراعات اصول اجباری حجاب ، مورد تجاوز قرار می گيرند. بر صورتشان اسيد پاشيده شده و يا مورد لت و كوب و بدترين اهانت ها قرار می گيرند.
بياد بياوريم ميليونها زنی را كه اكثرا عليرغم ميل واقعی خود ، برای امنيت خود به زندان متحركی به نام چادری ( برقع) پناه می برند و خود را از سر تا نوك پا می پوشانند.
زنان افغانستان در تمام دوران جنگ در 26 سال گذشته و بخصوص بعد از حكومت اسلامی جهادی ها و حكومت قرون وسطايی طالبان ، قربانی حملات هولناك عليه پايه ای ترين حقوق شان بوده اند.
در تمام طول باصطلاح جنگهای داخلی ، گروههای مسلح قاتل در افغانستان ، بصورت سيستماتيك و دايمی مرتكب جنايات و سوء استفاده از زنان و نقض پايه ای ترين حقوق آنها شده اند.
اين جهادی ها با ايدئولوژی و حكومت دينی خود ، كليه قوانين زن ستيزانه را نيز به همراه آورده و از آنزمان تا بحال زندگی را برای زنان افغانستان تبديل به جهنمی واقعی كرده اند.
آنها بعد از بقدرت رسيدن، حكومت اسلامی افغانستان را بنا نهاده، قوانين ضد زن اسلامی را به قوانين دولتی تبديل کرده و به مرحله اجرا گذاشته اند.
هم اکنون زنان بسياری در زندان ها بسر می برند . تعدادی از آنها از زمان طالبان در زندان بوده و بسياری ديگر در زمان حامد کرزی به جرم " رفتار های غير اخلاقی" به زندان افکنده شده اند.
البته تعداد انگشت شماری از مردان هم به جرم سوء استفاده و خشونت عليه زنان در زندان بسر می برند که بيشتر انگيزه های ديگر در پشت آن قرار دارد .
ما زنان افغانستانی بيش از هر كسی طعم اين قوانين ضد بشری را در دنيای امروز چشيده ايم. در زندگی روز مره خود و نزديكانمان آنرا با پوست و گوشت خود تجربه كرده ايم. شرح حال هر يك از ما كتاب های نا نوشته ای از ضرب و شتم ها روا داشته بر ما و اطرافيان ما است.
قدرتها ی بزرگ جهان عليرغم تمام های و هويشان، هيچگونه كمكی به ما نكردند زيرا آنها علنا و همچنين مخفيانه جهادی ها و سپس طالبان را ساخته و به قدرت رساندند، آن نيرو هايی را که اين قوانين را بر ما اعمال كنند و سپس تصميم گرفتند تا ما را ” آزاد“ كنند. آن هم بدست کی ؟ يكبار ديگر مخلوطی از جهادی های زن ستيز را كه برخی از آنها قيافه اسلام –مدرنيسم بخود گرفته اند بر دوش مردم ما سوار نموده و بار ديگر تحميل كردند.
كليه حوادث نامبرده در بالا ، شمه ی از اوضاع روزمره افغانستان هستند ، نه حوادث متعلق به دوران های قبل.
ازينرو اميد بستن به نيروهای کاذبی که خود مسوول تشديد ستم بر زنان اند ، خود فريبی بيش نيست . اين خود ما زنان هستيم كه با مبارزه ای بی امان و پيگير و با كمك و همبستگی ديگر زنان و مبارزينی كه شاهد اين همه بی عدالتی هستند و تاب و توان تحمل آنرا ندارند، قادر خواهيم بود عليه اين قوانين و سنت های ضد زن و عليه هرگونه بی عدالتی ،مبارزه كنيم.
ما امروز بخوبی می بينيم كه قوانين حکومت اسلامی مختص به تنها افغانستان نيست. عقب ماندگان عصر و با كمك قدرتهای بزرگ تلاش می كنند با اتكاء به اين قوانين، خود را بر مسند قدرت در كشورهای عقب مانده اسلامی بنشانند.
اين قوانين ضد زن همان قوانينی اند كه در ايران يكی از مهمترين پايه های قدرت حكومت اسلامی ايران را می سازد که زنان را در اين خطه 27سال بخاک سياه نشانده و در عين حال مقاومت و مبارزه آنها را عليه خود بر انگيخته است.
در عراق اين قوانين ضد زن نيز از زمان اشغال اين كشور توسط امپرياليسم آمريكا و متحدينش ، هر روز قدرت بيشتری می گيرند. اگر اين ستم ابتدا در كوچه و خيابان به مرحله عمل در می آمد، اينک بعد از تصويب قانون اساسی و با پشتيبانی امريکای دموکرات، رسميت يافته و جنبه قانونی بخود گرفته است.
اين قوانين در بسياری از كشورهای خاورميانه و اسلامی بدرجات متفاوتی اعمال می شوند.
اينك كه زنان مبارز و فعال افغانی و ايرانی كارزار مهم و حياتی را عليه اين قوانين قرون وسطائی به راه انداخته اند، برماست كه با تمام توان از آن حمايت كنيم.
اين مبارزه ، مبارزه مشترك همه ماست.
همانگونه كه مرتجعين و نيروهای زن ستيز در عرصه ی جهانی با كمك و پشتيبانی همديگر اين قوانين را بر زنان تمام كشورها و منجمله کشور های ما تحميل می كنند، بر ماست كه متحدانه عليه اين قوانين بپاخيزيم.
همانگونه كه قدرت گيری جمهوری اسلامی درايران همانند قوت قلبی برای نيروهای جهادی در افغانستان بود تا تفكرات متحجر و عقب مانده و زن ستيز خود را بر مردم با زور و قدرت بيشتری تحميل كنند، شكست جمهوری اسلامی هم در اين عرصه، ضربه ی كاری بر كليه اين نيروهای عقب مانده در سطح منطقه خواهد بود.
ما زنان هم سرنوشتيم. مبارزه ما مبارزه ای جهانی است. و تنها با كمك و اتكاء به توده های مردم و بخصوص زنانی كه اين ستم های وحشيانه را درسه دهه گذشته در افغانستان و ايران از سر گذرانده اند ، قادر خواهيم بود، صف قدرتمندی را در مقابل اين ديناسورهای دوران ماقبل تاريخ، تشكيل دهيم.
ما زنان بخش افغانستان سازمان زنان 8 مارس، از همه زنان تحت ستم افغانستان می خواهيم كه برای رهايی خود و زنان هموطن خويش و بالاتر از همه برای آزادی همه زنانی كه تحت شرايط قوانين نا برابر قرار گرفته اند به راهپيمايی بزرگ كارزارزنان ايرانی در 8 مارس 2006 از آلمان به هالند بپيوندند.
اين راهپيمايی بيان اتحاد همه آنانيست كه می خواهند برای لغو قوانين ضد زن و مجازاتهای اسلامی بجنگند.
واحد افغانستان سازمان زنان 8 مارس
جنوری 2006