بولتن داخلی سومین مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس (ایرانی، افغانستانی)

بولتن سومین مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس (ایرانی - افغانستانی)

صحنه سیاسی در عرصه ملی و بین المللی

واقعه ١١ سپتامبر بهانه آغاز تهاجم عریان و افسارگسیخته آمریكا و سایر دول غربی به مردم جهان بود . آمریكا به همراه متحدین غربی اش تحت عنوان " مبارزه با تروریسم" به مردم جهان اعلام جنگ داد . این اعلام جنگ با سرکوب و بمباران مردم افغانستان شروع شد و بعد حمله بروی فلسطین تمرکز یافت.

بهانه دیگر آمریكا برای لشگرکشی و بمباران افغانستان، دفاع از حقوق زنان بود!! همزمان مقاومت و مبارزه گسترده ای در سراسر جهان علیه این جنایات شكل گرفت. در حقیقت ١١ سپتامبر نقطه عطفی در سیاستهای تجاوزکارانه و نظامی گری امپریالیسم آمریكا برای شكل دهی نظم نوین جهان بود چرا که امپریالیستها برای غارت و چپاول، به تشدید سرکوب مردم جهان نیاز دارند . جهانگیر شدن سرمایه (گلوبالیزاسیون) که امروزه آمریكا برای پیشبردش به سرکوب همه جانبه نظامی و سیاسی روی آورده، تا اکنون حاصلی جز فقر و فلاکت مردم جهان نداشته و علی الخصوص اولین قربانیانش را از صفوف زنان گرفته است . بیكاری، گرسنگی، فقر و بردگی جنسی زنان در ابعاد گسترده، اولین و بارزترین ارمغان جهانگیر شدن سرمایه بوده است!

ایران

طرحهای کنترل بحران رژیم و برجسته تر از همه، دوم خرداد شكست خورده اند . دوم خرداد، با توجه به پتانسیل انفجاری زنان، آنان را آماج تبلیغات خود قرار داد . شكست دوم خرداد، هم نشانه بی اثر شدن آن تبلیغات است و هم زمینه را برای حضور وسیعتر زنان در صحنه مبارزه رزمنده ضدرژیمی و مستقل از دعواهای جناحی فراهم تر می کند . دیگر بوق و کرنای طرفداران دوم خردادی که می گفتند وضعیت زنان بهبود یافته، از صدا افتاده است. حتی آن دسته از نمایندگان مجلس که دوم خردادی بودند می گویند : اصلاح طلبان از ما برای صندوق های رای استفاده کردند! (فاطمه حقیقت جو- مجله زنان ٨٨ ( مهمترین شاخص اوضاع کنونی ایران این است که تقابل و رویارویی اقشار گوناگون مردم با رژیم جمهوری اسلامی به طرز بی سابقه ای حدت یافته است.

مردم می خواهند از شر این رژیم جنایتكار رها شده و آزادی، عدالت و دگرگونی اجتماعی بدست آورند. بعبارتی ایران در آستانه تحولات ناگهانی و تكان دهنده ای قرار دارد . به همین جهت طبقات و قدرتها ارتجاعی - امپریالیستی بیشتر از هر زمان نقشه و سیاست می ریزند تا مسیر این تحولات را به دلخواه و به نفع خود تعیین آنند. دقیقا بدلیل شكل گیری چنین اوضاعی فعالیت جنبش زنان در این مقطع زمانی صدها برابر از زماﻧﻬای سكون در ترسیم مسیر سالهای آینده تعیین کننده تر است.

زنان محرومترین قربانیان این رژیمند و به همین دلیل انقلابی ترین عنصر تحولات دمكراتیك و ترقی می توانند باشند به شرط اینكه به این ظرفیت آگاه بوده و بر طبق آن عمل آنند. و به همین دلیل است که طبقات گوناگون سعی می کنند از زنان بعنوان ابزار استفاده کنند.

