با مبارزه متحدانه می توان طرح زن ستیزانه حمله شیمیایی به مدارس را در هم شکست!
بیش از سه ماه از حمله شیمیایی زنجیره ای و سازمان یافته به دانشگاه ها و عمدتا به مدارس دخترانه می گذرد. حملاتی که به طور روزانه در سراسر کشور در حال گسترش است. جمهوری زن ستیز اسلامی این بار کمر به انتقام از نوجوانان دختر و «سرجای خود» نشاندن آنان را در سر می پرورانند. نوجوانان دختری که در چند ماه گذشته با مبارزات متهورانه شان لرزه به اندام نحیف و رو به مرگ رژیم انداخته است. قصد کرده اند این نوجوانان، این شکوفه های رقصانی را که با آتش زدن روسری همراه و همگام با صف گسترده زنان در سراسر جامعه، شکست ایدئولوژیک شان را محرز ساختند، از ادامه مبارزه دور کنند.
این حمله وحشیانه، حاصل ترس و وحشتی است در دل گردانندگان این سیستم زن ستیز که در نتیجه ورود نوجوانان دختربه میدان نبرد برای انقلاب افتاده است. هراس از نونهالان مبارزی است که در خیزش ژینا هم از نظر کمی و هم کیفی بر وزنه مبارزاتی زنان تاثیر عمیقی گذاشتند و امید پیشروی انقلابی را در دل مردم به ویژه مبارزین راه رهایی کاشتند. ترس و وحشت نرینه های زن ستیز حاکم از زنان و نوجوانان دختری است که در چند ماه گذشته با حضور پر قدرت خود در رهبری خیزش و با حجاب سر نکردن و آتش زدن آن قادر شدند مردان به ویژه نوجوانان پسر را در سهم گرفتن در این مبارزه، با خود همراه کنند و این گونه تحولی هر چند اولیه ولی مهم در جامعه بوجود آورند.
حمله وحشیانه شیمیایی به مدارس و اعلام پی گیری های قلابی و دروغین در حالی پیش گذاشته می شود که نیروهای امنیتی سرکوبگر در مدت کمتر از یک شبانه روز جوانانی که در خیزش انقلابی سطل آشغال ها را سوزانده بودند، دستگیر و در عرض سه هفته به «جرمشان» رسیدگی کردند و طناب دار را به گردن شان آویختند؛ اما در مدارسی که از در و دیوار آن دوربین برای کنترل دانش آموزان می بارد، کسانی که این عمل جنایتکارانه را سازماندهی کردند، را نمی توانند «شناسایی» کنند!
هسته اصلی از برنامه ریزی حساب شده و زن ستیزانه حمله شیمیایی بیولوژیک به مدارس دختران این است که بتوانند علاوه بر انتقام گیری از نقش پیشتاز زنان و نوجوانان دختر در خیزش ژینا، با ایجاد ترس بینشان، آنان را از مبارزات خیابانی، حضور در مدرسه و دانشگاه و بازار کار باز دارند؛ تا بتوانند با خالی کردن جامعه از زنان و نوجوانان، آنان را به کنج خانه برانند و نهایتا خانه نشینشان کنند.
اما زنان، زنانی که در طی چهل و چهار سال گذشته در برابر انواع و اقسام طرح های زن ستیزانه مبارزه و مقاومت کردند و در چند ماه گذشته در کوچه و خیابان، مدرسه و دانشگاه، مانیفست انقلابی خود را با به گور سپردن حجاب اجباری و رژیم ضد زن جمهوری اسلامی هم زمان پیش گذاشتند، این طرح زن ستیزانه را نیز با مبارزات جسورانه به ضد خود بدل خواهند کرد. زنان و نوجوانان دختر از کردستان تا بلوچستان، از تهران تا تبریز، از مشهد تا شیراز، از اصفهان تا کرج و...، رقص کنان و پای کوبان بر خاکستر حجاب اجباری، فشرده فرودستی شعار داده، جنگیدند و صحنه های غرور آفرینی را آفریدند که به سختی قابل باز پس گیری خواهد بود.
نوجوانان دختر، مدرسه ها یعنی جایی که در آن طعم تلخ اجبار در پوشیدن حجاب را چشیدند، جایی که قوانین ضد زن برای برده کردن شان بکار گرفته شد، جایی که ملیت های تحت ستم اجازه نداشتند به زبان مادری خود تحصیل کنند، جایی که درش بروی دختران افغانستانی بسته بود، جایی که دختران بی شناسامه بلوچستان اجازه ورود به آن را نداشتند را به مرکز مبارزه برای آفریدن فردای دیگری بدل کردند. فردایی که در مدارس بروی همه باز و کسب علم و دانش برای همگان رایگان باشد. فردایی که دختران از همان کودکی و نوجوانی بیاموزند که فرمان بُردار نیستند و می توانند به آرزوهای رو به آینده خود بال و پر دهند.
حال در برابر این اوضاع می خواهند هوای تازه ای که در نتیجه خیزش انقلابی برای نفس کشیدن بوجود آمده را با گازهای سمی خود، مسموم کنند. اما اوضاع و شرایط در اثر مبارزات و نقش پیشتاز زنان در آن تغییر کیفی کرده است. این تغییر، شرایط را بیش از هر زمان دیگر برای یک مبارزه متحدانه علیه طرح زن ستیزانه و تروریستی حمله شیمیایی به مدارس و دفاع عملی از زنان و خواسته های شان فراهم کرده است. بر چنین بستر مبارزاتی می توان این حمله وحشیانه را در هم شکست و آن را به ضد خود در خدمت به پیشروی هر چه بیشتر جنبش انقلابی بدل نمود.
سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان)
۱۵ اسفند ۱۴۰۱/ ۶ مارس ۲۰۲۳