جنبش رادیکال زنان و ضرورت تمایز صف انقلاب از ضد انقلاب
به یک سالگی بزرگترین خیزش مردم علیه رژیم جمهوری اسلامی نزدیک می شویم. خیزشی که بر پیکره اش، مهر پیشتازی زنان در مبارزه علیه حجاب اجباری و به مصاف طلبیدن رژیم زن ستیز، حک شده است. خیزشی که به اتحاد و همبستگی گسترده و در کنار هم قرار گرفتن همه ستمدیدگان یاری رساند. خیزشی که دره و شکاف بین مردم و رژیم را چنان عمق و وسعت بخشید که با هیچ ترفندی، پرشدنی نیست.
خیزشی که «اولین بار» ها را آفرید:
برای اولین بار، زنان پیشقراول خیزشی شدند که شکست ایدئولوژیک رژیم را قطعیت بخشیدند و کل جامعه و جهان را تکان دادند.
برای اولین بار استقامت و پایداری زنان در مبارزه علیه حجاب اجباری که قدمتی چهل و چهار ساله داشت و در خیزش ژینا به اوج رسید، از حصار موضوعی مربوط به زنان خارج شد و به موضوعی همگانی بدل شد. نتیجه آن شد که مردان بویژه مردان جوان و نوجوان به مبارزه تعیین کننده علیه حجاب اجباری در روند پیشروی مبارز علیه رژیم پیوستند. برای اولین بار در خیزش ژینا، این زنان از ملیت های گوناگون بویژه زنان پیشرو و جسور کردستان بودند که با فراگیر کردن شعار« ژن ژیان ئازادی»، نقش و جایگاه تعیین کننده خود را در پیشروی جنبش انقلابی زنان برجسته کردند.
برای اولین بار بود که در این خیزش نقش پر قدرت و تعیین کننده ستمدیدگان از ملیت های گوناگون بویژه کُردستان و بلوچستان در مبارزه علیه رژیم برای مردم در سراسر جامعه پر رنگ تر شد. طرح شعارهایی هم چون: «بلوچ تهنیا نیه، کورد پشتیوانیه»، «کورد تهنیا نیه، بلوچ پشتیوانیه» و... از یک طرف به روحیه اتحاد و همبستگی ستمدیدگان در سراسر جامعه دمید و از طرف دیگر به ناسیونالیسم ارتجاعی شاه و شیخ ضربه کاری زد.
برای اولین بار صدای اقلیت های جنسی و جنسیتی و شعار هایی هم چون «کوییر، زندگی، رهایی» و «ترنس، کوییر، رهایی» شنیده شد. اقلیت هایی که نه تنها از جانب رژیم به وحشیانه ترین شیوه سرکوب شده اند، بلکه از جانب خیل عظیمی از مردم مورد تحقیر و توهین و سرکوب نیز قرار گرفتهاند و برخی از آنان به خاطر رعایت نکردن «نُرم» جامعه توسط مردان و در بسیاری مواقع با همراهی زنان خانواده به خاطر «حیثیت و شرف»، به قتل رسیده اند.
برای اولین بار گورستان ها و مزار جانباختگان به مکانی برای مبارزه علیه رژیم بدل شد. برگزاری تولد جانباختگان بر خلاف گذشته اعلام پرقدرت این پیام است که شهید نمی میرد و راهش ادامه دارد.
برای اولین بار نیاز به تشکل یابی و سازماندهی نقشه های مبارزاتی در سطحی گسترده، بویژه در بین جوانان مبارز و انقلابی طرح شد و پایه های اولیه آن در طول خیزش ریخته شد.
برای اولین بار از زمان قدرت گیری رژیم جمهوری اسلامی، در خیزش ژینا و در چشم انداز آن، راه سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق انقلاب، به صورت توده ای به میان کشیده شد. واژه انقلاب به شعار و ادبیات مردم راه یافت و فراگیر شد. بکار برد واژه «انقلاب» در خیزش، نه تنها به جمهوری اسلامی که در طی چهل و چهار سال آن را مصادره و از مفهوم اصلی خالی کرده است، ضربه مهلکی وارد کرد؛ بلکه به همه دارودسته های اصلاح طلب و پرو امپریالیست ها که در تمامی سال های پیش از این، بی وفقه تلاش کردند که انقلاب را با جمهوری اسلامی معنی کنند، نیز ضربه کاری زد.
