جنگ علیه زنان
بیش از یک سال است که از نسل کشی فلسطینیها توسط استعمارگران فاشیست اسرائیلی میگذرد. دامنه جنگ ارتجاعی به لبنان هم رسیده و قتل عام مردم لبنان نیز در جریان است. حملههای موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل و حملات تلافی جویانۀ اسرائیل به پایگاههای نظامی جمهوری اسلامی، تبلوری از تضادهای امپریالیستهای روس و آمریکا است که توسط نمایندگان منطقهای شان، رژیم جمهوری اسلامی و اسرائیل پیش میرود.
در طی بیش از هفت دهه و بویژه در یک سال گذشته، دولت سرمایه داری اسرائیل، فاشیستیترین اعمال بر علیه مردم فلسطین را بکار بسته است. نتیجه این اعمال فاشیستی تا کنون به قتل عام ۴۳ هزار نفر از مردم فلسطین، زخمی شدن بیش از ۱۰۰ هزار نفر و نبود هیچ امکان پزشکی برای درمان آنان، سرگردانی میلیونی مردم، به تلی از خاک مبدل شدن غزه هم چنین در هفتههای اخیر در لبنان، تخریب مناطق مسکونی وسیع، کشته شدن بیش از ۲۰۰۰ نفر و آوارگی میلیونی مردم؛ انجامیده است. قلدریهای اشغالگران اسرائیلی که به هیچ جنبدهای در غزه رحم نمیکنند، در حقیقت قلدری بزرگترین جنایتکار جهان، یعنی امپریالیسم آمریکا است که میخواهد از طریق نسل کشی فلسطینیها توسط پادگان نظامیاش اسرائیل و همیاری و همکاری امپریالیستهای اروپایی، «نظم نوین» خود را سازمان دهند و در مقابله با امپریالیستهای روس و چین، «چهره خاورمیانه» را در خدمت به استراتژی جهانی خود تغییر دهند. با این هدف، امپریالیستهای آمریکایی علاوه بر کمکهای نجومی مالی و تسلیحات پیشرفته، ۷۰هزار تن بمب از ۹۰ هزار بمبی که بر سر مردم فلسطین ریخته شده است را در اختیار نژاد پرستان استعمارگراسرائیلی قرار داده است.
روشن است که در نسل کشی فلسطینیها، به هیچ کس رحم نشده است، اما طبق دادههای گوناگون حتی از نهادهای امپریالیستی هم چون سازمان ملل، هیچ مکان امنی برای زنان در غزه وجود ندارد. این جنگ به شیوه بیسابقهای زنان را هدف قرار داده، آنان را میکشد و زخمی میکند. بر طبق آمار ها، روزانه دول اسرائیل/آمریکا بطور متوسط بین ۶۳ تا ۶۵ زن را به قتل میرسانند. بر اساس گزارش کارشناسان سازمان ملل، تعدادی از زنان، نوجوانان و کودکان دختر در غزه توسط سربازان اسرائیلی اعدام شده اند. در این گزارش هم چنین آمده است که موارد متعددی از هدف گیری عمدی و کشتار غیر قانونی زنان و کودکان فلسطینی در حال فرار، توسط ارتش اسرائیل انجام شده است. در عین حال، بیش از یک میلیون زن و دختر بچه آواره و سرگردان بدون سر پناه، غذا و آب، بیشترین بار خشونت وحشیانه و سازمان یافته جنگ ارتجاعی را بدوش میکشند.
این کاملا محرز است که زن ستیزی و نژاد پرستی از پایههای مهم و اصلی سیستم سرمایه داری اشغالگران اسرائیلی است. هدف اسرائیل این است که بتواند با قتل عام مردم، فلسطین را تماما اشغال نماید و باقیمانده سرزمینشان را غصب و شهرکسازی کند. بکار برد حداکثر توان نظامی توسط صهیونیست ها/امپریالیستها برای بدست آوردن این هدف است. اما عملی شدن این هدف بدون قتل عام زنان و کودکان امکانپذیر نیست. به همین دلیل در میان خیل عظیم کشته شدهها بیشترین آمار مربوط به زنان و کودکان است.