امروز سوالی که در مقابل ما بعنوان فعالین جنبش زنان قرار گرفته این است که نقش زنان در تعیین مسیر این تحولات چه خواهد بود؟ آیا زنان با زیگران آگاه عرصه سیاست خواهند بود و در مسیر آتی آن ، تاثیر تعیین آننده خواهند گذاشت یا اینكه منجیانی همچون دوم خردادیها و بوش آمریكایی با لفاظی در مورد آزادی زنان، آنان را به سیاهی لشگر نقشه های ضد مردمی و مردسالارانه خود بدل خواهند کرد؟

آیا زنان خواهند توا نست چنان بصیرت و فعالیتی از خود نشان دهند که بر زنجیرهای بردگی زنان ضربات کاری بزنند؟ یا اینكه مسیر تحولات را طبقات ارتجاعی و امپریالیستی تعیین کرده و همچون افغانستان پدرسالارها را با لباسهای جدید بر ما تحمیل خواهند کرد؟

در چنین اوضاع خطیری دیگر نمی توان به اشكال سابق فعالیت قناعت کرد . این ا وضاع از ما طلب می کند که دیدگاه های خود را بعنوان گرایش دمكراتیك و انقلابی در بین زنان ایرانی و افغانستانی در داخل و خارج از کشور مطرح آنیم. در شرایطی که همه نیروهای اجتماعی در حال تعیین مسیر سرنوشت آتی مردم و در قلب آن سرنوشت ما زنان هستند، امكان اینكه بتوانیم در این تعیین مسیر موثر باشیم وجوذ ذارذ، اما باید وظایف و فعالیتهای معینی را سازمان دهیم.

وضعیت عمومی سازمان زنان هشت مارس

برای فهم وضعیت عمومی سازمان باید بار دیگر نگاهی به اهداف و چشم کندازهایی که هنگام تاسیس طر ح کردیم بیندازیم و فعالیتهای تا کنونی را در رابطه با آﻧﻬا بسنجیم . اینكه تا چه حد به این اهداف و چشم کندازها نزدیك شدیم و موانع و مشكلات تا کنونی را برای رسیدن به اهدافمان مورد بررسی قرار دهیم.

هدف ما چه بود؟ ما تلاش کردیم بر پایه منشور و برنامه معینی، گرا یشی رادیكال و انقلابی را در جنبش زنان نمایندگی آنیم . ما سعی کردیم با ایجاد اتحاد گسترده در بین زنان قطبی انقلابی در جنبش زنان بوجود آوریم و بدین وسیله تبدیل به یك تشكل توده ای دمكراتیك زنان بشویم . کلیه فعالیتهای ما از آغاز شكل گیری تا کنون بر این پایه بوده است. ما در گزارش سالهای گذشته به این نكات پرداخته ایم . در اینجا می خواهیم به فعالیتهای اصلی سالی که گذشت بپردازیم و اینكه این فعالیتها تا چه حد در جهت تقویت اهداف ما بوده است.

کارزار علیه تجاوز امپریالیستی به افغانستان

مرکز اصلی سیاست ما در این کارزار افشای این نكته بود که امپریالیسم آمریكا همواره در جهت منافع اقتصادی _ سیاسی _ نظامی خود در منطقه افغانستان حرکت کرده است و در این راستا نیروهای فوق ارتجاعی را (مجاهدین افغان و طالبان) از نظر مالی و نظامی حمایت کرده است .

بنابراین این جنگ هیچ ربطی به منافع مردم افغانستان نداشته و در اساس علیه منافع آنان می باشد. در حقیقت مردم افغانستان قربانی تسویه حساب امپریالیستها با نوکران منطقه ایشان (طالبان) شدند.

