قطعنامه سیاسی
یازدهمین مجمع عمومی سازمان زنان هشت مارس- ایران
پس از کشته شدن ژینا امینی زن جوان کُرد، انبار باروت خشم و نفرت مردم بویژه زنان چنان منفجر شد که ارتعاش آن کل جامعه، منطقه و جهان را به تکان در آورد. جرقه آتش به این انبار باروتِ نفرت و خشم را، مبارزه علیه حجاب اجباری زد و خیزش سراسری را آفرید.
در قیام ژینا زنان به درجاتی توانستند با مبارزه شکوهمند خود علیه حجاب اجباری، آن را از موضوعی مربوط به زنان خارج کرده و به موضوع عمومی در مبارزه بدل کنند. استواری، صلابت و پیشقراولی زنان در این مبارزه توانست به دیوار قطور پدرسالاریِ ریشه دار در فکر و عمل مردم بویژه مردان تَرَکهای اولیه مهمی وارد کند. نقش متهورانه زنان در خیزش سراسری، مبارزهی میلیونها زن نسل به نسل، علیه حجاب اجباری را چنان قابل رؤیت کرده که هیچ فرد و نیرویی نمیتواند این مبارزه سهمگین و الهام بخش را کتمان کند و یا نسبت به آن عکس العمل نشان ندهد.
این قیام تبلور اولیه خشم زنانی بود که به مدت چهل و چهار سال زندگی تحت حاکمیت یک رژیم سر تا پا زن ستیز را تجربه کرده اند. اما قدرت عظیم مبارزه زنان در خیزش ژینا یک شبه و ناگهانی بوجود نیامد. دو عامل مهم در این روند تاثیر داشت: اولین عامل، سیاستهای همه جانبه و خشونت سیستماتیک زن ستیزانه رژیم بود و دومین عامل، بر آیند مبارزاتی است که زنان از ابتدای به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی به صورت پیوسته و خستگی ناپذیر پیش بردند. زنان جنگی را که رژیم جمهوری اسلامی از همان اولین روزهای حیاتش علیه آنان برای مالکیت بر بدن اشان از یک طرف و از طرف دیگر برافراشتن پرچم هویتی و نشانه اسلامی بودن حکومتش، آغاز کرد؛ با مبارزه تاریخی، به یاد ماندنی و شجاعانه خود علیه حجاب اجباری در ۸ مارس ۱۳۵۷، پاسخ دادند. این پاسخ، تبلور تضاد آشتی ناپذیروغیر قابل حل، بین منافع اکثریت زنان با کل رژیم جمهوری اسلامی است، تضادی که همچنان به قوت خود باقی است و تنها و تنها با سرنگونی انقلابی این رژیم و برقراری دولت انقلابی در خدمت به دستیابی مطالبات پایهای در جهت رهایی زنان، حل میگردد.
بدون شک تضاد عمیق زنان و مردم با رژیم جمهوری اسلامی به حجاب اجباری محدود نمیشود. چهل و چهار سال استثمار طبقاتی، کشیدن شیره جان روستائیان، ستم ملی و مذهبی، خفقان و دیکتاتوری، چپاول و دزدی و اختلاس، سرکوب وحشیانه، شکنجه و اعدام، به اسارت در آوردن هر صدای آزادیخواهی، نبود هیچ گونه آزادی بیان، ستم شونیستی و فاشیستی بر مهاجرین بویژه مهاجرین افغانستانی، ستم جنسی و جنسیتی و تخریب محیط زیست؛ منبع تضاد اکثریت تودههای ستمدیده با رژیم جمهوری اسلامی است که در خیزش سراسری بازتاب یافت. اما مبارزه زنان علیه حجاب اجباری در قیام ژینا از چنان قدرتی برخوردار بود که توانست تمامی تضادهای بین مردم و جمهوری اسلامی را رو آورد. در حقیقت در این قیام نقش قدرتمند و پیشتاز زنان علیه حجاب اجباری و ادامهیابی آن از یک طرف، ضربات مهلکی را بر رژیم وارد کرده و گلوگاه سیاسی - ایدئولوژیکاش را به مرز خفگی کشانده و از طرف دیگر، به تحول فکری و اجتماعی در مورد موضوع ستم بر زن در میان مردم دامن زده است.
