شعری از: محمود درویش

 

بر این زمین چیزی هست

که ارزش زیستن داشته باشد:

آوریل مه آلود،

عطر نان تازه در سپیده‌دم

دانایی زن در برابر مردان

دست نوشته‌های آشیل

سرآغاز عشق

گیاه نودمیده از دل سنگ

مادران منتظر،

منتظران ترنم نی

و هراس اشغالگران

حتی از خواب

و از خاطرات ما.

بر این زمین چیزی هست

که ارزش زیستن داشته باشد:

پایان سایه‌سار سپتامبر

بانویی با باغ زردآلویش

در چکامه‌ی چهل سالگی

تابش ترانه‌ی آفتاب

بر میله‌های زندان

ابری انبوه در کشف کائنات

شادمانی بی شمار مردمان ما

هم کلامی کسانی

که با تبسم و ترانه

تسلیم مرگ می‌شوند،

و هراس ستمگران

حتی از طعم ترانه‌های ما.

برگرفته از نشریه هشت مارس شماره ۶٣

نوامبر ۲٠۲۴ – آبان ١۴٠٣