ما در این کارزار فقط امپریالیستها را افشا نكردیم بلكه توهماتی را که نیروهای سیاسی گوناگون در دفاع از حمله نظامی آمریكا دامن می زدند را نیز خنثی کنیم. آﻧﻬا می گفتند که "مگر چه اشكالی دارد امپریالیستها به افغانستان حمله آنند و یك نیروی ارتجاعی مانند طالبان را سرنگون کرده و یك دولت دمكراتیك شكل دهند؟"  آﻧﻬا به این طریق به این تجاوز امپریالیستی مشروعیت بخشیده و نتیجتا بر خشم مردم آب می پاشیدند.

ما بدرستی بر حق تعیین سرنوشت مردم افغانستان و رهایی زنان افغانستان بدست خودشان تاکید کردیم و در ابتدای جنگ گفتیم که امپریالیستها و در راس آن آمریكا فقط با اتكا به ارتجاعی ترین نیروهای محلی دولت دیگری را شكل خواهند داد که مدافع منافع امپریالیستها باشد نه منافع مردم افغانستان.

ما بعنوان یك تشكل دمكراتیك ایرانی _ افغانستانی در طول پروسه بمباراﻧﻬا و جنگ تجاوزکارانه همواره از سوی نیروهای مترقی اروپایی و آمریكایی مورد خطاب واقع می شدیم و از ما می پرسیدند که آیا ما تحولی در رابطه با مسئله زنان در افغانستان می بینیم یا نه؟ پاسخ ما به این نیروها کمك کننده و راهگشا بود چراکه عملا در جهت تقویت جنبش علیه جنگ تجاوزکارانه بود.

این کارزار به شكل آکسیوﻧﻬای ضدجنگ و سخنرانی فعالین هشت مارس در کشورهای اروپایی به پیش رفت. اغلب سخنرانیها به درخواست نیروهای مترقی اروپایی انجام گرفت که سازمکندهی این سخنرانی ها را نیز به عهده داشتند. بولتن خبری این کارزار در اختیار همه فعالین قرار گرفت.

مراسم روز جهانی زن

ما این مراسم را به مسئله زنان افغانستان اختصاص دادیم.  این مراسم به شكل سخنرانی در شهرهای مختلف تحت عنوان "موقعیت زنان افغانستان در دولت موقت" برگزار شد. در این سخنرانی ها سعی کردیم تصویری واقعی از موقعیت زنان در پروسه شكل گیری دولت دست نشکنده آمریكا ترسیم کنیم.

ما بدرستی روی واقعیتهایی که امپریالیستها پنهان می کردند انگشت گذاشتیم و تاکید کردیم که دولت موقت کرزای توسط آمریكا و با اتكا به سران قبایل و جنگ سالاران افغانستانی شكل گرفته است . این دولت فقط می توکند منافع امپریالیستها و این مرتجعین را برآورده کند . منافع این مرتجعین فرسنگها با منافع زنان افغانستان فاصله دارد، و به همین دلیل ما حتی دورنمای بهبود وضعیت زنان در افغانستان را نیز مشاهده نمی کنیم . ما تاکید کردیم که امپریالیستها و در راس آن امپریالیسم آمریكا خود مدافع مناسبات مردسالارانه بوده، نه فقط به تقویت عقب مانده ترین ارزشهای مردسالارانه در آمریكا اقدام کردند، بلكه ضدزن ترین دولتهای منطقه را شكل دادند، تقویت و حمایت کردند . بهمین جهت امپریالیستها و در راس آن آمریكا هیچ زنی را در هیچ نقطه ای از جهان رها نخواهند کرد . افغانستان نمونه بسیار برجسته این تجربه می باشد. تجربه استفاده عوامفریبانه امپریالیسم آمریكا از شعار رهایی زنان در افغانستان برای پیشبرد جنگ تجاوزکارانه اش؛ گزارش این کارزار در نشریه شماره ٥ هشت مارس درج شده است.

اهمیت این دو کارزار

پیش از هر چیز طی این دو کارزار سعی کردیم تکاید آنیم که رهایی زنان فقط بدست خودشان امكان پذیر است و هیچ نیروی امپریالیستی یا مرتجعی نمی تواند برای زنان رهایی بیاورد.

