دو سال مبارزه و مقاومت زنان پیشرو در مقابل طالبان زن ستیز!


طالب جنایت می‌کند، آمریکا حمایت می‌کند

مرگ بر ستمگر، چه طالب باشد، چه لابی‌گر

نه به حجاب اجباری

جاهل تویی، جانی تویی، متجاوز و مزدور تویی، زن آزاده منم

اسارت نمی‌پذیریم

نان، کار، آزادی

طالبان، طالبان، سرنگون، سرنگون

و…

این شعارهای زنان است که بطور جسورانه در خیابان‌هایی که توسط متحجرین طالب اشغال شده می‌پیچد و نوید ادامه مبارزه آگاهانه، انقلابی و گسترده را می‌دهد. این صدای زنان پیشروی افغانستان است که پر قدرت اعلام می‌کنند که به طالب، این نیروی بنیادگرای اسلامی تن نمی‌دهند و خوب می‌دانند که دولت آمریکا بطور علنی از جنایات طالبان حمایت می‌کند. این صدای زنان مبارزی است که مرزبندی قاطعانه خود را با کسانی که برای منافع حقیر خود، به گدایی از درگاه قدرت‌های امپریالیستی و لابی‌گری برای مشروعیت بخشیدن به طالبان توسل جسته اند، بطور روشن و صریح پیش گذاشته می‌شود.

طالبان با همیاری مرتجعین منطقوی و امپریالیست‌های آمریکایی و متحدین ش در۲۴ اسد (مرداد) ۱۴۰۰ مطابق با ۱۵ آگست ۲۰۲۱ به قدرت رسانده شد. امپریالیست‌های آمریکایی طالبان را به قدرت رساندند تا منافع استراتژیک این دوره خود را تامین کنند. تاریخ همین بیست و دو سال گذشته نشان داد که چه آن موقع که دولت آمریکا و متحدین اروپایی ش «رهایی زنان» از دست طالبان را به عنوان بهانه برای اشغال خونین، پیش گذاشتند و چه از دو سال پیش که طالبان را تحت نام «تغییر» و به «روز» شدن‌شان به قدرت رساندند، نه تنها به دروغ و ریا کاری متوسل شدند، بلکه جنایتی آشکار علیه زنان و کل مردم افغانستان را برای منافع خود سازماندهی کردند. ما بارها و بارها بر این حقیقت انکار ناشدنی پای فشردیم که «هیچ امپریالیستی در هیچ جای جهان نمی‌تواند هیچ زنی را آزاد و رها کند». چرا که تولید و باز تولید ستم جنسیتی یکی از پایه‌های سیستم ستم و استثمار سرمایه داری حاکم بر جهان را تشکیل می‌دهد.

دوسال از به قدرت رساندن طالبان، این نیروی بنیادگرای اسلامی که تا مغز استخوان، زن ستیز و ضد مردمی است می‌گذرد. دو سالی که با جنگ طالبان در تمام ابعاد علیه زنان سازماندهی شده است. دو سالی که ستم جنسیتی بر زنان یکی از اصلی‌ترین برنامه‌های امارت اسلامی طالبان را تشکیل داده است. دو سالی که طالبان با صدور فرمان‌های ضد زن و با حمله به زنان برای خانه‌نشین کردن آنان، افغانستان را به جهنمی برای زنان بدل کرده است. دو سالی که دانشجویان دختر از ادامه تحصیل محروم و بسیاری‌شان مجبور به ازدواج اجباری شده اند. دو سالی که زنان سرپرست خانواده، زنان زحمتکشی که با مشقت فراوان لقمه نانی را کسب می‌کردند با احکام ضد زن طالبان به زور از کار بیکار و تعدادی‌شان مجبور به فروش اعضای بدن و یا فروش اطفال خود شده اند. دو سالی که اکثر مردم بویژه زحمتکشان به نان شب خود محتاج اند. دو سالی که رها کردن کودکان در کوچه و خیابان، فروش کودکان بخصوص کودکان دختر به خاطر فقر، گسترش بی‌سابقه‌ای یافته است. دو سالی که خشونت خانگی و قتل زنان توسط مردان خانواده و حمایت آشکار امارت اسلامی افزایش یافته است. دو سالی که آمار خودکشی زنان و جوانان، به شدت بالا رفته است. دو سالی که ازدواج اجباری کودکان دختر برای تجاوز قانونی، رشد بی‌سابقه‌ای یافته است. دو سالی که شونیسم پشتون قدرت بیشتری گرفته و ملیت‌های گوناگون بویژه هزاره‌ها تحت شدید‌ترین ستم تا حد نسل کشی قرار گرفته اند. دو سالی که میلیون‌ها نفر از مردم بخصوص جوانان مجبور به فرار از افغانستان و روی آوردن به ایران و ترکیه و… همان کشورهایی که حاکمان‌شان هیچ تفاوتی کیفی با طالبان ندارند، شده اند…

