سخنی دوستانه و رفیقانه!
از فیس بوک : لیلا پرنیان
این روزها که زنان در ایران به معنای واقعی در صف مقدم مبارزه قرار دارند، این روزها که انبار باروت خشم و نفرت زنان از ستم جنسیتی و در مرکز آن حجاب اجباری منفجر شده و انفجار ش نه تنها کل ایران بلکه سراسر جهان را تکان داده است و باعث حمایت گسترده جهانی شده است، روشهای گوناگونی هم در همبستگی با این سطح از جسارت زنان ایران در مبارزه علیه یکی از زن ستیزترین رژیمهای جهان، آفریده شده است.
تعداد وسیعیای از زنان در سراسر جهان در ابراز همبستگی با زنان ایران و محکومیت قتل دولتی ژینا (مهسا) امینی که به خاطر تار موی ش به قتل رسید، موهای خود را قیچی کردند. ابعاد این روش از حمایت و همبستگی در سطح جهان در همین دو هفته گذشته توسط زنان گسترده شده است.
اما آیا این پاسخ درست به مبارزهای است که زنان علیه حجاب اجباری و به آتش کشیدن آن در ایران انجام میدهند؟ آیا زنان در ایران هم باید به جای دفن کردن حجاب اجباری و جمهوری اسلامی، موهای خود را قیچی کنند؟ یا این که نه باید موهای خود را در هر اندازه که هست و علاقه دارند، از حجاب اجباری رها کنند و به باد بسپارند؟
یا یک روش دیگر که همین چند روز پیش هم در هلند انجام شد زنی (نیلوفر فولادی) به علامت اعتراض به قوانین ضد زن جمهوری اسلامی، در حمایت از مبارزات زنان در ایران لخت شد. این لخت شدن عدهای را «نگران» کرده و این روش را محکوم کردند. روزنامه جوان جمهوری اسلامی هم سریع عکس العمل نشان داد و نوشت «هدفتون از آزادی و زن بودن اینه تهش لخت بشین و بگین من یه زن آزادم؟»
از جمهوری زن ستیز اسلامی میگذریم؛ اما این حقیقت را باید گفت که بین مخالفت با این روش اعتراضی در صفوف مردم به ویژه مردان با تفکر ضد زن جمهوری اسلامی یک مخرج مشترک قوی موجود است: بدن زن متعلق به خودش نیست. این بدن «وظایف» معینی بر دوش دارد: لذت بخشی به شریک زندگی و زائیدن و شیر دادن به بچه، این تفکر پدرسالارانه، زن و حاکمیت بر بدنش را نه تنها به رسمیت نمیشناسد بلکه همان تفکر غالب در سرمایه داری که زن را به کالای جنسی برای لذت بخشی و ماشین بچهزایی بدل کرده است به رسمیت میشناسد و از آن حفاظت میکند. به همین دلیل هم این لخت شدن را مغایر با آن «وظایف» تعیین شده میبیند.
اما قصدم از این نوشته کوتاه این است که بگویم در شرایط خطیر کنونی، میتواند دهها و صدها روش از جانب مردم برای اعتراض و حمایت و همبستگی با مبارزات زنان و به طور کلی مبارزات سراسری انجام شود که لزوما همه این روشها مورد قبول همه نباشد. معیار ما در ارزیابی از روشهای متفاوت اعتراضی چیست؟ قدر مسلم مهمترین معیار این است که آیا روشهای اعتراضی مثل لخت شدن به خیزش سراسری ضربه وارد میکند یا نه؟ آیا پتانسیل منحرف کردن این جنبش مبارزاتی را دارد یا خیر؟
اما سئوال اصلی این است که آیا نگرانی اصلی ما این شیوههای متنوع اعتراضی است؟ و یا نه؛ مسائل بسیار بزرگتر و تعیین کنندهتر دیگری در صحنه مبارزاتی کنونی وارد عمل شده است؟
آن چه که مسلم است موارد یاد شده در بالا جنبش ما را و آینده آن را تهدید نمیکند. اما شعارهایی هم چون «مرد میهن آبادی» میتواند به جنبش سراسری ما ضربه وارد کند. چرا که به عمیقتر شدن تفکر پدر/مردسالارانه و ضد زن کمک میکند، چرا که به ناسیونالیسم ارتجاعی پا میدهد و…
آن چه که جنبش و یا خیزش سراسری ما را تهدید میکند شعارهای زن ستیزانه و شعارهای ضد مردمی است. سرکوب خونین، جنبش و خیزش ما را تهدید میکند. رژیم مرگ خود را به معنای واقعی میبیند و تمام توان نظامی و امنیتی خود را برای سرکوبی خونین و پس راندن مبارزات به کار گرفته است. اینها مسائل واقعی و نگرانیهای اصلی هستند و باید چاره اندیشی کرد.
مساله مهم دیگری که خیزش و یا قیام سراسری کنونی را در نبود یک آلترناتیو انقلابی تهدید میکند، تحرکات امپریالیستها و نیروهای وابسته به آنان است. نشانههایی از این تحرکات را میتوان در چگونگی بازتاب اخبار مبارزاتی مردم و مهمتر در تحلیلهای بورژایی و کاملا ارتجاعی نسبت به این اوضاع توسط رسانههای فارسی زبان امپریالیستی، دید. بیبی سی، من و تو، صدای آمریکا، ایران اینترنشنال و… که مردم هم در ایران اینها را دنبال میکنند، در حال پروراندن آلترناتیو ارتجاعی و مسموم کردن تفکر مردم هستند.
شعارهائی هم چون «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» که در شهرهای مختلف توسط زنان و مردان به ویژه بخش آگاه آنان داده شد، تقریبا از گزارشات این رسانه ها، کاملا آگاهانه حذف شده است. اما ترانه «برای» که در آن شعار «مرد میهن آبادی» نیز آمده است کرار در حال پخش است و تاثیر هم میگذارند. به عنوان مثال در همین دو روز گذشته شاهد حرکت بسیار پیشرو دانش آموزان دختر در برداشتن حجاب و شعار دهی «زن، زندگی، آزادی» بودیم ولی متاسفانه هم زمان شعار «مرد، میهن، آبادی» توسط برخی از آنان تکرار شد.
این رسانهها در همین دوره که «بخش ویژه قیام سراسری» را ترتیب داده اند، اکسیونها و تظاهرات نیروهای مبارز و انقلابی در خارج کشور را کاملا آگاهانه و نقشهمند حذف کرده اند، اما به جای آن بخشهایی از تظاهرات که در آن پرچم شیر و خورشید شاهنشاهی نمایش داده میشود را به وفور پخش و باز پخش میکنند.
این تحرکات ارتجاعی امپریالیستها و نیروهای وابسته به آنان و رسانه هایشان باید نگران اصلی ما را تشکیل دهد. این مسموم کردن و منحرف کردن خیزش سراسری است که باید ما را نگران کند. این آلترناتیوسازیهای ارتجاعی و خطرناک به ویژه در شرایط کنونی و ادامه مبارزات الهام بخش برای مردم در سراسر ایران و جهان باید ما را نگران کند.
مساله اصلی این است که چگونه باید آلترناتیو انقلابیمان که نقش سرنوشت ساز دارد را بسازیم. این موضوع تعیین کننده باید هم و غم ما را تشکیل بدهد و نه شیوهها ی اعتراضی مثل کوتاه کردن مو و لخت شدن و… که هیچ ضربهای به جنبش ما وارد نکرده و نمیکند.
۳ اکتبر ۲۰۲۲ برابر با ۱۱مهر ۱۴۰۱