به مردم ایران:

چگونه می‌خواهید از یک طرف جمهوری اسلامی را با انقلاب حقیقی سرنگون کنید ولی در نژاد پرستی با جمهوری اسلامی علیه افغانستانی‌ها هم دست باشید؟

شعله

دو سال از خیزش تاثیر گذار و الهام بخش «زن زندگی آزادی» می‌گذرد. این خیزش مخصوصا بخاطر پر رنگ بودن نقش زنان در آن نه تنها برای مردم ایران بلکه برای ما زنان افغانستانی نیز نوید بخش بود. ما زنان افغانستانی، پیشروی مبارزاتی زنان علیه حجاب اجباری و تمام مناسبات زنستیزانه جمهوری اسلامی را بعنوان پیشروی خود می دانیم. ما می‌دانیم که در هر زمان دستاوردهایی که در اثر مبارزه‌های زنان و مردم ستمدیده در ایران و در هر گوشه از جهان بدست می‌آید، مربوط به همه مبارزان جهان است.

خیزش ژینا بود که باعث ضربه زدن به تفکرات پدرسالارانه و ستم بر زن با تاکید بر حجاب اجباری شد، همچنان باعث ضربه زدن به تفکرات شونیستی شد، و همچنان باعث شد که اتحاد و همبستگی با ملیت‌های ستمدیده کورد، بلوچ، عرب، آذری را دامن بزند. موضوع انقلاب را به میان آورده، باعث ایجاد روحیه مصاف طلبی با رژیم زن ستیز و طفل کش جمهوری اسلامی و نترسیدن از مرگ شد. تعدادی از مهاجرین افغانستانی به شکل فعال در این خیزش همراه با مردم ایران سهم گرفتند و حتی بعضی از جوانان جان‌شان را برای رهایی کل مردم از دست ستمگران حاکم از دست دادند. مبارزه ما، مبارزه مشترکی است برای رهایی از انواع ظلم و ستم‌هایی که چه از طرف جمهوری اسلامی و چه طالبان به ما مردم روا می‌شود. ما با اتکا به همه دستاوردهای مبارزاتی شما زنان و مردم ستمدیده ایران در تلاشیم که مبارزه ما را علیه امارت طالبان به پیش ببریم تا زمان رسیدن به آخرین هدف ما یعنی سرنگونی انقلابی.

شما زنان و مردمی که در خیزش «زن زندگی آزادی» حماسه‌ها آفریدید، فداکاری کردید، زندانی شده و حتی مبارزه‌تان را در زندان‌ها ادامه دادید، چرا نسبت به افغانستان ستیزی که در ایران بیداد می‌کند، سکوت کرده‌اید و حتی بدتر از آن این که بعضی از شما به دنبال اهداف رژیم فاشیست جهموری اسلامی و شاه پرستان نژاد پرست روان شده اید؟

شما مردمی که در خیابان‌ها بودید در خیزش «زن زندگی آزادی» از سرنگونی جمهوری اسلامی و از انقلاب بدست توانای خودتان سخن گفتید، چگونه می‌خواهید از طرفی رژیم را با انقلاب‌تان سرنگون کنید و از طرف دیگر هدف و خواست مشترک در نژاد پرستی و فاشیزم رژیم داشته باشید؟ چطور می‌شود انقلاب کرد و رژیم جهموری اسلامی را سرنگون کرد ولی همزمان در سرک‌ها و محل کار و محل زندگی به تحتانی‌ترین و فقیر‌ترین بخش طبقه کارگر و زحمتکش ایران یعنی مهاجرین و پناهجویان افغانستانی حمله کرده و زندگی را برای آن‌ها تبدیل به جهمنم کرد؟ چطور می‌شود به تبلیغات بسیار مسموم کننده و نژاد پرستانه سلطنت طلب‌ها علیه مهاجرین افغانستانی گوش داده و همراه شد؟ چطور می‌شود علیه رژیم و نیروهای سرکوبگرش مبارزه کرد ولی هم زمان در سرکوب کارگران و مردم فقیر افغانستانی هم دست سرکوبگران شد؟ چطور ممکن است که از مبارزات مردم و مخصوصا زنان ملیت‌های تحت ستم کورد، بلوچ، عرب و… پشتبانی کرد ولی از افغانستانی‌ها حمایت نکرد؟ چطور ممکن است که علیه جنایت‌های رژیم جمهوری اسلامی مبارزه کرد، اما با جنایت‌هایی که علیه افغانستانی‌ها اتفاق می‌افتد و هر روز هم دامنه‌اش گسترده‌تر می‌شود، با رژیم همکاری و یا هم سکوت کرد؟ همه می‌دانیم که سکوت نوعی از رضایت و همراهی است. این همان سکوتی است که بخش بزرگی از شما زنان و مردم ایران و حتی بعضی از نیروهای مردمی ضد رژیم، در مقابل نسل کشی فلسطینی‌ها پیش گرفته اید. در مقابل جنایتی که در طول یک سال با حمایت‌های آشکار امپریالیزم امریکا و دیگر قدرت‌های امپریالیستی از اشغالگران فاشیست اسرایلی در حال اتفاق است، هیچ عکس العملی از خود نشان نداده اید؟

این واضح است که سکوت و یا همکاری آشکار با رژیم شوونیست جمهوری اسلامی علیه افغانستانی‌ها و سکوت در برابر نسل کشی فلسطینی‌ها عملا به مبارزه شما در مسیر سرنگونی رژیم ضربه جدی وارد می‌کند. نمی‌توانید علیه ستمگر با حفظ جوانبی از ستمگریش هم چون افغانستان ستیزی، مبارزات‌تان را عمیق کنید و شرایط را برای انجام یک انقلاب حقیقی و بدون دخالت امپریالیزم جهانی هموار کنید.

امید واریم با مرزبندی با هر نوع از ستم به هر بخش از مردم در ایران، افغانستان و سراسر جهان بتوانیم دست در دست هم مبارزه متحدانه‌ای را علیه رژیم جمهوری اسلامی، امارت اسلامی طالبان و علیه قدرت‌های امپریالیستی، برای ساختن جهانی بدون مرز، ملیت و نژاد، جهانی عاری از دیگر ستیزی، جهانی بدون ظلم و ستم پیش ببریم.

برگرفته از نشریه هشت مارس شماره ۶٣

نوامبر ۲٠۲۴ – آبان ١۴٠٣