بر کسی پوشیده نیست که تمام تلاش های مذبوحانه رژیم و سرکوب های وحشیانه و شکنجه و اعدام، برای باز پس گیری و از بین بردن تمامی این دستاوردهای خیزش است که صورت می گیرد. جمهوری اسلامی با تمام قوا در پی محو تاثیرات مهم مبارزات زنان علیه حجاب اجباری در فکر مردم، بویژه مردان جوان و نوجوان است. آن چه که محرز است مبارزات زنان در خیزش ژینا علیه حجاب اجباری و متحد کردن مردم در سهم گرفتن در این مبارزه، زخمی عمیق بر پیکر رو به مرگ رژیم وارد کرده که التیام پذیر نیست. از همین رو تیغ تیز سرکوب را به شکل عریان تر از قبل برای عقب راندن زنان بکار بسته است. برای باز پس گیری «بهشت» از دست رفته به صدور لایحه «جدید» «عفاف و حجاب» پرداخت، خط و نشان کشید، انواع و اقسام نیروهای سرکوبگر را این بار تحت نام «گشت تذکر لسانی» و آمر به معروف به جان زنان انداخت، اما در برابر عزم و اراده زنان و ادامه مبارزه علیه حجاب اجباری و تردد در اماکن عمومی، شکست خورد. حال یک بار دیگر گشت ارشاد همان گشتی که عامل قتل ژینا امینی شد را برای سرکوب عریان تر به کار انداخته است تا به خیال خود بتواند این گونه خیابان ها را از وجود خیل عظیم زنان بی حجاب خالی کند!
اما زنان با ادامه دادن مبارزه علیه حجاب اجباری نشان دادند که از دیوار بلند و قطور وحشت از سرکوب، عبور کرده اند و به عقب بر نمی گردندند. بر همین اساس هم به رغم فرو کش کردن نبردهای خیابانی، صحنه سیاسی و مبارزاتی در جامعه علیه رژیم، در دستان پر قدرت زنان با سر نکردن حجاب اسلامی، قرار دارد.
شرایط موجود که در آن جامعه آبستن تحولات بزرگی است و خشم و نفرت اقشار و طبقات مختلف بویژه تهیدستان شهر و روستا، زنان، جوانان و...، تقابل و رویارویی های گوناگون با رژیم جمهوری اسلامی را شدت بخشیده و تبلور آن را در خیزش اخیر نمایان ساخت؛ امپریالیست های غربی، علیرغم تضادهای معینی که با رژیم جمهوری اسلامی دارند، در سرکوب مردم و انقلاب با آنان وحدت نظر دارند و ترجیح می دهند فعلا جمهوری اسلامی در قدرت باقی بماند. در همین راستا با نشست و برخاست کردن های علنی و مخفی و با امتیاز دهی و کم کردن فشارها بر جمهوری اسلامی، تلاش دارند از یک طرف از رفتن کامل رژیم به زیر بال و پر روسیه و چین جلوگیری کنند و از طرف دیگر بتوانند سدی در مقابل ادامه و عمق یابی مبارزات مردم با جهت گیری سرنگونی، ایجاد کنند.
یک بار دیگر بر این مساله باید تاکید کنیم که در دوران خیزش ژینا، استفاده ابزاری برخی از سران و سلاطین قدرت های امپریالسیتی در غرب از شعار «زن زندگی آزادی» هیچ ربطی به مبارزات مردم و به طور مشخص زنان نداشت و ندارد. چرا که برای این قدرت های جهانی، «زن» کالایی است که باید در «زندگی» به نقش کالایی خود گردن گذارد و «آزادی» اش را در سرویس جنسی دادن به مردان و تولید مثل ببیند.