این کارزار نشان داد که یك جنبش انقلابی دمكراتیك زنان باید موضع روشنی در برابر امپریالیستها داشته باشد . ما با اتكا به موضع ضدامپریالیستی قادر شدیم در اوضاع پیچیده بعد از ١١ سپتامبر، منافع خود را بعنوان زنان تشخیص داده و صف دوستان و دشمن ان مان را مشخص کنیم.

این کارزار در سطح درونی به ما آمك کرد که بر سر ضرورت موضع ضدامپریالیستی داشتن جنبش زنان متحدتر شویم . در عین حال در سطح بیرونی این کارزار موفق شدیم با گرایش انقلابی زنان در کشورهای غربی تماس گرفته و آﻧﻬا نیز ما را بعنوان نیروی رادیكال و جدی زنان بشناسند.

از آنجاییكه زنان نیروی اجتماعی مهمی در جهان هستند همواره امپریالیستها و نیروهای مرتجع تلاش می آنند زنان را جهت منافع خود به پای این یا آن سیاست بكشانند . این مسئله ضرورت استقلال و داشتن موضع قاطع ضد امپریالیسم و ضد ارتجاع را در جنبش زنان صد چندان کرده است.

شرکت در تظاهرات علیه سفر بوش به آلمان

تعداد محدودی از فعالین هشت مارس در این تظاهرات شرکت کردند . این تظاهرات علیه سیاستهای جنگ طلبانه آمریكا برگزار شد. هدف از سفر بوش متحد کردن سایر کشورهای امپریالیستی اروپایی در جهت حمایت از نظامی کردن جهان بود.

فراخوان این تظاهرات از طرف نیروهای طرفدار صلح و ضد امپریالیست داده شد . این سفر درست در زمانی انجام می گرفت که دولت اسرائیل، فلسطین را به اشغال خود درآورده و قتل عام بی سابقه ای در اردوگاه های فلسطینی به راه انداخته بود و دولت آمریكا از این حرکت اسرائیل حمایت کرده بود . هزاران زن فلسطینی یا به قتل رسیده یا خانه هایشان بر سرشان خراب شد یا بی خانمان در اردوگاه های ویران ، از گرسنگی و بدون دسترسی به امكانات پزشكی در محاصره نیروهای نظامی اسرائیل جان خود یا کودکان و نزدیكانشان را از دست دادند . حاصل نظامی گری و جنگهای تجاوزکارانه امپریالیستی، قربانی شدن هزاران زن در نقاط مختلف جهان بوده است.

ما بعنوان فعالین جنبش زنان نه تنها باید در مبارزات توده ای علیه امپریالیستها در کشورهای مختلف جهان شرکت کنیم، بلكه می بایست حمایت خود را از جنبشهای اعتراضی به طرق مختلف نشان دهیم . مبارزه علیه مردسالاری، جدا از مبارزه علیه مناسبات ستمگرانه طبقاتی، نژادی، مذهبی و ملی نیست . جنبش زنان اگر با مبارزات گوناگون انقلابی همگام نشود، بعنوان جنبشی که در عمیق ترین مبارزه علیه اشكال گوناگون ستم، ذینفع است، موجودیت خود را زیر سوال خواهد برد.

جای فعالین سازمان ما در مبارزه علیه راسیسم، در مبارزه برای حقوق پناهندگان، در مبارزه علیه جنایات اسرائیل در فلسطین و سایر مبارزات جاری کمرنگ است.