طالبان هم چون رژیم زن سیتز جمهوری اسلامی در ایران و دیگر حکومت‌های اسلامی، اسلامی بودن‌شان با ستم جنسیتی و به قهقرا بردن موقعیت زنان، رقم خورده است. برای امارت اسلامی طالبان درجه بالای اسلامی بودن‌شان با افزایش هر چه گسترده‌تر محدودیت‌ها و خشونت‌های سازمان یافته بر زنان، با هدف وادار کردن آنان به خانه نشینی معنی و مفهموم می‌یابد. به همین دلیل می‌بینیم که در دو سال گذشته وزارت «امر به معروف و نهی از منکر» که در حقیقت وزارتی برای سرکوب زنان است، فعال‌ترین وزارت خانه طالبان بوده است.

اما طالبان که تصور می‌کرد می‌تواند هم چون سال‌های ۹۰ میلادی با خشونت‌های وحشیانه و تعرض به زنان و صدور احکام اسلامی علیه آنان، شرایط تثبیت خود را هموار کند، اینبار با مبارزات گستردۀ زنان روبرو شده است. برای زن ستیزان طالب سخت است که دریابند که نه ابزار مذهب دیگر آن کارکرد گذشته را دارد و نه زنان بویژه زنان نسل جوان، همان زنان سال‌های ۹۰ (گرچه در همان دوران هم زنان پیشرو به اشکال متفاوت در برابر طالبان مقاومت می‌کردند) می‌باشند.

رشد فکری زنان افغانستان در فرآیند بیش از چهار دهه سلطه بنیادگرایی اسلامی و ستم جنسیتی و درد و رنج حاصل از آن بالا رفته است. زنان افغانستان به چشم خود دیده و می‌بینند که نتایج حکومت اسلامی در ایران چه بر سر زنان و آحاد جامعه آورده است؛ بویژه آن دسته از زنانی که به عنوان مهاجر در ایران کار و زندگی کردند و با گوشت و پوست خود زن ستیزی، فاشیسم و شونیستی عمل کردن حکومت اسلامی را لمس کرده اند.

آن چه که تا کنون مشخص شده این است که طالبان با صدور احکام ضد زن مبتنی بر شریعت اسلامی، با ایجاد رعب و وحشت، با گلوله و تجاوز، با سنگسار، با شکنجه و قتل‌های آشکار و پنهان، نمی‌تواند جلوی بلند کردن صدای اعتراض زنان پیشرو را بگیرد. ممکن است به ظاهر تعداد زنانی که به خیابان می‌آیند و شجاعانه مبارزه می‌کنند، کم باشند، اما واقعیت این است که هزاران هزار دختری که تشنه فرا گرفتن علم و دانش هستند و از تحصیل محروم شده اند، زنانی که از کار محروم شده‌اند و امید و آرزوهای‌شان بر سهم گرفتن در مسایل اجتماعی از آنان گرفته شده است، کارمندان ادارات سابق، هنرمندان، خبرنگاران و هزاران هزار نفر دیگر، مخالف سرسخت زن ستیزان طالب هستند و خواست سرنگونی این دارودسته متحجر را در سر می‌پرورانند.

بدون شک ما زنان آگاه و مبارز در افغانستان، در همین دو سال گذشته نه تنها به طالبان ضد زن بلکه به امپریالیست‌های آمریکایی و اروپایی، نشان داده‌ایم که ذره‌ای سر سازش با طالبان و امارت اسلامی آنان نداریم. نشان داده‌ایم که ستم جنسیتی و ابعاد خشونت وحشیانه حاصله از آن را بر نمی‌تابیم. این را هم می‌دانیم که راه سختی در پیش داریم، اما هم تجارب مبارزاتی‌مان و هم تجارب مبارزاتی زنان در ایران و اقصی نقاط جهان این واقعیت را به میان می‌کشد که برای پیمودن درست راه مبارزه به فعالیت جمعی، متشکل و بر پایه درکی انقلابی نیاز داریم. رفع این نیاز مبرم به مبارزه ما و سایر ستمدیدگان در مسیر سرنگونی انقلابی طالبان و کوتاه کردن دست کلیه قدرت‌های امپریالیستی و منطقوی خدمت خواهد کرد. در این راه پر پیچ و خم و دشوار با اتکا به همبستگی و حمایت فعال همه رزمندگان زنان در سراسر جهان، پیش خواهیم رفت.

٢٣ اسد (مرداد) ١٤٠٢ / ١٤آگست ٢٠٢٣