هیچ نوشتهای نمیتواند جنایاتی که اشغالگران اسرائیلی بر مردم بویژه زنان و کودکان روا داشته است را توصیف کند. تحقیقات نشان میدهد که در اکثر جنگهای ارتجاعی و زد و خوردهای شبه نظامیان، زنان و کودکان قربانیان اصلی هستند. در شرایط کنونی، این واقعیت خود را بطور متمرکز در مورد موقعیت زنان فلسطینی نشان میدهد. یک سوم کشته شدگان فلسطینیها را زنان و کودکان دختر تشکیل میدهند. آن دسته از زنان و کودکان دختر که تا کنون از نسل کشی جان سالم به در برده اند، با ترکیبی مرگبار از آوارگی، بیخانمانی، بیماریهای عفونی، کم آبی و گرسنگی ساخته دست دولت مردسالار و نژاد پرست اسرائیل به رهبری نتانیاهوی جنایتکار، دست و پنجه نرم میکنند.
با جرئت میتوان بیان کرد که جنگ علیه زنان و کودکان، از اهداف مرکزی برای تحقق نسل کشی و نابودسازی ریشهای ملت فلسطین، توسط اسرائیل است.
در میان صدها هزار زن آواره در غزه، ۵۰ هزار زن باردار در موقعیت ریسک بالا قرار دارند. به خاطر ممنوع کردن کمکهای داروئی، بمب باران بیمارستانها و مراکز کمکرسانی به زخمی ها، هیچ گونه وسایل بهداشتی، داروهای مسکن، دکتر و پرستار برای ۱۸۰ نفر زنی که روزانه در غزه زایمان میکنند، وجود ندارد. به همین دلیل هزاران زن در بین خیل عظیم آوارگان، مجبور شدهاند که در خانههای ویران شده و در جادهها و اماکنی غیر بهداشتی که خطر ابتلا به عفونت ها را برای مادران صد چندان میکند، زایمان کنند.
هزاران نفر مادران شیرده و دهها هزار زن باردار، از آب تمیز و غذا محروم اند. تحت تاثیر شرایط و اوضاع جنگی و فشارهای غیر قابل توصیف، مرده زائی و سقط جنین افزایش بیسابقهای یافته است و قابل مقایسه با قبل از نسل کشی نیست. با در نظر گرفتن این که مادرانی که مردهزایی و یا سقط جنین میکنند، از مراقبتهای پزشکی و حتی از داشتن اولیهترین نیازها هم چون نوار بهداشتی به خاطر خون ریزی، محروم اند. نبود همین نیاز اولیه برای دوران پریود صدها هزار زن و نوجوان دختر باعث شده است که آنان از پارچههای غیر بهداشتی استقاده نمایند و همین موضوع به عفونتهای گوناگون در بین آنان دامن زده است.با در نظر داشتن این موضوع که اکثریت زنان آواره از حمام و توالت محروم هستند و در اردوگاه ها هم برای هر ۲۰۰۰نفر یک دوش حمام و برای هر ۵۰۰ نفر یک توالت موجود است. علاوه بر همه این ستم های آشکار بر زنان، نوجوانان و کودکان دختر، آنان تلاش می کنند که با غم و انده و آسیب های عمیق خود با از دست دادن فرزندان، همسران، والدین، بستگان، خانه ها و...؛ کنار بیایند و در برابر این شرایط دهشناک مقاومت کنند.
مقاومت در میان ستمدیدگان بویژه زنان فلسطینی ستودنی است. این مقاومتها ریشه تاریخی دارد که آنان نسل به نسل از دوران اشغال فلسطین از سالهای ۱۹۴۸ که مردم را از شهرها و روستاهای خود برای تاسیس دولت اشغالگر اسرائیل راندند از خود نشان دادند. هفت دهه مقاومت، نقش مهمی در تقویت اراده آنان برای مقاومت امروزیشان دارد. همواره مقاومت مردم فلسطین در برابر صهیونیستها برای همه مبارزین و انقلابیون در سراسر جهان الهام بخش بوده است.