کارزار سیزدهمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در ایران

برخی واحدهای سازمان هشت مارس این مراسم را همچون هرسال، در ماه سپتامبر برگزار کردند. در این مراسم به این موضوع که زندانی سیاسی کیست، پرداخته شد. در شرایطی که سران جمهوری اسلامی به جان هم افتاده کند و در دعواهای درونی شان، امثال گنجی، باقی، نوری و... به زندان افتاده کند، رژیم تلاش می کند جانیانی را که در شكنجه و کشتار فرزندان خلق دست داشتند، بعنوان قهرمانان توده ها جا بزند تا مردم فرزندان خفته شان در خاوران و زندانیان سیاسی گمنام را در سیاهچالهای رژیم فراموش آنند و بر ستمی که به گنجی و..... می شود اشك بریزند!!!  ما تلاش کردیم بار دیگر تاکید کنیم که دعواهای درونی رژیم هیچ ربطی به مردم ندارد و قهرمانان مردم همان آسانی هستند که در راه خلق جان باختند و هرگز با دشمنان خلق سازش نكردند، نه این جانیانی که خودشان عاملین سرکوب و کشتار انقلابیون بودند.

برخی کمبودها و ضعف ها مهمترین مانع پیش پای ما این است که زنان بیشماری که به ما نزدیك هستند، تماس نداریم. این مسئله موجب می شود که سطح فعالیتهای ما و در نتیجه میزان گسترش  کم شود . برای برطرف کردن این مشكل باید سعی کنیم مراکزی که زنان تمرکز بیشتری دارند را پیدا کنیم. باید به تجارب تا کنونی مان اتكا کنیم و ببینیم که در کدام مناطق امكان دسترسی به بیشترین زنان را داشته ایم .

طریق دیگر فعال کردن سایت هشت مارس و سایر فعالیتهای اینترنتی است . باز هم باید به تجربه محدودمان در این زمینه مراجعه کنیم و ببینیم چقدر بازدهی داشته است. به هر حال شكی نیست که از طریق اینترنت، ما به تعداد وسیعتری از زنان دسترسی خواهیم داشت.

 مشكل بعدی شكل سازمانی فعالیتهاست . واقعیت این است که اگر بخواهیم تك مرکزی حرکت آنیم، فعالیتهای ما بسیار کند و غیرخلاق خواهد بود و به شرایط کنونی جهان و تحولات پرشتابی که مداوما در مناطق گوناگون رخ می دهد نخواهیم رسید. واحدهای گوناگون و فعالین پراکنده هرکدام باید بعنوان مراکز مختلف عمل کنند تا بتوانیم با نیروی محدود حداکثر تاثیر را داشته باشیم .

روشن است که بازده فعالیت دو فرد متشكل، بسیار بیشتر از بازده فعالیت مثلا پنج فرد پراکنده است. فعالیت متشكل یعنی اینكه جمع شویم با اتكا به دیدگاه عمومی، اوضاع را تحلیل آنیم، نقشه بریزیم و سپس عمل کنیم . برای این کار نمی توانیم منتظر مرکزی شویم که برای هر منطقه تحلیل کند، نقشه بریزد و طرح فعالیت بدهد .این شكل سازماندهی ابتدایی است که در شرایط اکنونی ناکارآمد می باشد.

کمبود دیگر تا کنونی ما در رابطه با برنامه ریزی برای مطالعات جمعی فمنیستی بوده است . نقطه قوت جنبش زنان در اتكا به خرد جمعی، تصمیم گیری جمعی و ساختار انتخابی و دمكراتیك تشكیلاتی است و کمك متقابل ما زنان در به وجود آوردن فضایی که با کمك یكدیگر بتوانیم اشكال مختلف ستمگری را ابتدا بشناسیم و سپس بشناسانیم و عاقبت راههای برون رفت از آن را جستجو کنیم. در این راستا بدون مطالعه سیستماتیك نمی توانیم منتظر نزول آگاهی فمنیستی باشیم. اعتراض به تجاوز آمریكا در افغانستان و بی تفاوت نبودن به عربده های جنگ طلبانه سرمایه به همان اندازه مهم است که مبارزه علیه فرهنگ عقب مانده و ارتجاعی مردسالار .به این جنبه از مبارزه، یعنی مبارزه علیه فرهنگ عقب مانده مردسالار، نباید کم بها داده شود. یکی از کارکرد فرهنگ مردسالارانه در جنبش زنان همواره تضعیف همبستگی زنانه و از بین بردن تشكلا ت زنان بوده است.

