در سی و ششمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی
مبارزه علیه اعدام را به مبارزه تودهای و گسترده بدل کنیم!
قدرت گیری رژیم جمهوری اسلامی با اجباری کردن حجاب و به بند کشیدن زنان آغاز شد و به کردستان و سرکوب خونین تابستان ۵۸ رسید و با کشتار و اعدام ستمدیدگان و قتل رهبران ترکمن صحرا و تداوم آن در خوزستان و سرکوب خونین خلق عرب ادامه یافت. با شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی در سالهای نخست دهه ۶۰ تداوم یافت و در تابستان خونین ۶۷ اوج گرفت. تابستانی که در آن یک نسل از بهترین و فداکارترین و از جان گذشتهترین مبارزین و انقلابیون را در زندانها مقابل جوخههای اعدام قرار دادند و حمام خونی در سراسر زندانها و گورستانها و گورهای دستجمعی به راه انداختند.
آری رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی، برای تبدیل جامعه به گورستان و در خدمت به تثبیت خود، چنین جنایات فراموش نشدنی و نبخشیدنی را آفرید. جنایتی که با سکوت رضایت مندانه امپریالیستها و حامیانشان از جمله سلطنت طلبها و دیگر مرتجعین تایید شد.
اما تابستان داغ و خونبار ۶۷ نقطۀ پایان اعدام و قتل زندانیان سیاسی نبود و در تمامی سالهای گذشته، بنا بر شرایط و اوضاع داخلی و بین المللی در خدمت تداوم زندگی ننگین رژیم ادامه یافت: ترور فعالین و اعضای سازمانها و احزاب سیاسی در داخل و خارج از کشور، قتلهای زنجیرهای در دهه ۷۰، سرکوب و قتل دانشجویان در جنبش دانشجویی تابستان ۷۸، سرکوب خونین خیزش ۸۸.۹۶، ۹۸ و در خیزش ژینا در نیمه دوم ۱۴۰۱ و هم زمان گرفتن جان دهها هزار نفر از زندانیان جرائم عمومی.
تنها حربه رژیم جمهوری اسلامی برای بقا در مقابل مبارزات مردم ستمدیده، شدت بخشیدن به سرکوب است. بر بستر این سرکوب است که جنگ علیه زنان و تحمیل حجاب اجباری حدتِ بیشتری یافته است؛ چرا که زخم عمیق و شکست ایدئولوژیکی که زنان با مبارزات خود بویژه در خیزش ژینا و بعد از آن، علیه حجاب اجباری بر رژیم وارد کردند، تشدید جنگ علیه زنان را تبدیل به یک ضرورت برای بقای رژیم نموده است. در حقیقت جمهوری اسلامی در پی انتقام گیری از زنان، ملل تحت ستم و بطور کلی از مردم، در خیزش ژینا است. خیزشی که زنان نقش تعیین کننده، الهام بخش و پیشتاز را در آن بر عهده داشتند. خیزشی که ستمدیدگان، کُرد، بلوچ، عرب…، پیشروی آن را تضمین نمودند و توانستند توجه و حمایت مردم در سراسر جامعه را به جایگاه تعیین کننده مبارزات شان، جلب کنند. در کردستان، جوانان و نوجوانان دختر و پسر بویژه آن دسته از مبارزینی که بطور متشکل وارد میدان مبارزه شدند، با مبارزات شورانگیز خود نفس رژیم شونیست و فاشیست جمهوری اسلامی را گرفتند.
باید در نظر داشت که پس از قتل ژینا بود که موضوع زنان و ستم ملی در جامعه برجسته شد. در واقعیت زن بودن و کُرد بودن، تلاقی دو تا از مهمترین تضادهایی بوده که رژیم جمهوری اسلامی از بدو قدرت گیری تا کنون با آن روبرو بوده است. در عین حال در کردستان همواره مبارزه متشکل و سازمان یافته، جزئی از تاریخ مبارزاتی این خطه بوده و این امر برای جمهوری اسلامی غیر قابل تحمل بوده و هست.
بر این اساس و بر پایه تضادهای دیرینه رژیم که از ابتدای قدرت گیری با آن دست به گریبان بوده (موضوع زنان، ملل تحت ستم و فعالیت سازمان یافته) علت صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی و پخشان عزیزی در هفتههای اخیر معنا مییابد.
اما
در مقابل تمامی ددمنشیهای رژیم و اعدام معترضین خیزش ژینا، صدور بیوقفه حکم اعدام و بستن احکام طویل المدت برای زندانیان سیاسی بویژه فعالین زن، اعدام فلهای زندانیان عادی، اذیت و آزار، بازداشت و زندانی کردن خانوادههای دادخواه به جرم دادخواهی و…، از دل سیاهچال ها، کارزار «سه شنبههای نه به اعدام» که در حقیقت مبارزه علیه رژیم دار و شکنجه است، راه اندازی میشود و صدای این اعتراض از دیوارهای بلند و قطور زندانها عبور میکند و در جامعه طنین میافکند.
