زنده باد اول ماه مه، روز همبستگی جهانی کارگران!
روز جهانی کارگر فرا میرسد. روزی که میلیونها کارگر در سراسر جهان، کارخانه ها، کارگاه ها، کشتزارها و سایر محلهای کار را رها میکنند و با برافراشتن مشتهای گره کردۀ خود، شکوه و همبستگی جهانیشان را به نمایش میگذارند؛ شکوه و همبستگی مبارزاتی علیه سرمایه داری حاکم بر جهان این دشمنان مشترک همه کارگران و زحمتکشان.
در شرایطی روز جهانی کارگر فرا میرسد که تحت حاکمیت سرمایه داری امپریالیستی بویژه در دهههای اخیر و دوران گلوبالیزاسیون و غلبه فقر و بیکاری در میان کارگران و زحمت کشان، پدیده بردگی زنان، کودکان و مردان به شکل بیسابقهای افزایش یافته است. برای تامین نیروی کار و به بردگی گرفتن انسانها است که هرساله دهها هزار زن از کشورهای آفریقایی و آسیایی برای پیدا کردن کار به کشورهای پیشرفته سرمایه داری و یا کشورهای حاشیه خلیج فارس سفر میکنند. بخش بزرگی از این زنان بدون حقوق به کار اجباری مشغول اند. باید بر این واقعیت تاکید شود که زنان با توجه به سلطه پدر/مردسالاری و تبعیض جنسیتی که در نتیجه آن درآمد نازلتری دارند، بیشترین بخش جمعیت فقیر را در سطح جهانی تشکیل میدهند. در واقع زنان با نیروی کار ارزان و یا کار بدون مزد، تحت شدیدترین استثمار قرار دارند.
حاکمیت نئولیرالیسم در سطح جهان باعث شده است که میلیونها کودک در معادن، کورههای آجر پزی، هتل ها، صنعت پوشاک، دستفروشی، گدائی، زباله گردی و…، به کار اجباری وادار شوند. در ایران آمارهای غیر رسمی حکایت از وجود هفت میلیون کودک کار دارند. نیمی از این کودکان کار از کشورهای همسایه خصوصا از افغانستان به ایران آمده و مشغول به بیگاری هستند. اکثر این کودکان زیر نظر باندهای بهره کشی از کار کودکان، به کارهای شاق و طاقت فرسا مشغول هستند.
واقعیت امروزی جهان با حاکمیت سرمایه داری امپریالیستی، فقری است که بر اکثریت مردم دنیا که کارگر و زحمت کش هستند، تحمیل شده است. بنا بر آمارهای منتشر شده نزدیک به یک میلیارد انسان در فقر مطلق قرار دارند و بسیاری نیز در صف پیوستن به آنان هستند. یک نمونه بارز آن افغانستان است که با به قدرت رساندن طالبان توسط امپریالیستهای آمریکایی و شرکا، اکثریت مردم در گرسنگی بسر میبرند و بنا بر آمارهای رسمی حداقل روزانه ۲۰۰ کودک جانشان را به خاطر سوء تغذیه از دست میدهند. در خانوادههای زحمتکش، هزاران کودک که عمدتا دختر هستند، برای بقای سایر افراد خانواده در بازارو یا به مردانی که جای پدر و پدر بزرگشان هستند، در برابر مبلغ ناچیزی به فروش میرسند. طبق فرامین ضد زن طالبان، خیل عظیمی از زنان از کار منع شده اند. در این میان دهها هزار زن کارگر که عمدتا سرپرست خانوار هستند اجازه کار ندارند و در کنج خانهها بدون هیچ گونه حمایتی برای ادامه زندگی نشسته اند. میلیونها کارگر و زحمتکش افغانستانی بخاطر فقر به کشورهای مختلف جهان برای بدست آوردن حقوق ناچیزی فرار میکنند و در این کشورها از جمله ایران مجبور به تن دادن به هر نوع کار مشقت باری میشوند.
در شرایطی روز جهانی کارگر فرا میرسد که در روزهای اخیر، دور جدیدی از اعتصابات سراسری کارگران پیمانی و پروژهای نفت و گاز، پتروشیمی، فولاد و معادن درایران آغاز شده و همچنان ادامه دارد. تا کنون بیش از صد کارگاه و شرکت به این اعتصاب پیوستهاند و برای خواستهای بحق خود مبارزه میکنند. این مبارزه در شرایطی که اوضاع اقتصادی و سیاسی به بحرانیترین موقعیت خود رسیده و اکثریت کارگران و زحمتکشان جامعه، معترضان بالقوه و بالفعل به کلیت نظام سرمایه داری فاشیست حاکم در ایران میباشند، اهرم فشار مؤثری است در تشدید بحران حاکمیتِ نظام.