پیوند با جنبش زنان در داخل بمثابه گامی در جهت فعالیت هایمان برای اینكه بتوانیم در شرایط  کنونی به سهم خود نقشی  در تغییر و تحولات  داشته باشیم، برای اینكه بتوانیم نقشی در تعیین مسیر و سرنوشت خودمان داشته باشیم، برای اینكه بتوانیم زنانی را که مثل ما فكر می آنند و متعلق به همان گرایش انقلابی ای در جنبش زنان هستند که ما هستیم را متحد کنیم، باید بتوانیم با جنبش زنان در ایران بمعنای وسیع این کلمه، پیوند گسترده تر برقرار کنیم .

هشت مارس باید بتواند جنبش زنان در ایران را خطاب قرار دهد و از نظر سیاسی بر فعالین و صاحب نظران و صفوف این جنبش تاثیر گذاشته و تاثر پذیرد.. این کار مستلزم تبادل نظر و مباحثه و مبارزه با بخشها و گرایشات مختلف این جنبش، پرداختن و نظر داشتن در مورد مسائل عمده و حیاتی مربوط به جنبش زنان بطور عموم و جنبش زنان در ایران بطور خاص، است.  

نشریه

از مجمع عمومی سال گذشته تا بحال دو شماره نشریه هشت مارس منتشر شده است . محتوای این دو شماره به مسائل سیاسی کلان در سطح ایران و جهان از زاویه زنان پرداخته است . در مقالاتی که اختصاص به موضوع افغانستان و فلسطین داشت، سعی شد ربط مسئله زنان به این مسائل سیاسی مهم روز نشان داده شود . این نقطه مقابل دیدگاهی است که مبارزه زنان برای رهایی را بی ارتباط با مسائل سیاسی می بینند . در عین حال سعی شده در این دو شماره به مسائل دیگر مربوط به زنان  نیز پرداخته شود، مثلا تفكرات موجود در بین نیروهای سیاسی، مسائل هنری و مسائل زنان در عرصه علمی. بعبارتی سعی شده بطور همه جانبه به مسائل زنان نگاه شود.

کمبودهای نشریه

متاسفانه خواست ما که هر سه ماه یك بار نشریه منتشر آنیم، امكان پذیر نبوده است . از طرف دیگر فعالین تشکل هشت مارس  هنوز به قدر کافی از نشریه بعنوان ابزاری برای ارتقای وحدت خود و پیشبرد مبارزه استفاده نكرده اند . هنوز مطالب نشریه توسط عده محدودی تهیه می شود در حالیكه نشریه باید انعكاس فعالیتها و نظرات واحدها باشد که از طریق تهیه گزارش از فعالیتهای خود و سایر زنان و تهیه خبر و مطالب گوناگون در رابطه با زنان یاری رسانند.

در رابطه با اشكال خاص و گوناگون مردسالاری مقالات کمی در نشریه نوشته شده است . ما به مسئله مردسالاری بعنوان بینشی که ارزشهای معینی را در بین زنان و مردان جا می کند ازد، کم برخورد کرده ایم . اما جدی ترین کمبود نشریه در زمینه انعكاس مطالبات زنان در داخل کشوراست. در زمینه ستم مذهبی بر زنان، مطالب کمی تهیه کرده ایم در حالیكه شكل خاص ستمگری حکام بر زنان در ایران، بر پایه قوانین شرعی است . سازماﻧﻬای زنان باید نقش تعیین آننده ای در افشای ارزشها و افكار دینی ضد زن که در جامعه حکام است بعهده بگیرند و به جوانب گوناگون و خاص شعار جنبش مردم که جدایی دین از دولت است، بیشتر بپردازند. نقش نشریه در شناساندن گرایشات گوناگون فمنیستی در جنبش زنان تقریبا صفر بوده است . خلاصه کنیم، نشریه عمدتا باید منعكس آننده جوانب گوناگون گرایش دمكراتیك و انقلابی زنان باشد.