روشن است که هدف نمایشی که امپریالیست های غربی در «دفاع» از مبارزات مردم در خیزش ژینا، آن هم با حمایت از متحدان خود مثل رضا پهلوی و مسیح علینژاد، به راه انداختند (که در حقیقت رسالتشان به کجراه کشاندن خیزش بود)ِ؛ این بود که بتوانند از آن بعنوان اهرم تهدید و فشار برای کشاندن رژیم جمهوری اسلامی به طرف خود استفاده کنند، اما علیرغم برخی تضادهای مابین، در این دوره به دنبال توافقات پشت پرده با رژیم ایران هستند و حمایت و تقویت جمهوری اسلامی را بطور علنی تر در دستور کار خود قرار داده اند.
درهمین راستا، حمله پلیس آلبانی که با چراغ سبز دولت آمریکا به مقر سازمان مجاهدین خلق، سازمانی که سال ها از جانب جناح های مختلف امپریالیست های آمریکایی و اروپایی حمایت و به قولی در آب و نمک برای روز مبادا نگه داری می شد، انجام پذیرفت، امتیاز دهی روشن و مسلمی به رژیم جمهوری اسلامی است.
اگر چه امپریالیست های غربی و جمهوری اسلامی در طی چهل و چهار سال گذشته تضادهای معینی را داشته اند، اما منافع شان در مجموع یکی بوده است. به همین دلیل هم امپریالیست های غربی در هر دوره و در بحبوبه مبارزات و خیزش مردم علیه مناسبات پوسیده حاکم به کمک رژیم جمهوری اسلامی شتافته اند.
در شرایط کنونی کل بسته بندی تقویت و حمایت دول امپریالیستی غربی و بطور ویژه آمریکا از رژیم جمهوری اسلامی، بر بستر تضادهای شان با روسیه و چین قرار دارد. بویژه در این دوره که تمرکز تضادهای شان درجنگ اوکراین گره خورده و برای شان از اهمیت بالایی برخورد است که از طرق مختلف بتوانند مانع وحدت کامل جمهوری اسلامی با روسیه و چین شوند.
بی شک ما در صحنه مبارزه، با صفی که یک طرف دشمنان داخلی و بین المللی قرار داشته باشند و در صف مقابل مردم روبرو نیستیم. این صف بندی بویژه به طور آگاهانه از جانب تمامی نیروهای طبقاتی ارتجاعی در حال مخدوش شدن است. به یاد داشته باشیم که در همین دوره خیزش ژینا چگونه دارودسته های پرو امپریالیست های سلطنت طلب به سرکردگی رضا پهلوی و خود خوانده های جنبش زنان هم چون مسیح علینژاد با ادعای دفاع از مبارزات مردم و به طور مشخص زنان، تمام تلاش خود را برای برهم زدن صف دوست و دشمن بکار بردند.
در نتیجه در شرایط حساس کنونی که امپریالیست ها در تلاشند جمهوری اسلامی را درخدمت به منافع استراتژیک خود از سرنگونی نجات دهند، پیشبرد مبارزه انقلابی برای رهایی جامعه از ستم و استثمار، باید با هدف کمک به تمایز هر چه بیشتر و روشن تر صف دوست و دشمن انجام گیرد.
در این میان زنان و جنبش انقلابی زنان، با پیشبرد مبارزه هدفمند علیه حجاب اجباری و کل ساختار زن ستیز جمهوری اسلامی و در خدمت به ایجاد دولت انقلابی، دولتی که بر منافع اکثریت مردم متکی بوده و برای جامعه عاری از هر شکل از ستم و استثمار مبارزه می کند، می توانند در شکل گیری قطب بندی و جدا سازی هر چه بیشتر صف انقلاب از ضد انقلاب، نقش مهم و تعیین کننده ای بر عهده گیرند. بر بستر این مبارزه و با این افق، از یک طرف آگاهی زنان و بطور کلی مردم از ارتجاع حاکم و انواع و اقسام نیروهای ارتجاعی داخلی و امپریالیست ها و پرو امپریالیست ها و اهداف شان بالاتر می رود و از طرف دیگر آمادگی بیشترو علمی تری را برای پیشبرد صحیح مبارزه با هدف سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و کوتاه کردن دست همه امپریالیست ها کسب می کنند و این گونه پایه های دولت انقلابی را پی ریزی می کنند.
برگرفته از نشریه هشت مارس شماره ٥۹
اگوست ٢٠٢٣ / مرداد ١٤٠٢