واقعه 18 تیر 1378 بزرگترین چالش جنبش دانشجویی پس از انقلاب 57
پس از توقیف روزنامه سلام در 15 تیر 1378 به جرم چاپ نامه سعید امامی به دری نجف آبادی که مطبوعات را تهدید کرده بود و همچنین انتشار خبر خصوصی سازی برخی دانشگاهها در روز 18 تیر ماه 1378، دانشجویان دست به تظاهرات گسترده ای زدند که تا 23 تیر ماه ادامه داشت. (جالب است که بدانیم در جریان محاکمه روزنامه سلام به غیر از مدعی العموم چهار شاکی دیگر نیز حضور داشتند: محمود احمدی نژاد، کامران دانشجو، ترقی عضو موتلفه و درویش زاده نماینده دزفول).
دانشجویان از دانشگاه تهران حرکت کردند. مدتی در خیابان انقلاب شعار سر دادند، سپس اعتراضات خود را به میدان انقلاب کشاندند. شب هنگام نیز در خوابگاه کوی دانشگاه تهران تظاهرات ادامه داشت. در این موقع انصار حزب الله و لباس شخصی ها به کوی حمله کردند و واقعه ای خونین را رقم زدند که اثرات آن هرگز از ذهن مردم ما پاک نخواهد شد.
آنها به ضرب و شتم وحشیانه دانشجوها پرداختند و وسایل آنها را تخریب کردند. در آن شب صدها نفر دستگیر شدند، تعداد زیادی به شدت آسیب دیدند و دانشجویی یک چشمش را از دست داد. این اعمال سبعانه تا صبح ادامه داشت. نیروهای امنیتی روز بعد به مراکز درمانی رفته و دانشجویان مجروح را به زور به زندان منتقل کردند.
در آن شب شوم عزت الله ابراهیمی نژاد کشته شد. او در قسمت ران، کتف و دو دست شکستگی داشت. پشت بدنش جای ضربه های زنجیر و چاقو بود. در نهایت گلوله ای به چشم چپش زده بودند که وارد مغزش شده بود. عاملان قتل وی هرگز محاکمه نشدند و او پس از مرگش توسط دادگاه انقلاب متهم به اقدام علیه امنیت ملی شد. خانواده عزت الله از بین گروهی که مسبب مرگ او شدند نام مسعود ده نمکی و مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلام شهر که گلوله را شلیک کرده بود افشا کردند.
در این حملات تامی حامی فر، دختری دانش آموز، به هنگام دفاع از دانشجوها و اعتراض به حمله پلیس و لباس شخصی ها به کوی دانشگاه، به قتل رسید. فرشته علی زاده، دانش آموز دیگر، از آن شب ناپدید شد و مادر در پی او و ناامید بر اثر فشارهای روحی با سکته قلبی درگذشت. سعید زینالی از آن زمان تاکنون ناپدید شده. مادر وی می گوید سال هاست به دنبال رد پایی از پسرم به همه نهادها مراجعه کرده ام اما هیچ کس پاسخگو نیست. بهروز جاوید تهرانی که در این حوادث بازداشت شده بود، در حالی که 19 سال بیشتر نداشت به 8 سال زندان محکوم شد. دادگاه تجدید نظر محکومیت او را به 4 سال تعزیزی و 3 سال تعلیقی و 74 ضربه شلاق کاهش داد. او در سال 82 آزاد شد و به فعالیت سیاسی خود ادامه داد. اما در سالهای بعد به کرات دستگیر شد و در زندان بسر برد و سرانجام در سال 90 بعد از 11 سال آزاد شد.
حملات وحشیانه به کوی دانشگاه تهران، اعتراضات گسترده دانشجویی و مردمی را در تهران و برخی شهرهای دیگر به دنبال داشت. در 19 تیر در دانشگاه تبریز درگیری های گسترده ای به وقوع پیوست و به کشته شدن چند نقر دیگر انجامید که اسامی هیچ یک منتشر نشد. پس از این رویداد هولناک نیروهای انتظامی و اطلاعاتی 1400 نقر را بازداشت کرده و تحت بازجویی و شکنجه قرار دادند.
از اطلاعات بدست آمده بعدی مشخص شد که سپاه پاسداران عامل اصلی این سرکوب های خونین بوده است. و سردار نجات فرمانده سپاه ولی امر، سردار نقدی و سردار ذوالقدر طرح سرکوب ها را هدایت می کرده اند. به دنبال این افشاگری ها، دانشجویان خواستار عزل فرمانده نیروی انتظامی شدند اما خامنه ای در مقام آمر سرکوب دانشجویان طبیعتا حاضر به برکنار کردن مامورین خود نشد. این برخورد سبب شد که چند روز بعد دانشجویان به سمت دفتر خامنه ای دست به تظاهرات بزنند.
رحیم صفوی فرمانده سپاه می گوید: خیابان جمهوری خط قرمز ماست اگر دانشجوها از آن بگذرند آنها را می کشیم.
