جدایی دین از دولت
شکل آشکار تنیده بودن دین و دولت در ایران بیش از هر چیز در زمینهی مناسبات اجتماعی عقبمانده و قوانین زنستیزانه خود را نشان میدهند. ادغام دین که یکی از ستونهای اصلیاش انقیاد زنان است با دولت طبقاتی که یکی از ستون های اصلی اش بر پایهی اسارت زنان شکل گرفته، ستم بر زنان را تشدید کرده است. مبارزه علیه ستم بر زن را نمیتوان به جدایی دین از دولت محدود کرد، اما این خواست از پایهایترین و فوریترین خواستهای زنان است. از اینرو زنان در تحقق جدایی قطعی دین از دولت ذینفعتریناند.
منظور از جدایی دین از دولت این است که رابطهی بین مردم و دولت، قانونگذاریها و سازماندهی جامعه بر اساس هیچ دین و یا مذهبی نبوده و مذهب تنها امری خصوصی باشد؛ هیچگونه امتیاز، کمک مالی، بودجه و... از سوی هیچ بخشی از دولت به فرد یا افراد، به فعالیتها و سازمانهای مذهبی از جمله مساجد، کلیساها و مراکز مذهبی... اختصاص داده نشود؛ مذهب در هیچ بخشی از مراکز دولتی و نهادهای وابسته به آموزش و پرورش، فرهنگ و رسانه و حیات جامعه تبلیغ و یا اعمال نشود؛ اموال منقول و غیرمنقول موقوفات که در تصرف جمعیتها و افراد و مراکز دینی است باید تمام و کمال در اختیار و مالکیت مردم و در جهت پیشبرد اهداف مترقی و نیازهای عالی آنها قرار گیرد، هر کس آزاد است که بهطور فردی مذهب داشته و یا نداشته باشد.
تا به اینجا با جدایی دین از دولت تنها قانونگذاری و سازماندهی جامعه از دین جدا شدهاند؛ زیرا افکار جامعه و روابط اجتماعی و فرهنگ در شکل حقیقی آن هنوز در بند اسارت تفکرات، بینش و روابط اجتماعی مردسالارانه و ستمگرانهای هستند که از راه قوانین و مناسبات ستمگرانهی گذشته در جامعه و در زندگی واقعی مردم نفوذ کردهاند؛ قوانین، سنتها و مناسبات نانوشته و جان سختی که با نادیده گرفتن قوانین حقوقی میتوانند بهطور جداگانه به زندگی خود ادامه دهند. جدایی دین از دولت در واقع باید بتواند زمینهساز آغاز و نیز تداوم دوره نوینی از جوششهای فکری علمی، آگاهانه و رادیکال، پیشبردِ مبارزات نظری در عرصهی فرهنگ و ایدئولوژی، بدون هر محدودیت و قیدوبندی باشد تا بتواند چنان تحول گستردهای را در افکار مردم ایجاد کند که خود بهطور آگاهانه به دنبال مناسبات نوین باشند و ضرورت آن را دریابند. خواست جدایی قطعی دین از دولت را تنها یک دولت انقلابی میتواند متحقق کند. دولت انقلابی به این معنا که تحول ریشهای ایجاد کند. به این معنا که به یک مبارزهی مداوم برای از بین بردن کلیهی افکار، سنتها و مناسبات مردسالارانه و زنستیزانه از تاروپود جامعه، کلیه مناسبات منطبق بر مالکیت و چیرهگی برخی بر برخی دیگر چه به لحاظ اجتماعی و چه اقتصادی دامن زند و برای آن تلاش و برنامهریزی کند. دولتی که مبارزه با محو هر گونه ستم و استثمار را محور اصلی سازماندهی در جامعه قرار میدهد و بر این پایه در تمام زمینهها قانونگذاری و فرهنگسازی میکند و انسانها را در خدمت به رهایی بشریت متحول میسازد.
هشت مارس