قدرمسلم پیوستن زنان کارگر و زحمتکش بطور گسترده به این اعتصاب سراسری و هم زمان مبارزه علیه حجاب اجباری و سرنکردن آن، هم پیشروی و همه گیر کردن این اعتصاب را تضمین میکند و هم سمت و سوی سیاسی مهمی را برای ادامهیابی این مبارزه پیش میگذارند. این شکل مبارزه هم کارگران مرد را در دفاع عملی از خواست زنان برای کنترل بر بدنشان با خود همراه میکند و هم به کل نظام ضد کارگر و ضد زن حاکم، ضربه وارد مینماید.
این حقیقتی انکار ناپذیر است که تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی فرودستی به همه زنان روا میشود، اما شدیدترین ابعاد این فرودستی به اکثریت زنان که زنان کارگر و زحمت کش هستند، تحمیل میشود. زنان کارگر و زحمتکش، نه تنها به دلیل جایگاه طبقاتیشان تحت ستم هستند، بلکه همزمان به خاطر زن بودنشان، بیش از مردان هم طبقهی خود مورد ستم قرار دارند.
جمهوری اسلامی با تعمیق رابطه سلطه گرانه مرد بر زن که در مرکز آن مالکیت بر بدن زن قرار دارد، شرایطی را بوجود آورده که بتواند برای کشیدن شیرهی جان زنان و مردان کارگر، شکاف بین زن و مرد کارگر را حفظ کرده و تداوم بخشد و بر پایه آن هر چه وحشیانهتر زنان کارگر و زحمت کش را استثمار نماید. زنانی که حق کنترل بر بدن خود را ندارند و حتا پوشش خود را نمیتوانند تعیین کنند را آسانتر میتوان وادار نمود که کار طاقتفرسا و شرایط فوق استثمار را تحمل کنند و بپذیرند که در کارخانهها، کارگاهها، مزارع، مشاغل خدماتی، حتا در خانههایشان مورد شدیدترین اشکال ستم جنسیتی واقع شوند.
تشدید شکافهای جنسیتی، ملی و… در بین کارگران و زحمتکشان یکی از حربههای اصلی جمهوری اسلامی ایران برای تشدید استثمار است. بر همین اساس است که به کارگران و زحمتکشان افغانستانی علاوه بر سپردن کارهای طاقت فرسا، حقوق به مراتب کمتری نسبت به سایر کارگران پرداخت میکنند. کارگران مهاجر افغانستانی که بیش از ده درصد نیروی کار را تشکیل میدهند، نقش مهم و تعیین کنندهای را در ساختار اقتصادی هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی دارند. این کارگران در جهنمی به نام ایران مجبورند تن به هر بیگاری و با هر دستمزدی بدهند. سرمایه داران، کورههای آجر پزی، مزارع، دارهای قالی و جمع آوری پلاستیک از سطلهای آشغال را با سازماندهی کودکان افغانستانی حتی زیر ده سال میچرخانند و از قبل استثمار شدید با پرداخت دستمزدهای بسیار بسیار ناچیز و در بسیاری موارد بدون مزد، سودهای کلان به جیب میزنند. زنان کارگر و زحمت کش افغانستانی علاوه بر این سطح بالای استثمار و نژاد پرستی به خاطر زن بودن، شدیدترین اشکال ستم جنسیتی را نیز متحمل میشوند.
شهروندان افغانستانی ساکن ایران بخشی از ستمدیدهترین اقشار تحتاتی جامعه هستند و بر همین اساس هم، دختران و پسران پیشروی افغانستانی، به خیزش ژینا پیوستند و دست در دست سایر ستمدیدگان علیه رژیم ستمگر و شونیست جمهوری اسلامی جنگیدند و در این راه کشته شدند.
در شرایطی روز جهانی کارگر را بر گزار میکنیم که در فکر و عمل مردم درنتیجه مبارزات گوناگون بویژه خیزش ژینا، تحول مثبت و رو به آینده ایجاد شده است. مهمترین تحول این است که سرنگونی جمهوری اسلامی به خواستی عمیق و گسترده در میان اکثریت مردم بخصوص تهیدستان شهر و روستا تبدیل شده است. به همین دلیل هم انواع و اقسام جریانات پرو امپریالیست احساس خطر کرده و برای منحرف کردن اذهان مردم و برای جلوگیری از ادامهیابی مبارزه در مسیر انقلاب واقعی و سرنگونی سیستم ستم و استثمار جمهوری اسلامی، به تکاپو افتاده اند.
در پاسخگویی انقلابی به ضرورت تغییر رادیکال جامعه ایران است که میتوان طرح و برنامههای گوناگون امپریالیستها و حامیانشان برای حفظ سیستم سرمایه داری حاکم درایران را در هم شکست و روند پیشروی مبارزه انقلابی در جهت ساختن جامعهای بدون ستم جنسیتی، ستم ملی، ستم بر اقلیتهای جنسی، ستم بر شهروندان مهاجر افغانستانی واز همه زیربنایی تر، ستم و استثمار طبقاتی را هموار ساخت.
سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان)
٢۸آوریل ٢٠٢٣/ ۸ اردیبهشت ١٤٠٢