به دنبال حرکت به سمت دفتر خامنه ای، اعتراضات به شهرستان ها و دیگر نقاط تهران، همچون میدان سپه و بازار کشیده شد. در این حین 24 تن از فرماندهان سپاه از خاتمی خواستند اگر در سرکوب اعتراضات قوی تر عمل نکند خود وارد عرصه می شوند. امضا کنندگان این نامه بسیاری از مسئولان نظام از جمله قالیباف، عزیز جعفری، شوشتری، همدانی، علی فضلی و .... بودند. پس از گذشت 2 سال از رخداد 18 تیر، قوه قضائیه فقط یک سرباز ساده را به جرم دزدین یک ریش تراش محکوم کرد. در حالی که 100 ها دانشجو در بیدادگاهها محاکوم به زندان و اعدام شدند.
نقش اصلاح طلبان در این رویدادهای تاریخی
بخشی از دانشجویان که در دوم خرداد 76 با توهم اصلاحات در نظام، نقش موثری در به ریاست جمهوری رسیدن خاتمی ایفا کردند از او انتظار داشتند که در مقابل سرکوب ها از ایشان حمایت کند. اما خاتمی نه تنها چنین نکرد بلکه خود در همراهی با سرکوب گران به مقابله با دانشجویان پرداخت. این رویداد برای دانشجویان طرفدار اصلاحات تجربه گرانبهایی بود. آنان در عمل می دیدند که میان جناح های رزیم تفاوتی نیست و وقتی پای منافع کلیت نظام جمهوری اسلامی در میان باشند آنان دست در دست هم در برابر مردم قرار می گیرند. در مواجه با این واقعیت، بخش هایی از دانشجویان راه خود را از تشکیلات دانشجویی تحکیم وحدت جدا کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که اصلاحات در چارچوب یک نظام ارتجاعی طبقاتی ممکن نیست و به این ترتیب خاتمی و دار و دسته اش را پشت سر گذاشتند.
بعد از 18 تیر 78 مقامات رژیم هر ساله کوی دانشگاه را از میانه تیر ماه تعطیل می کردند اما هر ساله شاهد برگزاری این روز از طرف دانشجویان مبارز بودیم.
دهمین سالگرد حمله به کوی دانشگاه تهران در 18 تیر سال 88 با اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری همراه شد. در ساعت 1.30 دقیقه بامداد خرداد 1388 رژیم به دلیل هراس از خیزش مجدد جنبش دانشجویی بر متن بحران سیاسی ناشی از کودتای انتخاباتی بار دیگر با بسیج نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها، کوی دانشگاه را مورد حمله وحشیانه قرار داد. در این هجوم 7 نفر جان باختند که بدون اطلاع خانواده هایشان دفن شدند. تعدادی زخمی و حدود 200 دانشجو بازداشت شدند. این هجوم سراسری بود و به غیر از تهران دانشگاههای شیراز و اصفهان و .... را شامل می شد. از بازداشت شدگان این وقایع امیر جوادی فر، محمد کامرانی، محسن روح الامینی و..... به بازداشت گاه کهریزک منتقل شدند که در اثر شکنجه های قرون وسطایی جان باختند.
در بازخوانی بیش از یک دهه جنبش دانشجویی در ایران ضمن ارج نهادن به مبارزات انقلابی و آزادی خواهانه آنان، نمی توان به عناصری که به هر شکل صدماتی به جنبش و سمت و سوی رادیکال تر شدن آن وارد کرد، اشاره ننمود.
هر جنبشی در کشورهایی با شرایط ایران (حاکمیت نظامی سرکوبگر و سراپا مسلح) اعم از دانشجویی، زنان، کارگری، معلمین، پرستاران، کارمندی، اقلیتهای ملی و مذهبی و...... تا زمانی که اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را مشخص نکند، تا زمانی که ابزارهای مبارزاتی خود را طرح ریزی نکند، تا زمانی که چشم امید به بالا دستی ها و طلب مرحمت و لطف و نمه ای آزادی از شیخ و امام زاده، کارفرما، قدرت های بزرگ سرمایه داری و نهادها رنگارنگ وابسته به آنها داشته باشد، هر آئینه خطر سوء استفاده و به بیراهه رفتن و یا نهایتا سرکوب و به محاق رفتن را پیش رو خواهد داشت.
بی توجهی هر جنبش به ماهیت و جنس معضلات جامعه مانند مالکیت خصوصی، استثمار طبقاتی، ستم بر زن و..... و عدم مرزبندی با حامیان و حافظان این ساختار، پاشته آشیل آنان است. تعمیق آگاهی ها از شرایط موجود و صف بندی نیروهای مردمی و ضد مردمی در سطح منطقه و جهان، گسترش تفکر سازماندهی مستقل در سطوح و صنوف متفاوت و بالا بردن دانش و هشیاری برای حفظ امنیت سازماندهی مردم و خنثی کردن ترفندهای سرکوب رژیم، همه و همگی پایه های مستحکمی برای ادامه و پیروزی جنبش ها خواهد بود.
گرامی باد یاد و خاطره جان باختگان جنبش دانشجویی
زنانی دیگر
18 تیر ماه 1391