رژیم جمهوری اسلامی که از مبارزات زنان بویژه در قیام ژینا علیه حجاب اجباری و متحد کردن مردم به حول این مبارزه زخمی عمیق بر پیکر نحیف و رو به مرگاش وارد شده، با تمام قوا و بکار گیری انواع و اقسام طرح و برنامههای زن ستیزانه و سرکوبگرانه، برای باز پس گیری دستاوردهای خیزش و محو تاثیرات مهم مبارزات زنان، بیوقفه تلاش میکند.
بدون هیچ تردیدی تا کنون به درجاتی پنهان شدن دارودستههای طرفدار آمریکا و سایر قدرتهای امپریالیستی، هم چون سلطنت طلبها به سرکردگی رضا پهلوی، سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومتشان و خود خواندههای جنبش زنان هم چون مسیح علینژاد و…، پشت شعار «زن زندگی آزادی»، نشان داده است که این «دفاع» برای ضربه زدن به مبارزات مردم، منحرف کردن مبارزاتشان و مخدوش کردن صف دوست و دشمن است.
هدف امپریالیستهای غربی در «دفاع» نمایشی از مبارزات مردم، این است که از آن بعنوان اهرم تهدید و فشار برای کشاندن رژیم جمهوری اسلامی به طرف خود استفاده کنند. امپریالیستهای غربی علیرغم تضادهای معینی که با جمهوری اسلامی دارند، در سرکوب مردم و انقلاب با آن متحدند و بر یایه منافع و استراتژی این دوره خود ترجیح میدهند که رژیم جمهوری اسلامی در قدرت بماند و در این راستا کمکهای علنی و مخفی بیدریغ خود را بکار بسته اند.در شرایط کنونی که خشم و نفرت عمیق و غیر قابل تصور اقشار و طبقات مختلف، تقابل و رویارویی های گوناگون با رژیم جمهوری اسلامی را شدت بخشیده و تبلور آن در خیزش ژینا نمایان شد، جامعه بیش از هر زمان دیگر آماده تحولات انقلابی است. تحولی که با سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و کوتاه کردن دست همه قدرت های امپریالیستی شرق و غرب و پایه ریزی یک دولت انقلابی، می تواند گام بلندی در راه تحولات پایه ای و اساسی در مناسبات و روابط تولیدی در خدمت به منافع توده های ستمدیده، در مناسبات اجتماعی و فرهنگ انقلابی، باشد.
برای تحقق این تغییرات، زنان و سطح بالای رزمشان علیه ستم بر زن که در حجاب اجباری فشرده شده است، میتوانند نقش مهمی را بر عهده گیرند. مبارزات خونین زنان علیه حجاب اجباری و کل نظام زن ستیز حاکم، نشان داد که هر قدر زنان با سازمانیابی و پیش گذاشتن شعارهای رادیکال هم چون «زن انقلاب رهایی»، در عرصههای مختلف مبارزاتی شرکت کنند، قادر خواهند شد پتانسیل عظیم نهفته در زنان را شکوفاتر کنند، شرایط پیوستن تودهایتر زنان به مبارزه را میسر سازند، زمینههای گسستهای عمیقتر مردم، بویژه مردان از پدر/مردسالاری را ایجاد کنند و به جداسازی هر چه بیشتر صف انقلاب از ضد انقلاب یاری رسانند. پیشبرد چنین مبارزه آگاهانه و هدفمند، خود بخش مهمی از کمک به سر انجام رساندن تحولات پایهای در جامعه است.
برگرفته از نشریه هشت مارس شماره ۶٠
دسامبر ۲٠۲٣ – آذر ١۴٠٢