بیانیه سازمان زنان هشت مارس در افغانستان:
طالبان زنستیز و موج دستگیری زنان به جرم گردن نگذاشتن به حجاب اجباری!
امارت اسلامی طالبان در کنار دهها فرمان ضد زن حکومتی، اکنون فرمان دستگیری و زندانی کردن زنان در افغانستان را به خاطر گردن نگذاشتن به چادری صادر کرده است. از یک هفته بدین سو زنان را با پخش وحشت از ولایات غزنی، کابل: ساحات دشت برچی، پل سرخ و خیرخانه در رنجرهای نظامی به زندانها منتقل میسازد.
به نامِ زن، انقلاب و رهایی که سرشت آزادی زنان از چنگ حکومتهای مردسالار و زنستیز به آن گره خورده است.
امپریالیسم غرب با تجاوز نظامی به افغانستان، استعمارش را بر پایه حکومتهای اسلامی جهادی، جمهوریتی و طالبی، بنا کرده است؛ این حکومتهای اسلامی نیز محور سلطه و پایههای استحکام شان را در حجاب اجباری و در واقع در بدن زنان، فرو نشانده و ایستاده بر تن زنان حکومت مینمایند. این را باید در نظر داشت که حجاب اجباری صرفاً به معنی تحت لفظی آن یک اجبار پوششی نیست. حجاب اجباری بیرق و سمبل حکومتهای اسلامی برای نشان دادن ایدئولوژی شرعی و الهی شان به جامعه و به جهان است و در قدم بعدی، حجاب اجباری، مسیر و کانال سلطه بر بدن زنان و در واقع سرنوشت فردی و اجتماعی آنهاست.
زنان در چندین دهه حاکمیت حکومتهای اسلامی در قهقرای تاریخی و بدوی فرو برده شدهاند، و از حق و حرمت انسانی شان بهکلی محروم گردیده و به سطح مال، ملکیت، و اصطلاح پدرسالارانه ناموس خانواده، قوم، مذهب، حکومت و کشور تقلیل و کاست یافتهاند؛ اکنون نیز دستگیری زنجیرهایی زنان در رابطه به عدم تمکین از حجاب اسلامی توسط طالبان در حال جریان است. مسئولیت مبارزاتی و سازمانی خویش میدانیم که حقایقی را در این مورد به بازافشاگری بگیریم:
نخست، ستم جنسیتی بر زن و سایر جنسیتها در مغز استخوان نظام طبقاتی نهادینه شدهاست، و تا تقویم منحل کردن این نظام، هر نوع حکومتی روی کار آید، ستم جنسیتی را در اشکال سبک و سنگین آن حمل خواهد کرد؛ اما سنگینترین ستمهای جنسیتی را میتوان در شکل حکومتهای تئوکرات و مذهبی شبیه جمهوری اسلامی ایران و امارت اسلامی طالبان مشاهده کرد.
دوم، بر علاوه این واقعیت که حکومتهای مذهبی از ماهیت ایدئولوژیستی شان حامل و زارع ستم جنسیتی اند، این را از نظر نباید انداخت که در عصر امپریالیسم منحیث زشتترین نسخه سرمایهداری، برای بازتولید این حکومتها پولهای میلیاردی سرمایهگذاری میشود تا برنامه اشغال و استعمار امپریالیستها را تحت عنوان شاخصههای اتوپیایی و آرمانی بشری چون حقوق زن، کودک، آزادی بیان و مبارزه با تروریسم، تسهیل کند.
سوماً، از آنجایی که سازمان ملل منبع تجمع این امپریالیستهای حامی گروههای تروریستی است، هیچگاه نمیتواند راه حل عبور از دژخیم حکومتهای اسلامی چون طالبان، داعش و جمهوری اسلامی ایران باشد. سراسر تاریخچه کاری این نهاد از موضعگیری خشک و اغفالآمیزِ تقبیح، محکوم، ابراز نگرانی، آماردهی و صدور بیانیه فراتر نمیرود.