چه باید کرد؟

زنان نمی توانند بدون بررسی اوضاع سیاسی در سرنوشت سیاسی جامعه دخالت کنند و مبارزه خودشان را برای در هم شكستن زنجیرهای اسارت به پیش برند . قبل از هر چیز باید نقدی همه جانبه از سیاستها و نقشه های جمهوری اسلامی، آمریكا و دیگر حكومتها و جریانات مردسالار داشته باشیم.

زنان خواهان سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی هستند . حكومت دین سالار و مستبد جمهوری اسلامی جهنمی از فقر و مناسبات عقب مانده سنتی برای زنان ساخته است . زنان خواهان قطع دست قدرتهای سرمایه داری جهانی مشخصا آمریكا از سیاست و اقتصاد ایران هستند. زنان ایران نیازی به قیم های جنایتكاری که در سراسر قرن بیستم با بمباراﻧﻬای هولناك و نظام اقتصادی دهشتناك، اکثریت مردم کره زمین را به مرگ ناگهانی یا تدریجی محكوم کرده کند، ندارند ! زنان نمی توانند

از کسانی انتظار اعطای آزادی داشته باشند که در چند دهه گذشته قیم و پرورش ذهنده رژیم های حیوان صفتی مانند نظامیان آمریكای لاتین، شکه ایران و بنیادگرایان اسلامی مانند طالبان و جمهوری اسلامی بوده کند.

وظیفه تشکلات و فعالین زنان است که  بر مبارزه خود جهت رهایی و آزادی زنان برای سرنگونی جمهوری اسلامی مبارزه کنند.

جنبش مترقی زنان باید  نقاب از دلسوزی های جانیان آمریكایی بردارند و نگذارد که گرگ در لباس میش ظاهر شود.

جنبش مترقی و رادیکال زنان باید برای دامن زدن به مقاومت و گسترش آن جهت اتحاد صفوف زنان تلاش کند.

متحد آنند. سیاست مشترك و شعارها مبارزاتی و حرکات مقاومت جویانه ای را برای ایجاد چنین اتحاد و مقاومتی پیش بگذارند .وظیفه سازماﻧﻬا و فعالین زنان است که مطالبات آزادی خواهانه زنان را در میان جنبش های دیگر نیز جابیندازند و آنان را به موضع حمایت از مقاومت و مطالبات زنان بران گیزند :جنبش اعتصابی کارگران و جنبش دانشجویی و جنبش فرهنگی نویسندگان و شعرا در زمره مهمترین آﻧﻬا هستند. ما خواهان حمایت آنان از مطالبات و شعارهای جنبش زنان هستیم . برابری کامل حقوق زن و مرد لغو حجاب اجباری، فشرده این مطالبات و شعارهاست که خود انعكاسی خاص از خواست عمومی مردم ایران مبنی بر جدایی دین از دولت است. زیرا نابرابری زن و مرد و انقیاد زنان توسط قوانینی مانند حجاب اجباری و غیره بیش از هرجا در قوانین شرعی حكومت جمهوری اسلامی ایران فشرده است.

وظیفه ما افشای مقاصد آمریكا در مورد دفاع از مردم و زنان ا یران است . ملکرد آمریكا در افغانستان،درسی تلخ برای همه زنان خاورمیانه است که چگونه آمریكا سران قبایل را بار دیگر بر مردم و زنان افغانستان تحمیل کرد. مقابله با سیاستهای عوامفریبانه آمریكا برای رشد مستقلا نه جنبش زنان و جهت گیری ترقی خواهانه آن حیاتی است . وظیفه سازماﻧﻬا و فعالین زن، حمایت از جنبش جهانی زنان و جنبش علیه سیاستهای اقتصادی بانك جهانی و صندوق بین المللی پول است .

هیئت مسئولین سازمان زنان هشت مارس (یرانی- افغانستانی) اوت ٢٠٠٢