جمهوری اسلامی، فوج فوج فعالین حوزههای گوناگون مبارزاتی و معترضین خیزشهای اخیر بویژه خیزش ژینا را زندانی کرد تا از طریق این گروگانگیری مردم خشمگین و متنفر از کل نظام را مرعوب کند؛ اما زندانیان اسیر، با تمام تهدید ها، انواع شکنجه ها، اعتراف گیریهای اجباری و اعدام ها؛ زندانها را به مکانی برای ادامه مبارزه، برای دفاع از مبارزات اقشار و طبقات گوناگون و به مکانی برای مقابله با حکم شنیع اعدام بدل کرده و این چنین به اهداف مرتجعانه و سرکوبگرانه رژیم ضربه وارد کرد. آن چه که تا کنون محرز شده این واقعیت است که مرعوب کردن مردم با افزایش اعدامها که یکی از اهداف اصلی رژیم را در بر میگیرد، موثر واقع نشده است؛ چرا که پا به پای افزایش اعدام ها، کارزار «سه شنبههای نه به اعدام» در زندانها در حال گسترش و همه گیر شدن است و بیرون از زندان نیز مبارزات اصناف مختلف بدون وقفه ادامه دارد.
زنان زندانی سیاسی اوین در پیوستن به کارزار «سه شنبههای نه به اعدام» نه تنها با پیش گذاشتن شعارهایی هم چون «بند زنان اوین، هم صدا هم پیمان، تا لغو حکم اعدام، ایستادهایم تا پایان» در رسا کردن صدای اعتراض علیه شکنجه و اعدام نقش مهمی ایفا کردند، بلکه با صدور بیانیههای مختلف به افشای اهداف رژیم از اعدامها پرداختند. وقتی زنان زندان اوین در بیانیهشان اعلام کردند که «این نه فقط حکم اعدام شریفه بلکه حکم اعدام همه «ما» فعالین کارگری، سیاسی، مدنی، حقوق بشری و فعالین حوزه زنان است…»، بدرستی بر این واقعیت انگشت گذاشتند که افشا و مقابله با رژیم و اهدافاش از تشدید سرکوب و «عادی» سازی آن در جامعه و گرفتن جان انسانها با طناب دار، وظیفه همه «ما» هایی است که در حوزههای مختلف مبارزاتی سهم گرفته ایم.
ترفند تشدید سرکوب توسط جمهوری اسلامی با هدفِ ایجاد رعب و وحشت و کنترل جامعه، به عکس خود بدل شد و به موج تازهای از مقاومت نه تنها در زندانها بلکه در سطح جامعه، دامن زد. مبارزه مادران و خانوادههای دادخواه به رغم اذیت و آزار و به بند کشیدن تعدادی از آنان، مبارزه و مقاومت گسترده زنان* علیه حجاب اجباری، اعتراضات گسترده کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، ملیتهای تحت ستم، فعالین محیط زیست و…؛ نمونههای بارز این مقاومت و ایستادگی در فضای بشدت سرکوبگرانه است.
اگر فعالیت متشکل برای رژیم جمهوری اسلامی همواره خط قرمز بوده و هست، برای صف عظیم ستمدیدگان یعنی اکثریت جامعه، پاسخ صحیح به یک ضرورت برای پیشبرد مبارزه نقشهمند است. با پاسخگویی به این معضل دیرینه درون صفوف اقشار و طبقات ستمدیده است که میتوان مبارزه را بشکل توده ای، گسترده و متشکل علیه اعدام و درجهت درهم شکستن درهای زندان و آزادی همه زندانیان سیاسی که با سرنگونی انقلابی رژیم جمهوراسلامی میسر میشود، به پیش برد. در چنین مسیری است که از نفوذ و دخالت قدرتهای امپریالیستی حافظان نظم ستمگرانه و حامیانشان جلوگیری میشود.
در این میان فعالین و تشکلات مبارز و انقلابی زنان* هم چون سازمان زنان هشت مارس میتوانند و باید نه تنها به مبارزه خود علیه حجاب اجباری، که فشرده ستم جنسی/ جنسیتی میباشد، شدت بخشند، صفوف مبارزین خود را گسترش دهند و مردم بویژه مردان را درگیر این مبارزه حیاتی نمایند، بلکه با پیشبرد مبارزه سازمان یافته به فراگیر کردن شعار «نه به اعدام» در میان صفوف ستمدیدگان و کمک به ایجاد تشکلات تودهای و مورد نیاز انقلاب، یاری رسانند. بر بستر پیشبرد چنین مبارزه هدفمند و انقلابی است که یاد همه جانباختگان گرامی داشته میشود و راه مبارزاتیشان ادامه مییابد.
۳۰مرداد ۱۴۰۳/ ۲۰ اوت ۲۰۲۴