با وجود این همه، توجه بسیاری از مدافعین حقوق زن و جنبشهای غیر انقلابی زنان در افغانستان برای نجات زنان، معطوف به سازمان ملل است و هنوز نجات زنان را در دستان این سازمان محدود و تمنا مینمایند. چنانچه مرکز صلح و دموکراسی افغانستان در شبکه ایکس خود بیان کرده است که افغانستان نیازمند حضور قویتر سازمان ملل است به این دلیل که حقوق زنان و دختران از سوی گروه طالبان بهگونه بیرویه و بیپیشینه نقض میشود.
قبل از همه این مرکز، خود ترویجگر کلیشههای جنسیتی چون بکارت است که برای زنان نوجوان و جوان از عنوان زنستیزانه دختر استفاده میکند _دختر اگر بتواند یک مفهوم کاربردی منطقی داشته باشد، آن بیانگر رابطه فرزند مونث با والدینش است نه فراتر از آن_ و برای زنان متاهل که بکارت شان را از دست دادهاند عنوان زنان را بهکار میبرد.
ضمن آن، این مرکز خود متشکل از افرادی شبیه فوزیه کوفی است که در پروسه صلح دوحه و یا پروسه معامله افغانستان بهدست طالبان، در کنار همان سازمان ملل نقش اساسی را در منفعل کردن ذهنیت عامه در بازگشت مجدد طالبان بازی کردند و اکنون دوباره با مطرح کردن چنین خواستها در واقع دارند ذهنیت عمومی را در راستای لاپوشانی نقش اساسی سازمان ملل و نقش خود این نهاد، در بازگشت دادن طالبان دستکاری میکنند.
حداقل برای حلقه زنان آگاه افغانستان واضح است که خود نمایندگان زن سازمان ملل در کابل و غرب در برابر طالبان، حجاب اجباری را بر سر میکنند، نه اینکه این سازمان قدرت ایستادگی در برابر طالب را ندارد و بناً نمایندگان زنش هم باید چادر بر سر کنند، نه! این طرح تلویحی سازمان برای عادیسازی زنستیزی حکومتی طالبان است، تا به زنان افغانستان بهگونه غیر مستقیم برساند که با احکام زنستیزانه این حکومت کنار بیایند و بیاموزند آنگاه که زنانی بلند پایه و دیپلمات غربی حجاب اجباری طالبان را پذیرفته اند، اینها چرا نتوانند آن را خاموشانه بپذیرند!
بنابراین؛ در رابطه به حجاب اجباری که مرکز سلطه حکومتی اسلامی بر تن زنان است و اکنون طالبان دارند برای تسلط کامل بر تن زنان، روشهای زندان، تجاوز، شکنجه و کشتار را به کار میبرند، فراموش نکنیم که تنها راه نجات ازین زنستیزان مرتجع اسلامی، تکثیر آگاهی جنسیتی و طبقاتی زنان و خانوادههاست که بدون شک، آگاهی، حامل و بارآورنده ایستادگی و سرنگونی/ تننگونیِ این حکومتهای هار و درنده متوحش اند.
بیانیه ما در دعوت زنان به قدم نهادن در مسیر انقلاب برای نابودی ریشهایی ستم جنسیتی با تشکلات مستقل انقلابی زنان تاکید مجدد دارد. هرچه سریعتر نیاز به برپایی انقلاب در جامعه درک شود به همان مقدار قربانی کمتری از ما بر مبنای جنسیت مان خواهد گرفت.
زن، زندگی، آزادی تا از مرحلهی زن، انقلاب، رهایی گذر نکند، با گواهی تاریخ، رسیدن به موفقیت ناممکن خواهد بود.
هشت جنوری ۲۰۲۴
8mars.com
Zan_dem_iran@hotmail.com