این هم واقعیتی انکار ناپذیراست که موضوع مبارزه مداوم و بدون وقفه با ستم بر زن در فلسطین را نمیتوان موضوعی جدا از جنبش رهایی ملی دانست. این مبارزه از یک طرف به سازماندهی تودهای زنان کمک میکند و از طرف دیگر تفکرات پدر/مردسالارانه حماس و همه گروههای زنستیز اسلامی و رخنه آن در جامعه را به چالش میکشد. تا زمانی که زنجیر اسارت بر دست و پای زنان بسته باشد، رهایی ملی با هر شکل از مقاومت و مبارزه و با هر فداکاری حاصل نخواهد شد. این موضوع مهم را هم باید در نظر گرفت که زنجیر استعمار و استثمار، با زنجیر ستم بر زن، ستم بر کوییرها و سایر اشکال ستم جنسیتی است که کامل شده و رهایی تودههای ستمدیده زنان و کل مردم فلسطین از بنیادگرایان اسلامی و همه مرتجعین داخلی و فاشیستهای اسرائیلی، با در هم شکستن کل زنجیر ستم و استثمار و استعمار که ستم بر زن و ستم بر کوییرها نیز یکی از حلقه مهم آن است، بدست خواهد آمد.
در یک سال گذشته، سلاخی فلسطینیها از زمین و هوا و آتش زدن زنده زنده آنان و تبدیل کردن غزه به تلی از خاک، به درجاتی ماهیت و کارکرد امپریالیستهای آمریکایی و پادگان نظامیاش اسرائیل و دول امپریالیستی اروپایی را در نزد بسیاری از مردم جهان بویژه درمیان خیل عظیمی از مردم در آمریکا و اروپا روشن ساخته است. به درجاتی توهم نسبت به «قوانین بین المللی»، «حقوق بشر»، «دمکراسی»، «آزادی بیان» و…، که سالها امپریالیستها مدعی آن بودند را فرو ریخته است. مردم نه تنها در خاورمیانه بلکه در آمریکا، اروپا و سراسر جهان بازتاب چرک و خون، جنایت و قساوت وصف ناپذیر سیستم امپریالیستی حاکم بر جهان را در نسل کشی فلسطینیها دیدند. همین امر به تضاد تودههای مردم با امپریالیستهای آمریکایی و اروپایی عمق بخشیده و به بیداری بخش قابل ملاحظهای از مردم جهان کمک نموده است.
اما در ایران سکوت آزار دهنده بخش قابل ملاحظهای از مردم در برابر نسل کشی فلسطینی ها، چه آگاهانه و چه نا آگاهانه، زمینههای مناسبتری را برای تبلیغات جریانات راست افراطی مهیا کرده است. این زمینه مناسب به سلطنت طلبها به سرکردگی رضا پهلوی، فمینیستهای امپریالیستی هم چون مسیح علینژاد و سایر نیروهای راست، این امکان را داده است که تحت نام این که «جمهوری اسلامی از فلسطین حمایت میکند» تفکر مسموم و ارتجاعی خود مبنی بر «دشمن دشمن من دوست من است» را پیش گذارند و به حول آن به تبلیغات گسترده بپردازند. هرقدر این تفکر که «اسرائیل، دشمن جمهوری اسلامی، دوست ما است» در بین مردم پخش شود، اوضاع برای این دارودسته مهیاتر میشود تا بر بسترآن بتوانند عجز ولابه و تقاضای بیوقفهشان از آمریکا/اسرائیل برای حمله نظامی به ایران و رژیم چنج را در نزد تودها مقبول جلوه دهند و شرایط را برای به قدرت رساندن خود بر پایه قتل عام مردم، آماده کنند.
در مقابل این دارودسته خود فروخته و بر پایه واقعیتها باید به اشکال گوناگون به مردم توضیح داده شود که رژیم جمهوری اسلامی هرگز مدافع ستمدیدگان فلسطین نبوده و نیست. جمهوری اسلامی و حمایت آشکار و پنهاناش از حماس، حزب الله و سایر نیروهای اسلامی مرتجع در غزه، لبنان و…؛ هیچ ربطی به مردم و منافع آنان در فلسطین، لبنان، عراق و سوریه ندارد. این حمایتها در راستای اهداف و منافع جمهوری اسلامی در منطقه و برای کسب موقعیت بالاتر و از این طریق گرفتن امتیازات بیشتر از امپریالیستها صورت میگیرد.
به همان ترتیب مخالفت اشغالگران اسرائیلی با رژیم جمهوری اسلامی، به هیچ وجه به این معنی نیست که اینان در کنار مردم قرار داردند. تضاد بین اسرائیل و جمهوری اسلامی، تضاد بین مرتجعین برای منافع و اهداف ستم گرانه، استثمارگرانه و استعمارگرانهشان است.
بار دیگر، شرایط حساس و بس خطرناک کنونی این وظیفه را در برابر همه از جمله فعالین و تشکلات رادیکال و مبارز زنان قرار میدهد که بتوانند ماهیت و کارکرد استعمار، ستم و استثمار سیستم امپریالیستی و اسرائیل اشغالگر را افشا نموده تا بر پایه آن تفکر درست و اصولی در میان مردم فراگیر شود. تفکری که بتواند به این واقعیت مسلح شود که با وجود سیطره سیستم امپریالیستی بر جهان، سرنوشت همه مردم جهان بهم گره خورده است.
در همین یک سال گذشته روشنتر از قبل عیان شد که در این نسل کشی همان گونه که همه مرتجعین در کنار یکدیگر قرار دارند، میلیونها نفر از مردم جهان نیز در کنار مردم فلسطین ایستادهاند و علیه سیاستهای استعماری امپریالیستهای آمریکایی، اروپایی، صهیونیستها و همه مرتجعین به اشکال گوناگون در خیابان، دانشگاه و مدرسه، در سخنرانی ها، در عرصههای مختلف هنری و…؛ مبارزه میکنند و هر روز این صف مبارزاتی در حال گسترش است.
بجاست که مردم ستمدیده ایران نیز به خیل عظیم مبارزاتی در همبستگی با مردم فلسطین بپیوندند. باید در نظر گرفت که اگر بخش بزرگی از مردم به این واقعیت دست پیدا کنند که با مردم فلسطین هم سرنوشت هستند، به آنان کمک بزرگی خواهد کرد که در مبارزه انقلابی خود، صف دوست را از صف دشمن تفکیک کنند. با این سمت گیری درست و جهت دار است که میتوانند در پیمودن مسیر مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و قطع دست کلیه امپریالیستهای شرق و غرب، گامهای موثر بردارند.
در آخر روی سخن با زنان* بویژه زنان پیشرویی است که در مبارزات گوناگون و به طور خاص در خیزش ژینا نقش پیشتازی را بر عهده داشتند، این است که همبستگی با زنان و مردم فلسطین را جزئی جدا ناپذیر از مبارزه خود علیه ستم جنسی /جنسیتی و سایر ستمهای وارده بر اقشار و طبقات دیگر جامعه بدانند. ایستادن در کنار زنان و بطور کلی مردم ستمدیده فلسطین با آگاهی انقلابی، به رژفای مبارزاتی علیه حجاب اجباری و رژیم جمهوری اسلامی میافزاید و به گسترش صف مبارزین در ایران و منطقه یاری میرساند. هر قدر صف مبارزه زنان همراه با آگاهی انقلابی در ایران و منطقه گسترش یابد، بنیادگرایان مذهبی و قدرتهای امپریالیستی و اهدافشان تضعیف خواهد شد و شرایط برای طی کردن مسیر انقلاب واقعی هموارتر خواهد شد.
برگرفته از نشریه هشت مارس شماره ۶٣
نوامبر ۲٠۲۴ – آبان ١۴٠٣